● سوره ص آیه 42 - تفسیر مراغی
بیماری ایوب علیهالسلام از نوع بیماریهای پوستی بوده است، مانند (اگزما) یا (خارش) و امثال آنها که بدن انسان را بسیار اذیت میکند؛ ولی کشنده نیست و همچنین اشاره دارد که آن آب از نوع آبهای معدنی بوده که برای مداوای این نوع بیماریها بسیار مفید و قابل نوشیدن میباشد.
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.
● سوره ص آیه 41 - تفسیر نور الثقلین، اقتباس از حدیث امام صادق علیه السلام، ج۳، ص۴۴۷
ابلیس به پیشگاه خداوند اعتراض کرد که شکرگذاری ایوب به دلیل نعمت های زیادی است که به او بخشیده ای و اگر این نعمت ها از او ستانده شود و در ناراحتی و گرفتاری قرار گیرد.به طور حتم دیگر از او شکرگذاری نخواهی دید.خداوند تمام اموال،مزارع و اغنام او را در اختیار شیطان قرار داد و به شیطان فرمود:ثروت و فرزندان ایوب از آن تو.ابلیس تمام اموال و فرزندان او را به نابودی و هلاکت کشاند،این رخداد هیچ ناراحتی و اندوهی در ایوب ایجاد نکرد نابود شدن اموال و هلاکت فرزندان ایوب،سبب ناسپاسی او نسبت به خدای تعالی نشد.بلکه بیش از گذشته به شکرگذاری خداوند پرداخت.لذا وقتی شیطان خود را شکست خورده و ذلیل دید،آخرین تیر خود را در کمان گذاشت،تندرستی ایوب را نشانه گرفت از خداوند خواست،جسم سالم او را گرفتار مرض و بیماری کند تا بیماری ایوب سبب ناشکیبایی و ناسپاسی او نسبت به خداوند گردد.
ایوب بیمار شد،بیماری طوری بود که کرم در هفت اندام ایوب افتاد و بوی گرفت،طوری که مردمان شهر جمع شدند و گفتند ما می ترسیم بیماری تو به ما و فرزندانمان سرایت کند.از این شهر برو.با خواری او را از شهر بیرون آوردند.همسرش با او می رفت و بسیار گریه می کرد و می گفت:چه شد آن همه عزّت و نعمت؟! چرا ما را با این خواری از شهر بیرون کردند.تنها کسی که تا آخرین لحظات در کنار او ماند همسر وفادارش«رحمه» که بسیار مهربان و دلسوز بود و با سختی و فلاکت زندگی را می گذراند.
سالها گذشت اما از صبر و شکیبایی ایوب اندکی کاسته نشد بلکه هر روز بیش از گذشته به شکرگذاری خداوند می پرداخت،
یک روز رحمه بسیار گشت و هیچ چیز به دست نیاورد،نمی خواست تهی دست به پیش ایوب برگردد.نومید و غمگین شد در این جا شیطان خود را به صورت زنی مُنَعّمه (ثروتمند) درآورد و جلوی رحمه ظاهر گشت.رحمه گفت:چیزی بده تا پیش بیمارم ببرم در ازای آن برایت کار می کنم.
زن گفت:من کاری ندارم که تو برایم انجام دهی،اما اگر گیسوان خود را بِبُری و به من بدهی به تو چیزی می دهم تا برای بیمارت ببری.رحمه بسیار گریست و گفت که این را از من نخواه.آن زن به سخنان رحمه هیچ توجهی نکرد. رحمه می خواست پیش ایوب بازگردد اما دست خالی نمی توانست چاره ای جز بریدن گیسوان خود ندید مویش را برید و به آن زن داد.
شیطان به صورت آدمی شد و پیش ایوب آمد و گفت:زنت کار بد کرد گیسوانش را بریدند.(در هر دو روایت) ایوب غم و غصه زیاد خورد و ناله کرد به همسرش گفت:به خدا قسم اگر حق تعالی مرا شفا دهد برای همین گناهت تو را صد تازیانه خواهم زد.از نزد من برو.آب و غذای تو بر من حرام است و دیگر از دست تو آب و نانی نخواهم خورد.
همسر ایوب از کنار او رفت و ایوب خود را در سختی و گرفتاری ها دید،در آن وضعیت پیشانی بر خاک نهاد و گفت:پروردگارا،سختی و گرفتاری بر من فشار آورده است و تو مهربانترین مهربانان هستی.دری از رحمت خود بر من بگشا و مرا رهایی بخش. خداوند دعای ایوب را مستجاب کرد از جانب جبرئیل(ع) وحی آمد،یا ایوب برخیز که خدای متعال بر تو رحمت کرده و تو را راحتی و فرج داد.
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.
● سوره ص آیه 34 - مجمع البیان، طبرسی، ج 5، ص 114
حضرت سلیمان آرزو داشت فرزندان برومند و شجاعی داشته باشد تا در ادارة کشور و جهاد با دشمن به او کمک کنند. او دارای همسران متعدد بود. با خود گفت: من با آنان همبستر میشوم تا فرزندان متعددی نصیبم گردد و به هدفهایم کمک کنند; ولی به خاطر غفلت از گفتن کلمة "ان شأ الله" هیچ فرزندی از همسرانش تولّد نیافت. جز فرزندی ناقص الخلقه، هم چون جسدی بیروح، که آن را آورده بر کرسی او افکندند. برخی گفتهاند، فرزندش مُرد و جسد او را بر روی تخت قرار دادند. حضرت سلیمان سخت در فکر فرو رفت و ناراحت شد که چرا یک لحظه از خدا غفلت کرده و بر نیروی خودش تکیه کرده است; از این رو، توبه کرد و به درگاه خدا بازگشت.
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.