1)
شاه آبادی (داور) : مثلا ما از یک طرف در قرآن می خوانیم: «قل اللهم مالک الملک»؛ بگو ای پروردگاری که مالک همه ملکها و صاحب همه قدرتها تو هستی «تؤتی الملک من تشاء و تنزع الملک ممن تشاء»؛ تو به هر کس که بخواهی ملک و قدرت بدهی می دهی، و از هر کسی که بخواهی بگیری و انتزاع بکنی می گیری و انتزاع می کنی. «تعز من تشاء وتذل من تشاء»؛ هر کس را که تو بخواهی به او عزت می دهی و هر کس را که تو بخواهی به ذلت می نشانی. (آل عمران/26)
این آیه، متشابه است یعنی آن را چند گونه می شود پیاده کرد. حالا اگر ما بودیم و همین یک آیه قرآن، امکان اینکه آن را به گونه ای که جبری مذهبان پیاده می کنند پیاده نماییم وجود داشت. می گوید ملک را به هر که بخواهی می دهی و از هر که بخواهی می گیری، عزت را به هر که بخواهی می دهی و از هر که بخواهی می گیری. جبری مذهب هم همین مطلب را می گوید، منتها از این مطلب نتیجه گیری می کند که هیچ چیزی شرط هیچ چیزی نیست. دیگری می گوید: نه، این (اصل) مخصوص همه اشیاء نیست، یک مواردی هم هست که به مشیت خدا مربوط نیست. یعنی می گوید (این اصل) یک عامی است تخصیص بردار؛ یعنی استثناپذیر. ما خیلی کلیات در قرآن داریم که استثنا می پذیرند.
از آیات زیر به غلط برداشت «جا و مکان» براى خداوند شده است:
1. ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاء وَهِیَ دُخَانٌ 1 سپس آهنگ آفرینش آسمان کرد و آن بخارى بود.
2. ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ 2 آنگاه بر عرش استیلا یافت.
3. الرَّحْمَنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى 3 خداى رحمان که بر عرش استیلا یافته است.
7. وجوهٌ یومئذٍ ناضرةٌ إلى ربّها ناظرة؛7 در آن روز صورتهایى شاد و مسرور است و به پروردگارش مىنگرد!
12. و جاء ربّک والملک صَفّاً صَفّاً؛12 و (فرمان) پروردگارت و فرشتهها صف درصف آیند.