از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، شما هم می توانید نکته ای در سايت ثبت کنید، تا با نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود.
  معنای لغوی «بینة»
«بینة» به معناى راهنمایى با بیان روشن است، و معناى اصلى این ماده جدایى و کنار رفتن چیزى است از چیز دیگر، به طورى که دیگر اتصال و اختلاطى با هم نداشته باشند، و کلمه «بین» و «بون» و «بینونه» و امثال آن از مشتقات همین ماده است، «بینه» را از این نظر بینه گفتند که به وسیله آن حق از باطل جدا گشته و به خوبى و به آسانى و بدون سختى و مشقتى مى‏توان بر آن وقوف یافت. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان: ج‏7، ص: 162 قالب : لغوی موضوع اصلی : بدون موضوع گوینده : علامه طباطبایی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  قرآن بینه رسالت رسول خدا(صل‍ی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)
مراد از مرجع ضمیرى که در جمله «وَ کَذَّبْتُمْ بِهِ» هست، قرآن است، و از سیاق آیه چنین استفاده مى‏شود که مقصود از تکذیب، تکذیب بینه‏اى باشد که رسول خدا(صل‍ی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) داراى آن است، به شهادت اینکه بعدا مى‏فرماید:«ما عِنْدِی ما تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ ...» زیرا که با انضمام این جمله خلاصه معنایى که از آیه استفاده مى‏شود این است: آن چیزى که خداى تعالى رسالت مرا به آن تایید نموده، همانا قرآن است که بینه رسالت من است، و شما آن را تکذیب مى‏کنید و معجزه و بینه دیگرى طلب مى‏نمائید که نه من به خودى خود اختیار آن را دارم، و نه پروردگارم امر آن را به من واگذار نموده، بنابراین، بین من و شما چیزى که بر سر آن توافق کنیم وجود ندارد. زیرا آن معجزه‏اى که به من واگذار شده شما قبولش ندارید، و آن چیزى که مورد قبول شما است به من واگذار نشده است.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان: ج‏7، ص: 163 قالب : تفسیری موضوع اصلی : پیامبر اعظم (صل‍ی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) گوینده : علامه طباطبایی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  گفتاری در مورد معنای «حکم»
ماده «حکم» دلالت دارد بر اتقان و استحکامى که اگر در هر چیزى وجود داشته باشد، اجزائش از تلاشى و تفرقه محفوظ است، خلاصه هر موجودى که از روى حکمت به وجود آمده باشد، اجزایش متلاشى نگشته و در نتیجه، اثرش ضعیف و نیرویش در هم شکسته نمى‏شود، این است همان معناى جامعى که برگشت جمیع مشتقات این ماده، از قبیل احکام و تحکیم و حکمت و حکومت و ... به آن است...
آمر در امرى که مى‏کند، و قاضى در حکمى که صادر مى‏نماید گویى در مورد امر و حکم، نسبتى ایجاد نموده و مورد امر و حکم را، با آن نسبت مستحکم مى‏سازد، و بدین وسیله ضعف و فتورى که در آن راه یافته بود، جبران مى‏نماید.این همان معنایى است که مردم در امور وضعى و اعتبارى از لفظ حکم درک مى‏کنند و همین معنا را قابل انطباق بر امور تکوینى و حقیقى هم دیده احساس مى‏کنند که امور تکوینى از نظر اینکه منسوب به خداى سبحان و قضا و قدر اویند، داراى چنین استحکامى هستند.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان: ج‏7، ص: 163و 164 قالب : تفسیری موضوع اصلی : حکمت گوینده : علامه طباطبایی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  حکم تشریعی و تکوینی مستقلا تنها مختص خداست
حکم هم که یکى از صفات است، از نظر اینکه خود نوعى از تاثیر مى‏باشد معناى استقلالیش تنها از آن خداوند است چه حکم در «حقایق تکوینى»، و چه در «شرایع و احکام وضعى و اعتبارى»…. حکم به حق به طور استقلال و اولا و بالذات، تنها از آن خداى سبحان است، و غیر او کسى مستقل در آن نیست، و اگر هم کسى داراى چنین مقامى باشد، خداى سبحان بر او ارزانى داشته، و او در مرتبه دوم است...آیاتى که حکم را به اذن خداى تعالى به غیر او نسبت مى‏داد مختص بود به احکام وضعى و اعتبارى، و تا آنجا که من به یاد دارم در این سنخ آیات، آیه‏اى که احکام تکوینى را هم به غیر خدا نسبت داده باشد وجود ندارد...اگر اینگونه صفات( رزق، خلق، قدرت، ...) و از آن جمله احکام تکوینى به اذن خدا به غیر او نسبت داده شود، صحیح است، لیکن گویا از این جهت در هیچ آیه‏اى چنین نسبتى به غیر خدا داده نشده که احترام جانب خداى تعالى رعایت شده باشد.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان: ج‏7، ص: 164 تا 166 قالب : تفسیری موضوع اصلی : خداوند گوینده : علامه طباطبایی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  پاسخ رسول خدا با جمله«إِنِ الْحُکْمُ إِلَّا لِلَّهِ» به درخواست بیجای مشرکین
مراد از «حکم» در جمله «إِنِ الْحُکْمُ إِلَّا لِلَّهِ» حکم تکوینى است، و این جمله علت نفیى را که در جمله «ما عِنْدِی ما تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ» بود، ذکر مى‏کند. و معناى آن به طورى که از سیاق کلام استفاده مى‏شود این است که: حکم تنها براى خدا است و بس. و مرا نمى‏رسد که در بین خودم و شما حکم نموده و تقاضاى بیجاى شما را عملى نمایم و آیه و معجزه‏اى به غیر قرآن برایتان بیاورم. بنابراین معنا، جمله مزبور به طور کنایه، استعمال شده است، گویى که مشرکین با درخواست خود و اینکه باید آیه‏اى بغیر قرآن بیاورى مى‏خواسته‏اند رسول خدا بین خود و آنان حکم نماید.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان: ج‏7، ص: 167 قالب : تفسیری موضوع اصلی : پیامبر اعظم (صل‍ی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) گوینده : علامه طباطبایی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  اختلاف قرائت در کلمه «یَقُصُّ» و بیان معنای آن
از میان هفت نفر قاریان قرآن، «عاصم»، «نافع» و «ابن کثیر» کلمه « یقص» را با «قاف» و «صاد» مهمله(بى نقطه) قرائت کرده، و آن را از ماده «قص» گرفته‏اند که به معناى بریدن چیزى است، هم چنان که در آیه «وَ قالَتْ لِأُخْتِهِ قُصِّیهِ»(القصص/11) به همین معنا آمده است. و لیکن بقیه قاریان، کلمه مزبور را با «قاف» و «ضاد» معجمه(با نقطه) قرائت کرده و آن را از ماده «قضا» گرفته‏اند، و اگر در قرآن‏هاى موجود حرف «یا» از این کلمه حذف شده است، از نظر رسم الخط بوده، هم چنان که در آیه «فَما تُغْنِ النُّذُرُ»(القمر/5) حرف «یا» را از کلمه «تغن» حذف مى‏کنند. البته براى هر کدام از این دو قرائت وجهى و دلیلى است. و لیکن از جهت معنا برگشت هر دو به یکى است، براى اینکه بریدن و جدا کردن حق از باطل لازمه قضا و حکم به حق کردن است، گو اینکه جمله «وَ هُوَ خَیْرُ الْفاصِلِینَ» با قرائت اول مناسب‏تر است. {یَقُصُّ الْحَقَّ وَ هُوَ خَیْرُ الْفاصِلِین}

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان: ج‏7، ص: 167 و 168 قالب : تفسیری موضوع اصلی : حق گوینده : علامه طباطبایی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  فعل خداى تعالى و حکمش نفس حق است، نه اینکه مطابق با حق و موافق با آن باشد.
فعل خداى تعالى و حکمش نفس حق است، نه اینکه مطابق با حق و موافق با آن باشد.
توضیح اینکه: هر چیزى وقتى حق است که در خارج و در اعیان، ثابت و واقع بوده باشد،... بنابراین وقتى قاضى به چیزى حکم مى‏نماید حکم قاضى وقتى حق مطلق است که با مصالح مطلقى که ماخوذ از سنت جارى در عالم است، موافق باشد.... با این بیان این معنا به خوبى روشن مى‏شود که «حق» هر چه باشد، ناگزیر الگویى است که از نظام و سنت جارى در عالم کون برداشته شده است، و جاى تردید نیست که کون و جهان هستى با نظامى که دارد و سنن و نوامیسى که در آن جارى است، فعل خداى سبحان است، ابتدایش از او و قوامش با او و انتها و بازگشتش هم به سوى او است، پس حق هر چه باشد...، تابع فعل او و پیرو اثر او است، و به استناد به وى ثابت و موجود است، نه اینکه او در کارهایش تابع حق بوده و پیرو آثار آن باشد، زیرا که خداى تعالى به ذات خود حق است، و هر چیزى به وسیله او و از پرتو او حق شده است.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان: ج‏7، ص: 168 و 169 قالب : تفسیری موضوع اصلی : افعال خداوند گوینده : علامه طباطبایی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  مصالح اعتباری که وجود دارد در افعال خداوند هیچ تأثیری ندارد
پاره‏اى از متکلمین..حکم کردند به اینکه احکام الهى و افعالى که منسوب به خداى سبحان است، مانند افعال خود ما مطابق با مصالح واقعى و متصف به حسن است، و نیز چنین خیال کردند که مصالح واقعى در افعال خداى تعالى تاثیر و حکومت دارد. و این خود از غرور فکرى و افراط در رأى آنان بوده،...اینگونه احکام و مقررات، واقعیت خارجى نداشته و تنها احکامى اعتبارى و غیر حقیقى هستند که حوائج طبیعى و ضرورت‏هاى زندگى اجتماعى، انسان را مجبور نموده که آنها را معتبر بشمارد، و گرنه در خارج از ظرف اجتماع و در نفس الأمر نه از آن احکام اثرى هست و نه ارزشى دارد، بلکه اثر و ارزش آن، در همان ظرف اعتبار است که انسان به وسیله آن، کارهاى نیک و بد و مفید و مضر خود را از هم تشخیص داده، صلاح و فساد و سعادت و شقاوتش را از هم تمیز مى‏دهد.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان: ج‏7، ص: 169 تا 176 قالب : تفسیری موضوع اصلی : افعال خداوند گوینده : علامه طباطبایی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  افراط و تفریط معتزله و مفوضه نسبت به حسن و قبح و افعال خداوند
مفوضه بر این عقیده‏اند که مصالح و مفاسد و حسن و قبح از امور واقعى بوده و بلکه حقایقى هستند ازلى و ابدى و تغییر ناپذیر، و... این امور بر همه چیز حتى بر خداى سبحان حکومت داشته و ساحت مقدس پروردگار نیز در کارهاى تکوینى و تشریعیش محکوم به این امور است،... آرى، معتزلى‏ها با این رأى فاسد خود، خداى را از سلطنت مطلقه‏اش کنار زده و مالکیت على الاطلاقش را ابطال نمودند. در مقابل آنان، طائفه جبرى‏ها این سخنان را انکار کرده و از آن طرف زیاده‏روى نموده و گفته‏اند که حسن و قبح نه تنها واقعیت ندارند، بلکه حتى از امور اعتبارى هم نیستند. و حسن در هر کارى تنها عبارت است از اینکه مورد امر قرار گیرد، هم چنان که قبح در هر کارى عبارت است از اینکه مورد نهى قرار گرفته باشد،... این دو مذهب به طورى که ملاحظه مى‏کنید یکى در طرف افراط و دیگرى در طرف تفریط قرار دارند، و حقیقت امر نه به آن شورى است و نه به این بى نمکى. بلکه حقیقت مطلب این است که این امور هر چند امورى اعتبارى هستند و لیکن ریشه حقیقى دارند.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان: ج‏7، ص: 171 تا 173 قالب : تفسیری موضوع اصلی : افعال خداوند گوینده : علامه طباطبایی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  حسن و مصلحت نسبت به احکام و افعال ما حاکمیت دارند ولى خداوند محکوم به این جهات نیست
جهات حسن و مصلحت و امثال آن، با اینکه در افعال خداى تعالى و احکامش و در افعال ما و احکام عقلائیمان موجود است در عین حال نسبت به افعال و احکام ما مؤثر و حاکم و به عبارت دیگر داعى و علت غایى است، و نسبت به افعال و احکام خداى تعالى حکومت و تاثیر نداشته بلکه لازم لا ینفک آن و یا به عبارت دیگر فوائدى عمومى است که مترتب بر آن مى‏شود. آرى ما از جهت اینکه از عقلا هستیم هر کار و هر حکمى که مى‏کنیم براى این مى‏کنیم که ناقصیم، و بدان وسیله خیر و سعادتى را که فاقدیم، تحصیل مى‏نمائیم، و اما خداى تعالى هر کارى و هر حکمى که مى‏کند براى این نیست که چیزى را که تا کنون نداشته کسب نماید، بلکه براى این است که او خدا است، و اگر مى‏گوئیم کارهاى خداى تعالى هم مانند کارهاى ما داراى جهات حسن و مصلحت است، این فرق هم هست که افعال ما مورد بازخواست خداى تعالى و معلل به نتایج و مصالح است ولى افعال او مورد بازخواست کسى واقع نشده و معلل به غایت و نتیجه‏اى نیست.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان: ج‏7، ص: 174 تا 176 قالب : تفسیری موضوع اصلی : افعال خداوند گوینده : علامه طباطبایی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  تفسیر کفار از معجزات پیامبر - حسين پاک دل
« بینه » از کلمه بینونه (جدایی) به دلیلی گفته می شود که به طور کامل و روشن ، حق و باطل را از هم جدا می کند . دلایل و معجزات پیامبران، نه ثقیل بود و نه مبهم، همه می فهمیدند و اگر لجاجت نمی کردند، از جان و دل می پذیرفتند، به همین خاطر پیامبران خود را دارای "بیّنه" معرفی می کردند.

- کفار می گفتند : اگر راست می گویی ، چرا قهر خدا بر ما نازل نمی شود ؟ "تستعجلون به" نظیر آیه ای که می گفتند اگر این مطلب راست است ، خدا بر ما سنگ بباران "فامطر علینا حجارةً من السماء". "استعجال" و عذاب خواهی در اقوام دیگر هم بوده و به حضرت هود و صالح و نوح(ع) هم می گفتند: اگر راست می گویی عذاب موعود را سریعا برای ما بیاور "فَاتِنا بما تَعدنُا".
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : قالب : اعتقادی موضوع اصلی : پیامبر اعظم (صل‍ی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) گوینده : بیتا شریفی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.