● سوره نازعات آیه 6 - معاد تنها با یک صیحه عظیم رخ مىدهد!
بعد از آن که با قسمهاى مؤکد وقوع قیامت به عنوان یک امر حتمى در آیات گذشته بیان شد ، در آیات مورد بحث به شرح بعضى از نشانهها و حوادث این روز بزرگ مىپردازد ، و مىفرماید : این بعث و رستاخیز در روزى واقع مىشود که زلزله وحشتناک همه چیز را به لرزه در مىآورد ( یوم ترجف الراجفة).
سپس دومین حادثه عظیم رخ مىدهد ( تتبعها الرادفة).
راجفه از ماده رجف ( بر وزن کشف ) به معنى اضطراب و لرزه شدید است ، و از آنجا که اخبار فتنهانگیز مایه اضطراب جامعه مىشود به آن اراجیف مىگویند.
رادفه از ماده ردف ( بر وزن حرف ) به معنى شخصى یا چیزى است که به دنبال دیگرى قرار مىگیرد ، و لذا به شخصى که دنبال سر دیگرى سوار بر مرکب مىشود ردیف مىگویند .
بسیارى از مفسران معتقدند که منظور از راجفه همان صیحه نخستین یا نفخ صور اول است که شیپور فناى جهان و زلزله نابودى دنیا است ، و رادفه اشاره به صیحه دوم یا نفخ صور ثانى است که نفخه حیات و رستاخیز و بازگشت به زندگى جدید است.
بنا بر این آیه شبیه چیزى است که در آیه 68 سوره زمر آمده است و نفخ فى الصور فصعق من فى السموات و من فى الارض الا من شاء الله ثم نفخ فیه اخرى فاذا هم قیام ینظرون : در صور دمیده مىشود و تمام کسانى که در آسمانها و زمین هستند مدهوش مىشوند و مىمیرند ، مگر آنها که خدا بخواهد ، سپس بار دیگر در صور دمیده مىشود ناگهان همه بپا مىخیزند و در انتظار حسابند .
بعضى نیز گفتهاند که راجفه اشاره به زلزلهاى است که زمین را متلاشى مىکند و رادفه زلزلهاى است که آسمانها را درهم مىریزد ، ولى تفسیر اول صحیحتر به نظر مىرسد.
قالب : تفسیری |
گوینده : لیلا حسین زاده |
منبع : تفسیر نمونه |
موضوع اصلی : قیامت |
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.
● سوره نازعات آیه 2 - پاسخ به دو سؤال
در اینجا دو سؤال باقى مىماند نخست اینکه نازعات و ناشطات جمعهاى مؤنث است ، به چه مناسبت در اینجا به کار رفته ؟ دیگر اینکه سه سوگند اول با واو قسم شروع شده ، ولى در چهارمین و پنجمین سوگند ف جانشین آن گشته است که براى عطف یا تفریع است ؟ در پاسخ سؤال اول باید به این نکته توجه داشت که نازعات جمع نازعة به معنى طایفه و گروهى از فرشتگان است که این برنامه را انجام مىدهند همچنین ناشطات و بقیه این صیغههاى جمع و از آنجا که طایفه مؤنث لفظى است جمع آن به همین صورت بسته شده .
و در پاسخ سؤال دوم مىتوان گفت که سبقت جستن نتیجه حرکت سریع است که از سابحات استفاده مىشود ، و تدبیر امور نیز نتیجهاى است براى مجموع این حرکت.
در نتیجه همه این سوگندها براى بیان مطلبى است که صریحا در آیه ذکر نشده ، ولى از قرینه مقام ، و همچنین از آیات بعد به خوبى روشن مىشود ، هدف این است که بگوید : سوگند به این امور که همه شما سرانجام مبعوث و محشور مىشوید و قیامت و رستاخیز حق است .
قالب : تفسیری |
گوینده : لیلا حسین زاده |
منبع : تفسیر نمونه |
موضوع اصلی : ملائکه |
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.
● سوره نازعات آیه 1 - سوگند به این فرشتگان پر تلاش
در این آیات به پنج موضوع مهم قسم یاد شده ، و هدف از این سوگندها بیان حقانیت و تحقق مساله معاد و رستاخیز است ، مىفرماید : سوگند به آنها که به سختى مىکشند و بر مىکنند ( و النازعات غرقا ) و سوگند به آنها که به راحتى جدا مىسازند ( و الناشطات نشطا ) و سوگند به آنها که به سرعت حرکت مىکنند ( و السابحات سبحا ) و آنها که به خوبى سبقت مىگیرند ( فالسابقات سبقا ) و آنها که امور را تدبیر مىکنند ( فالمدبرات امرا ) پیش از آنکه به تفسیر این آیات بپردازیم باید لغاتى که در آن به کار رفته دقیقا روشن شود .
نازعات از ماده نزع به معنى چیزى را از جا بر کندن و یا کشیدن است ، مانند کشیدن کمان به هنگام پرتاب تیر ، و گاه این واژه در امور معنوى نیز به کار مىرود مانند نزع عداوت یا محبت از قلب به معنى برکندن آن غرق با فتح را ( بر وزن شفق ) به گفته بسیارى از ارباب لغت در اصل به
معنى فرو رفتن در آب است ، و گاه به معنى گرفتارى شدید در یک حادثه و بلا نیز آمده.
و غرق ( بر وزن فرق ) به گفته ابن منظور در لسان العرب اسمى است که جانشین مصدر شده و به معنى اغراق است ، و اغراق در اصل به معنى کشیدن کمان تا آخرین نقطه ممکن است ، سپس به معنى مبالغه در هر کار آمده.
و از اینجا به خوبى روشن مىشود که آنچه در آیه فوق آمده به معنى غرق شدن نیست بلکه به معنى انجام یک کار تا سر حد ممکن است.
ناشطات از ماده نشط ( بر وزن هشت ) در اصل به معنى گشودن گرههائى است که به آسانى باز مىشود ، و به چاههائى که عمق کمى دارد و دلو به آسانى و با یک حرکت از آن بیرون مىآید انشاط گفته مىشود ، و به شترهائى که با اندک اشارهاى به سرعت حرکت مىکنند نیز نشیطة مىگویند ، و لذا به طور کلى این واژه در هر گونه حرکتى که با سهولت انجام مىشود به کار مىرود .
سابحات از ماده سبح ( بر وزن سطح ) به معنى حرکت سریع در آب یا در هوا است ، لذا در مورد شنا کردن در آب و یا حرکت سریع اسب ، و با سرعت به دنبال کارى رفتن گفته مىشود ، تسبیح که به معنى پاک شمردن خداوند از هر عیب و نقص است نیز از همین معنى گرفته شده ، گوئى کسى که تسبیح مىگوید با سرعت در عبادت پروردگار به پیش مىرود .
سابقات از ماده سبقت به معنى پیشى گرفتن است ، و از آنجا که پیشى گرفتن معمولا بدون سرعت ممکن نیست گاه از این ماده مفهوم سرعت نیز استفاده مىشود.
مدبرات از ماده تدبیر به معنى عاقبت چیزى را اندیشیدن است ، و از آنجا که عاقبتاندیشى و آیندهنگرى سبب سامان یافتن کار به نحو احسن مىگردد واژه تدبیر در این معنى نیز به کار مىرود.
این سوگندهاى پنجگانه که در ابتدا در هالهاى از ابهام فرو رفته ، ابهامى که انگیزه اندیشه بیشتر و عمیقتر ، و سبب جولان ذهن و فکر و دقت و بررسى است اشاره به چه کسان ، یا چه چیزهائى است ؟ مفسران درباره آن بسیار سخن گفتهاند ، و تفسیرهاى فراوانى دارند که عمدتا بر سه محور دور مىزند:
1 -منظور از این سوگندها فرشتگانى است که مامور قبض ارواح کفار و مجرمانند که آنها را به شدت از بدنهایشان بر مىکشند ، ارواحى که هرگز حاضر به تسلیم در برابر حقنبودند.
2 -این سوگندها اشاره به ستارگان آسمان است که پیوسته از افقى کنده مىشوند و به افق دیگرى رهسپار مىگردند.
3 -منظور جنگجویان یا اسبهاى مجاهدان راه خدا است که از خانهها و وطنهاى خود به شدت بر کنده مىشوند.
منظور از این سوگندها در مجموع فرشتگان است در رابطه با اجراى کل فرمانهاى الهى که اجراى این فرمانها در پنج مرحله تحقق مىیابد ، اول حرکت شدید نخستین به دنبال تصمیمگیرى قاطع ، و بعد مرحله راه افتادن آرام ، و سپس سرعت گرفتن ، و پیشى جستن ، و در نهایت تدبیر امور و سامان دادن به کارها است ، ولى به هر حال برنامه فرشتگان در زمینه قبض ارواح کفار و مؤمنان یکى از مصادیق این مفهوم کلى است ، و زمینهساز بحثهاى آینده این سوره درباره معاد محسوب مىشود .
قالب : تفسیری |
گوینده : لیلا حسین زاده |
منبع : تفسیر نمونه |
موضوع اصلی : ملائکه |
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.
● سوره نازعات آیه 1 - فضیلت تلاوت این سوره
در حدیثى از پیغمبر اکرم (صلىاللهعلیهوآلهوسلّم) آمده است : من قرأ سورة و النازعات لم یکن حبسه و حسابه یوم القیامة الا کقدر صلاة مکتوبة حتى یدخل الجنة : کسى که سوره نازعات را بخواند توقف و حساب او در روز قیامت تنها به اندازه خواندن یک نماز روزانه است ، و بعد از آن وارد بهشت مىشود .
امام صادق (علیهالسلام) مىفرماید : من قرأها لم یمت الا ریان ، و لم یبعثه الله الا ریان ، و لم یدخله الجنة الا ریان : کسى که این سوره را بخواند سیراب از دنیا مىرود ، و خداوند او را سیراب محشور مىکند ، و سیراب وارد بهشت مىسازد ( سیراب از رحمت بىپایان حق).
مسلم است کسى که محتواى این سوره را که آیات تکان دهندهاش ارواح خفته را بیدار و متوجه وظائف خود مىسازد در جان خویش پیاده کند از چنان پاداشهائى برخوردار خواهد شد ، نه آنها که فقط به خواندن الفاظ قناعت مىکنند.
قالب : تفسیری |
گوینده : لیلا حسین زاده |
منبع : تفسیر نمونه |
موضوع اصلی : سوره نازعات |
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.
● سوره مطففین آیه 1 - محتواى سوره مطففین
در اینکه این سوره در مکه نازل شده یا در مدینه ؟ در میان مفسران گفتگو است.
شان نزولى نشان مىدهد که آیات آغاز این سوره که درباره کمفروشان سخن مىگوید ناظر به افرادى است که در مدینه به این کار کثیف مشغول بودند.
ولى لحن دیگر آیات این سوره شباهت زیادى با سورههاى مکى دارد که در آیاتى کوتاه و پر طنین از رستاخیز و حوادث قیامت خبر مىدهد ، مخصوصا آیات اواخر این سوره که بیانگر استهزاى کفار نسبت به مسلمانان است نیز تناسب زیادى با محیط مکه دارد که مؤمنان در اقلیت بودند و کفار در اکثریت قاطع .
و شاید به همین دلیل است که بعضى قسمتى از سوره را مکى و قسمتى را مدنى مىدانند ولى روى هم رفته این سوره به سورههاى مکى شبیهتر است.
به هر حال بحثهاى این سوره بر پنج محور دور مىزند:
1 -هشدار و تهدید شدیدى نسبت به کمفروشان.
2 -اشاره به این مطلب که گناهان بزرگ از عدم ایمان راسخ به رستاخیز سر چشمه مىگیرد.
3 -بخشى از سر نوشت فجار در آن روز بزرگ.
4 -قسمتى از مواهب عظیم و نعمتهاى روحپرور نیکوکاران در بهشت.
5 -اشارهاى به استهزاى جاهلانهکافران نسبت به مؤمنان و معکوس شدن این کار در قیامت.
فضیلت تلاوت این سوره
در حدیثى از پیغمبر اکرم (صلىاللهعلیهوآلهوسلّم) مىخوانیم : من قرأ سورة المطففین سقاه الله من الرحیق المختوم یوم القیامة : هر کس سوره مطففین را بخواند خدا او را از شراب طهور زلال و خالص که دست احدى به آن نرسیده است در آن روز سیراب مىکند.
و در حدیثى از امام صادق (علیهالسلام) آمده است : من قرأ فى فرائضه ویل للمطففین اعطاه الامن یوم القیامة من النار ، و لم تره ، و لم یرها ... : هر کس در نمازهاى فریضه خود سوره مطففین را بخواند خداوند امنیت از عذاب دوزخ را در قیامت به او عطا مىکند ، نه آتش دوزخ او را مىبیند و نه او آتش دوزخ را پیدا است ، اینهمه ثواب و فضیلت و برکت براى کسى است که خواندن آن را مقدمهاى براى عمل قرار دهد .
قالب : تفسیری |
گوینده : لیلا حسین زاده |
منبع : تفسیر نمونه |
موضوع اصلی : سوره مطففین |
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.
● سوره بروج آیه 3 - منظور از شاهد و مشهود چیست ؟
در اینکه منظور از شاهد و مشهود چیست ؟ تفسیرهاى بسیار فراوانى ذکر کردهاند که بالغ بر سى تفسیر مىشود ، و مهمترین آنها تفسیرهاى زیر است:
1 -شاهد شخص پیغمبر اکرم (صلىاللهعلیهوآلهوسلّم) است چنانکه قرآن مىگوید : یا ایها النبى انا ارسلناک شاهدا و مبشرا و نذیرا : اى پیغمبر ما تو را شاهد و بشارت دهنده و بیم دهنده فرستادیم ( احزاب 45).
و مشهود همان روز قیامت است ، چنانکه قرآن مىگوید ذلک یوم مجموع له الناس و ذلک یوم مشهود : روز قیامت روزى است که همه مردم در آن جمع مىشوند ، و روزى است کاملا مشهود و آشکار ( هود 103 ) .
2 -شاهد گواهان عمل انسانند ، مانند اعضاى پیکر او چنانکه در آیه 24 سوره نور مىخوانیم : یوم تشهد علیهم السنتهم و ایدیهم و ارجلهم بما کانوا یعملون : روزى که زبانها و دستها و پاهایشان به اعمالى که انجام دادهاند گواهى مىدهد.
و مشهود انسانها و اعمال آنها هستند.
3 -شاهد به معنى روز جمعه است که شاهد اجتماع مسلمین در مراسم بسیار مهم نماز آن روز است.
و مشهود روز عرفه است که زائران بیت الله الحرام شاهد و ناظر آن روزند ، در روایتى از پیغمبر اکرم (صلىاللهعلیهوآلهوسلّم) و امام باقر (علیهالسلام) و امام صادق (علیهالسلام) این تفسیر نقل شده است .
4 -شاهد روز عید قربان و مشهود روز عرفه ( روز ما قبل آن ) مىباشد.
در حدیثى آمده است که مردى وارد مسجد پیغمبر اکرم (صلىاللهعلیهوآلهوسلّم) شد کسى را دید که نشسته و از رسول الله (صلىاللهعلیهوآلهوسلّم) حدیث نقل مىکند ، مىگوید : تفسیر این آیه را از او خواستم گفت : آرى شاهد روز جمعه و مشهود روز عرفه است ، از او گذشتم به دیگرى رسیدم که از رسول الله (صلىاللهعلیهوآلهوسلّم) سخن مىگوید، تفسیر همین آیه را از او خواستم ، گفت : شاهد روز جمعه و مشهود روز عید قربان است ، از او نیز گذشتم به نوجوانى رسیدم خوشرو که او نیز از رسول خدا حدیث مىگفت گفتم : از تفسیر این آیه برایم سخن بگو ، گفت : شاهد محمد (صلىاللهعلیهوآلهوسلّم) است و مشهود روز قیامت آیا نشنیدهاى که خداوند مىفرماید : یا ایها النبى انا ارسلناک شاهدا و مبشرا و نذیرا و نیز نشنیدهاى که مىگوید : ذلک یوم مجموع له الناس و ذلک یوم مشهود.
من سؤال کردم نخستین نفر که بود گفتند : ابن عباس ، دومین نفر را پرسیدم ، گفتند : عبد الله بن عمر ، و از سومین نفر سؤال کردم گفتند : حسن بن على (علیهماالسلام) است!
5 -منظور از شاهد شبها و روزها است ، و مشهود بنى آدم است که به اعمال او گواهى مىدهد ، همان گونه که در دعاى امام زین العابدین (علیهالسلام) در دعاى صباح و مساء مىخوانیم : هذا یوم حادث جدید و هو علینا شاهد عتید ، ان احسنا ودعنا بحمد ، و ان اسانا فارقنا بذنب : این روز تازهاى است که شاهد آماده بر اعمال ما است ، اگر نیکى کنیم با حمد و سپاس ما را وداع مىگوید ، و اگر بد کنیم با نکوهش و مذمت از ما جدا مىشود .
6 -منظور از شاهد ملائکه و مشهود قرآن است.
7 -منظور از شاهد حجر الاسود و مشهود حاجیانند که در کنار آن مىآیند و دست بر آن مىنهند.
8 -شاهد خلق است و مشهود حق است.
9 -منظور از شاهد امت اسلامى است و مشهود امتهاى دیگر همانگونه که در آیه 143 سوره بقره آمده است : لتکونوا شهداء على الناس هدف این است که شما گواه بر دیگر امتها باشید.
10 -شاهد پیامبر اسلام (صلىاللهعلیهوآلهوسلّم) و مشهود سایر انبیاء هستند ، به گواهى آیه 41 سوره نساء و جئنا بک على هؤلاء شهیدا : در آن روز ما تو را به عنوان گواه بر آنها ( بر پیامبران دیگر ) مىآوریم .
11 -یا اینکه شاهد پیامبر (صلىاللهعلیهوآلهوسلّم) و مشهود امیر مؤمنان على (علیهالسلام) است.
البته تناسب این آیه با آیات قبل ایجاب مىکند که اشاره به شهود روز قیامت باشد ، اعم از پیامبر اسلام (صلىاللهعلیهوآلهوسلّم) یا سایر پیامبران نسبت به امتهاى خود ، و ملائکه و فرشتگان و اعضاء پیکر آدمى و شب و روز ، و مانند آنها ، و مشهود انسانها یا اعمال آنها است.
و به این ترتیب بسیارى از تفاسیر فوق درهم ادغام مىشود و در یک مجموعه با یک مفهوم وسیع خلاصه مىگردد .
ولى تفسیرهائى مانند روز جمعه و روز عرفه و روز عید از این معنى جدا است ، هر چند آنها نیز از شهود روز محشر و گواهان اعمال انسانها هستند ، بلکه هر یک از این ایام پر اجتماع خود صحنهاى از رستاخیز در این دنیا محسوب مىشود.
با توجه به این بیان روشن مىشود که میان تفاسیر فوق تضادى وجود ندارد ، و ممکن است در مفهوم گسترده شاهد و مشهود جمع باشد ، و این از نشانههاى عظمت قرآن است که مفاهیمى چنان گسترده دارد که تفسیرهاى زیادى را در خود جاى مىدهد ، چرا که شاهد هرگونه گواه را شامل مىشود ، و مشهود هر چیزى را که بر آن گواهى مىدهند ، و اینکه هر دو به صورت نکره ذکر شده است اشاره به عظمت این شاهد و مشهود است که در تمام تفسیرهاى بالا به خوبى منعکس مىباشد .
نکته قابل توجه اینکه پیوند ظریفى در میان این قسمتهاى چهارگانه از یکسو ، و مطلبى که براى آن سوگند یاد شده از سوى دیگر وجود دارد ، آسمان و ستارگان درخشان و برجهاى موزونش همگى نشانه نظم و حساب است و یوم موعود صحنه روشنى از حساب و کتاب ، و شاهد و مشهود نیز وسیلهاى است براى رسیدگى دقیق به این حساب ، وانگهى همه این سوگندها براى آن است که به شکنجهگران ظالم هشدار دهد اعمال آنها در برابر مؤمنان راستین
همگى ثبت و ضبط ، و براى روز موعود نگهدارى مىشود ، و شهودى که گرداگرد وجود شما را فرا گرفتهاند ، اعم از فرشتگان ، و اعضاى پیکر و شبها و روزها ، و مانند آن همه این کارها را زیر نظر دارند و در آن روز گواهى مىدهند
قالب : تفسیری |
گوینده : لیلا حسین زاده |
منبع : تفسیر نمونه |
موضوع اصلی : پیامبر اعظم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) |
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.
● سوره لیل آیه 5 - اینگونه کارها، سخت و آسان می شوند
فَأَمَّا مَنْ أَعْطَى وَ اتَّقَى(5) وَ صَدَّقَ بِالحُْسْنَى(6) فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیُسْرَى(7) وَ أَمَّا مَن بخَِلَ وَ اسْتَغْنَى(8) وَ کَذَّبَ بِالحُْسْنَی(9) فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْعُسْرَى(10- لیل)
اما کسى که [ثروتش را در راه خدا] انفاق کرد و پرهیزکارى پیشه ساخت و وعده نیکوتر را [که وعده خدا نسبت به پاداش انفاق و پرهیزکارى است] باور کرد؛ پس به زودى او را براى راه آسانى [که انجام همه اعمال نیک به توفیق خداست] آماده مىکنیم و اما کسى که [از انفاق ثروت] بخل ورزید و خود را بىنیاز نشان داد و وعده نیکوتر را تکذیب کرد؛ پس او را براى راه سخت و دشوارى [که سلب هرگونه توفیق از اوست] آماده مىکنیم.
در این آیات سختی و آسانی و یا اعطای توفیق و سلب توفیق نسبت به انجام کارهای خیر تحلیل شده است. ابتدا در مورد صاحبان توفیق سخن می گوید و بعد، علت بی توفیقی عده دیگر را بیان می کند.
آنان که توفیق دارند و کار خیر برایشان آسان است
مراد از «اعطاء»، انفاق مال در راه رضاى خداست و منظور از «وَ صَدَّقَ بِالْحُسْنى» تصدیق وعده حُسنی است که آن، وعده ثوابى است که خداوند متعال در مقابل انفاق به انگیزه رضاى او داده است. بی شک چنین انفاقی، تصدیق عملی مبدأ و معاد و رسالت است.
کلمه«تیسیر» به معناى تهیه کردن و آماده نمودن است و کلمه «یسرى» به معناى خصلتى است که در آن آسانى باشد و هیچ دشوارى در آن نباشد و منظور از آن این است که توفیق اعمال صالحه را به او می دهد و انجام اینگونه اعمال را برایش آسان می کند؛ به طورى که هیچ گونه دشوارى در آن نباشد و یا منظور این است که او را آماده حیاتى سعید کند؛ حیاتى نزد پروردگارش، حیاتى بهشتى، و برای نیل یه این هدف توفیق اعمال صالحى را به او می دهد.
آنان که توفیق ندارند و کار خیر برایشان دشوار است
کلمه«بخل» در مقابل کلمه «اعطاء» به معناى ندادن است و کلمه «استغناء» به معناى طلب ثروت از راه ندادن به دیگران و جمع کردن آن است و مراد از «تکذیب به حسنى»، انکار وعده حسنى و ثواب خدا است که انبیاء علیهم السلام آن را به بشر رساندهاند و معلوم است که کفر به آن وعده، کفر به مبدأ و معاد و رسالت است.
و مراد از «تیسیر للعسرى»، ندادن توفیق اعمال صالح است به این شکل که اعمال صالح را در نظرش سخت و دشوار جلوه می دهد و تحملش را براى ایمان به خدا زیاد نمی کند و یا او را برای عذاب شدن آماده می کند.(9)
نتیجه اینکه هر کس ایمان را چاشنی عمل خیر کند و بر آن مداومت داشته باشد؛ رفته رفته انجام عبادات و کار خیر، بر او آسان می شود و اگر عکس این عمل کرد؛ یعنی نه ایمان داشت و نه اهل کار خیر بود؛ رفته رفته عبادات و اعمال صالح در نظرش از کندن کوه هم سخت تر خواهد شد و هیچ رغبتی به آن در خود نمی بیند.
قالب : تفسیری |
گوینده : لیلا حسین زاده |
منبع : سایت تبیان |
موضوع اصلی : عمل انسان |
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.
● سوره بلد آیه 8 - نعمت چشم و زبان ، و هدایت
در تعقیب آیات گذشته که سخن از غرور و غفلت انسانهاى طغیانگر مىگفت در آیات مورد بحث بخشى از مهمترین نعمتهاى مادى و معنوى الهى را بر این انسان مىشمرد ، تا از یکسو غرور و غفلت او را بشکند ، و از سوى دیگر وادار به تفکر در خالق این نعمتها کند ، و با تحریک حس شکرگزارى در درون جانش او را به سوى معرفت خالق سوق دهد.
نخست مىفرماید : آیا ما براى این انسان دو چشم قرار ندادیم ؟ ! ( ا لم نجعل له عینین).
و یک زبان و دو لب ؟ ! ( و لسانا و شفتین).
و او را به خیر و شرش آگاه کردیم ، و هدایت نمودیم ( و هدیناه النجدین ) .
به این ترتیب در این چند جمله کوتاه به سه نعمت مهم مادى و یک نعمت بزرگ معنوى که همه از عظیمترین نعمتهاى الهى است اشاره نموده است : نعمت چشمها ، و زبان ، و لبها ، از یکسو ، و نعمت هدایت و معرفت خیر و شر از سوى دیگر.
(توجه داشته باشید نجد در اصل به معنى مکان مرتفع است در مقابل تهامه که به سرزمینهاى پست گفته مىشود ، یا به تعبیر دیگر بلند بوم و پست بوم است ، و در اینجا کنایه از خیر و شر و مسیر سعادت و شقاوت است).
در اهمیت نعمتهاى فوقهمین بس که : چشم مهمترین وسیله ارتباط انسان با جهان خارج است ، شگفتیهاى چشم به اندازهاى است که به راستى انسان را به خضوع در مقابل خالق آن وا - مىدارد ، طبقات هفتگانه چشم که به نامهاى صلبیه ( قرنیه ) مشیمیه ، عنبیه ، جلدیه ، زلالیه ، زجاجیه ، و شبکیه نامیده شده ، هر کدام ساختمان عجیب و ظریف و شگفتانگیزى دارد که قوانین فیزیکى و شیمیائى مربوط به نور و آئنهها به دقیقترین وجهى در آنها رعایت شده به طورى که پیشرفتهترین دوربینهاى دقیق عکاسى در برابر آن موجود بى ارزشى است ، و به راستى اگر در تمام دنیا جز انسان، و در تمام وجود انسان جز چشم ، چیز دیگرى نبود ، مطالعه شگفتىهایش براى شناخت علم و قدرت عظیم پروردگار کافى بود.
و اما زبان مهمترین وسیله ارتباط انسان با انسانهاى دیگر و نقل و مبادله اطلاعات و معلومات از قومى به قوم دیگر ، و از نسلى به نسل دیگر است ، و اگر این وسیله ارتباطى نبود هرگز انسان نمىتوانست تا این حد در علم و دانش و تمدن مادى و مسائل معنوى ترقى کند.
و اما لبها اولا نقش مؤثرى در تکلم دارند ، چرا که بسیارى از مقاطع حروف به وسیله لبها ادا مىشود ، و از این گذشته لبها کمک زیادى به جویدن غذا ، و حفظ رطوبت دهان ، و نوشیدن آب مىکند و اگر نبودند مساله خوردن و آشامیدن انسان ، و حتى منظره چهره او بر اثر جریان آب دهان به بیرون ، و عدم قدرت بر اداء بسیارى از حروف وضع اسفانگیزى داشت .
و از آنجا که درک حقایق در درجه اول با چشم و زبان است.
و به دنبال اینها به مساله وجود عقل و هدایت عقلانى ، و فطرى اشاره مىکند ، و حتى تعبیر آیه ، هدایت تشریعى که به وسیله انبیاء و اولیاء انجام مىگیرد شامل مىشود.
آرى او هم دیده بینا و آفتاب را در اختیار انسان گذارده ، و هم راه و چاه را به او نشان داده ، تا آدمى نگاه کند پیش پاى خویش .
اما با اینهمه چراغ فروزان که فرا راه او قرار داده است اگر از بیراهه مىرود باید گفت بگذار تا بیفتد و بیند سزاى خویش ! جمله و هدیناه النجدین ما او را از راه خیر و شر آگاه کردیم علاوه بر اینکه مساله اختیار و آزادى اراده انسان را بیان مىکند ، با توجه به اینکه نجد مکان مرتفع است اشاره به این است که پیمودن راه خیر خالى از مشکلات و زحمت و رنج نیست ، همانگونه که بالا رفتن از زمینهاى مرتفع مشکلاتى دارد ، حتى پیمودن راه شر نیز مشکلاتى دارد ، چه بهتر که انسان با سعى و تلاشش راه خیر را برگزیند .
اما در عین حال انتخاب راه با خود انسان است ، او است که مىتواند چشم و زبان را در مسیر حلال یا حرام به گردش درآورد ، و از دو جاده خیر و شر هر کدام را بخواهد برگزیند.
و لذا در حدیثى از پیغمبر اکرم (صلىاللهعلیهوآلهوسلّم) مىخوانیم : خداوند متعال به فرزندان آدم مىگوید : یا بن آدم ! ان نازعک لسانک فیما حرمت علیک فقد اعنتک علیه بطبقتین فاطبق ، و ان نازعک بصرک الى بعض ما حرمت علیک فقد اعنتک علیه بطبقتین فاطبق ... : اى فرزند آدم ! اگر زبانت خواست تو را وادار به حرام کند من دو لب را براى جلوگیرى از آن در اختیار تو قرار دادهام ، لب را فروبند ، و اگر چشمت بخواهد تو را به سوى حرام ببرد من پلکها را در اختیار تو قرار دادهام ، آنها را فرو بند ! ... .
و به این ترتیب خداوند وسائل کنترل این نعمتهاى بزرگ نیز در اختیار بشر قرار داده و این یکى دیگر از الطاف بزرگ او است.
جالب اینکه آیات فوق در مورد زبان اشاره به لبها شده ، اما در مورد چشمها اشاره به پلکها نشده است ، و این ظاهرا به دو علت است یکى اینکه نقش لبها براى سخن گفتن و غذا خوردن و سایر جهات به مراتب بیش از پلکها در مورد چشم است ، و دیگر اینکه کنترل زبان از کنترل چشم به مراتب مهمتر و سرنوشتسازتر است .
قالب : تفسیری |
گوینده : لیلا حسین زاده |
منبع : تفسیر نمونه |
موضوع اصلی : هدایت |
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.
● سوره بلد آیه 1 - سوگند به این شهر مقدس
سنت قرآن در بسیارى از موارد بر این است که بیان حقایق بسیار مهم را با سوگند شروع مىکند ، سوگندهائى که خود نیز سبب حرکت اندیشه و فکر و عقل انسان است ، سوگندهائى که ارتباط خاصى با همان مطلب مورد نظر دارد .
در اینجا نیز براى بیان این واقعیت که زندگى انسان در دنیا توأم با درد و رنج است از سوگند تازهاى شروع مىکند و مىفرماید : قسم به این شهر مقدس شهر مکه ( لا اقسم بهذا البلد).
شهرى که تو ساکن آن هستى ( و انت حل بهذا البلد).
گرچه در این آیات نام مکه صریحا نیامده است ، ولى با توجه به مکى بودن سوره از یکسو ، و اهمیت فوق العاده این شهر مقدس از سوى دیگر ، پیدا است که منظور همان مکه است ، و اجماع مفسران نیز بر همین است.
البته شرافت و عظمت سرزمین مکه ایجاب مىکند خداوند به آن سوگند یاد نماید ، چرا که نخستین مرکز توحید و عبادت پروردگار در اینجا ساخته شده ، و انبیاى بزرگ گرد این خانه طواف کردهاند ، ولى جمله و انت حل بهذا البلد مطلب تازهاى در بر دارد ، مىگوید این شهر به خاطر وجود پر فیض و پر برکت تو چنان عظمتى به خود گرفته که شایسته این سوگند شده است.
و حقیقت همین است که ارزش سرزمینها به ارزش انسانهاى مقیم در آن است ، مبادا کفار مکه تصور کنند اگر قرآن به این سرزمین قسم یاد مىکند براى وطن آنها و یا کانون بتهایشان اهمیت قائل شده است ، نه چنین نیست ، تنها ارزش این شهر ( گذشته از سوابق تاریخى خاص آن ) به خاطر وجود ذیجود بنده خاص خدا محمد (صلىاللهعلیهوآلهوسلّم) است .
اى کعبه را ز یمن قدوم تو صد شرف وى مرده را از مقدم پاک تو صد صفا بطحا ز نور طلعت تو یافته فروغ یثرب ز خاک تو با رونق و نوا در اینجا تفسیر دیگرى نیز وجود دارد و آن اینکه من به این شهر مقدس سوگند یاد نمىکنم در حالى که احترام تو را هتک کردهاند ، و جان و مال و عرضت را حلال و مباح شمردهاند.
و این توبیخ و سرزنش شدیدى است نسبت به کفار قریش که آنها خود را خادمان ، و حافظان حرم مکه مىپنداشتند ، و براىاین سرزمین آنچنان احترامى قائل بودند که حتى اگر قاتل پدرشان در آنجا دیده مىشد در امان بود ، حتى مىگویند کسانى که از پوست درختان مکه بر مىگرفتند و به خود مىبستند به خاطر آن در امان بودند.
ولى با این حال چرا تمام این آداب و سنن در مورد پیغمبر اکرم (صلىاللهعلیهوآلهوسلّم) زیر پا گذارده شد ؟ ! چرا هر گونه اذیت و آزار نسبت به او و یارانش روا مىداشتند ، و حتى خونشان را مباح مىشمردند ؟!
این تفسیر در حدیثى از امام صادق (علیهالسلام) نیز نقل شده است.
قالب : تفسیری |
گوینده : لیلا حسین زاده |
منبع : تفسیر نمونه |
موضوع اصلی : مکه |
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.
● سوره بلد آیه 1 - محتوى و فضیلت سوره بلد
این سوره در عین کوتاهى حقایق بزرگى را در بردارد.
1 -در قسمت اول این سوره بعد از ذکر سوگندهاى پرمعنائى اشاره به این حقیقت شده که زندگى انسان در عالم دنیا همواره توأم با مشکلات و رنج است ، تا از یکسو خود را براى رفتن به جنگ مشکلات آماده سازد ، و از سوى دیگر انتظار آرامش و آسودگى مطلق را در این جهان از سر بیرون کند ، آرامش مطلق تنها در زندگى آخرت امکانپذیر است و بس.
2 -در بخش دیگرى از این سوره قسمتى از مهمترین نعمتهاى الهى را بر انسان مىشمرد ، و سپس به ناسپاسى او در مقابل این نعمتها اشاره مىکند .
3 -در آخرین بخش این سوره مردم را به دو گروه : اصحاب المیمنة و اصحاب المشئمة تقسیم کرده ، و گوشهاى از صفات اعمال گروه اول ( مؤمنان صالح ) و سپس سرنوشت آنها را بیان مىکند ، و بعد به نقطه مقابل آنها یعنى کافران و مجرمان و سرنوشت آنها مىپردازد.
تعبیر آیات سوره بسیار قاطع و کوبنده ، جملهبندیها کوتاه و پرطنین ، و الفاظ بسیار مؤثر و گویا است ، و شکل آیات و محتوا نشان مىدهد که این سوره از سورههاى مکى است .
در فضیلت تلاوت این سوره از پیغمبر اکرم (صلىاللهعلیهوآلهوسلّم) نقل شده که فرمود : من قرأها اعطاه الله الامن من غضبه یوم القیامة : کسى که سوره بلد را بخواند خداوند او را از خشم خود در قیامت در امان مىدارد.
و در حدیثى از امام صادق (علیهالسلام) مىخوانیم : کسى که در نماز واجب سوره لا اقسم بهذا البلد را بخواند ، در دنیا از صالحان شناخته خواهد شد ، و در آخرت از کسانى شناخته مىشود که در درگاه خداوند مقام و منزلتى دارد ، و از دوستان پیامبران و شهدا و صالحین خواهد بود .
قالب : تفسیری |
گوینده : لیلا حسین زاده |
منبع : تفسیر نمونه |
موضوع اصلی : سوره بلد |
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.