اگر در جمله «وَ أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِکْرِی»، از انواع و اقسام عبادت خصوص نماز را ذکر کرد، با اینکه قبلا در جمله «فاعبدنى» عبادت را به طور عموم ذکر کرده بود، و خلاصه اگر بعد از آن عام، خصوص این خاص را ذکر کرد، بدین جهت بود که هم اهمیت نماز را برساند، و هم بفهماند که نماز از هر عملى که خضوع عبودیت را ممثل کند، و ذکر خداى را به قالب در آورد، آن چنان که روح در کالبد قرار مىگیرد، بهتر است.
توضیح : بنا بر این معنا، کلمه «لذکرى» از باب اضافه مصدر به مفعول خودش است، و لام آن براى تعلیل است، و این جار و مجرور متعلق به کلمه «اقم» مىباشد و حاصل معنایش این است که: عبادت و یادآوریت از من را با عمل نماز تحقق بده، هم چنان که مىگویند: «بخور براى اینکه سیر شوى، و بنوش براى اینکه سیراب گردى» این آن معنایى است که از مثل سیاق مورد بحث به ذهن تبادر مىکند.
در معناى جمله «لذکرى» اقوال بسیارى است، بعضى (مجمع البیان، ج 7، ص 5) گفتهاند: جار و مجرورى است متعلق به کلمه «اقم»، که ما نیز همین را گفتیم. بعضى دیگر (روح المعانى، ج 16، ص 172 و 173) گفتهاند: متعلق است به کلمه «صلاة» بعضى دیگر (روح المعانى، ج 16، ص 172 و 173) گفتهاند: متعلق است به جمله «فاعبدنى».
و نیز در باره «لام» آن، بعضى (روح المعانى، ج 16، ص 172 و 173) گفتهاند: لام تعلیل است. بعضى (روح المعانى، ج 16، ص 172 و 173) آن را لام توقیت دانستهاند، که معنایش «نماز بخوان هنگام ذکر من» و یا «نماز بخوان هنگامى که آن را فراموش کردى، یا از تو فوت شد، و سپس به یادت آمد»، بنا بر این نظیر «لام» در جمله «أَقِمِ الصَّلاةَ لِدُلُوکِ الشَّمْسِ» (اسرا/78) مىباشد.
و نیز در معناى «ذکر»، بعضى (تفسیر فخر رازى، ج 22، ص 19 الى 21) گفتهاند: مراد از آن، ذکر لفظى است که نماز هم مشتمل بر آن است. بعضى دیگر (تفسیر فخر رازى، ج 22، ص 19 الى 21) گفتهاند: مراد از آن ذکر قلبى است که مقارن نماز است، و با نماز تحقق یافته، یا مترتب بر آن مىشود، همانطور که مسبب از سبب پدید مىآید. بعضى دیگر (تفسیر فخر رازى، ج 22، ص 19 الى 21) احتمال دادهاند که مراد از آن، ذکر قبل از نماز باشد. بعضى دیگر گفتهاند: مراد از آن اعم از ذکر قلبى و قالبى است.
اختلاف دیگرى در اضافه ذکر به یاى متکلم دارند که چه نحوه اضافهاى است؟
بعضى (تفسیر فخر رازى، ج 22، ص 19 الى 21) گفتهاند: اضافه مصدر به مفعول خودش است. بعضى دیگر (تفسیر فخر رازى، ج 22، ص 19 الى 21) گفتهاند: اضافه مصدر به فاعل خودش است، و مراد این است که نماز بخوان تا با ثنا و ثواب خود، تو را یاد کنیم، و یا این است که «نماز بخوان براى اینکه من نماز را در کتب آسمانیم ذکر کرده و بدان دستور دادهام».
بعضى دیگر (تفسیر فخر رازى، ج 22، ص 19 الى 21) گفتهاند: این اضافه انحصار اقامه را در ذکر، افاده مىکند، و معنایش این است که نماز را تنها و تنها به خاطر یاد من بخوان، نه به غرض دیگر، از قبیل امید ثواب و یا ترس عقاب. ولى بعضى دیگر (تفسیر فخر رازى، ج 22، ص 19 الى 21) این افاده را قبول نکردهاند.
بعضى دیگر (تفسیر فخر رازى، ج 22، ص 19 الى 21) انحصار را قبول کرده و گفتهاند: مضاف را منحصر در مضاف الیه مىکند، و مراد این است که نماز را تنها به خاطر یاد من به جاى آر، بدون اینکه به آن ریاء کنى، یا با یاد غیر من آمیختهاش سازى. بعضى دیگر (تفسیر فخر رازى، ج 22، ص 19 الى 21) گفتهاند: هر چند این معنا در جاى خود صحیح است و لیکن لفظ آیه هیچ دلالتى بر آن ندارد.
بعضى دیگر (تفسیر فخر رازى، ج 22، ص 19 الى 21) گفتهاند: مراد از ذکر، ذکر خود نماز است، یعنى نماز را هر وقت بیادت آمد و یا به خاطر اینکه یادت آمد بخوان، که بنا بر این مضاف در تقدیر است، و اصل آن «لذکر صلوتى» بوده، و یا از آنجایى که ذکر نماز سبب ذکر خدا است مسبب را آورده و سبب را اراده کرده است. و همچنین وجوه زشت و زیبایى دیگر و آنچه بفهم آدمى تبادر مىکند همان است که گفتیم.
[ بستن توضیحات ]