ذلِکَ «مبتدای مرفوع یا در محل رفع»
الْیَوْمُ «بدل، تابع»
الْحَقُّ «خبر مرفوع یا در محل رفع»
فَمَنْ «فاء رابط برای جواب شرط» «اسم شرط جازم در محل رفع مبتدا»
شاءَ «فعل ماضی مبنی بر فتحه ظاهری» «فاعل این فعل ضمیر مستتر (هو) است که در تقدیر است» «خبر مقدر یا محذوف یا در محل خبر»
اتَّخَذَ «فعل ماضی مبنی بر فتحه ظاهری» «فاعل این فعل ضمیر مستتر (هو) است که در تقدیر است»
إِلى «حرف جر(محلی از اعراب ندارد)»
رَبِّهِ «اسم مجرور یا در محل جر» «هاء ضمیر متصلی است در محل جر و مضاف الیه است»
مَآباً «مفعول به منصوب یا در محل نصب»
[ نظرات / امتیازها ]