لیست تفسیر های شهرام سليمان زاده
از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
  سوره نساء آیه 100 - تفسیر نور
یکى از مسلمانان مکّه بیمار شد گفت مرا از مکّه بیرون ببرید تا جزء مهاجران باشم. همین که او را بیرون بردند، در راه درگذشت. سپس این آیه نازل شد.
همه‏ى هجرت‏هاى مقدّس، مثل هجرت براى جهاد، تحصیل علم، تبلیغ و ... مصداق این آیه است.
امام صادق‏علیه السلام فرمودند: کسى که براى معرفت امام زمان خود از خانه و شهر خود خارج شود، ولى اجل به او مهلت ندهد، از مصادیق این آیه است.[354]

--------------------------------------------------------------------------------
354) کافى، ج‏1، ص 378.
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
  سوره نساء آیه 97 - تفسیر نور
پیش از جنگ بدر، کفّار مکّه مردم آن شهر را به جنگ با مسلمانان فراخواندند و تهدید کردند که همه باید شرکت کنند و هر کس تخلّف کند، خانه‏اش ویران و اموالش مصادره خواهد شد. برخى از مسلمانان هم که ساکن مکّه بودند و هنوز هجرت نکرده بودند، از ترس جان، همراه کفّار به جبهه‏ى جنگ با مسلمانان آمدند و در «بدر» کشته شدند، آیه نازل شد و آنان را که با ماندن در محیط کفر و ترک هجرت، به خویش ستم کرده بودند، توبیخ کرد و مقصر دانست.
در روایات آمده است: کسى که به خاطر حفظ دین خود، حتّى یک قدم هجرت کند، اهل بهشت و همنشین حضرت محمّد صلى الله علیه وآله و ابراهیم علیه السلام است.[351]

--------------------------------------------------------------------------------
351) تفسیر صافى ذیل آیه.
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
1) : همانا کسانی که ملائکه آنان را قبض روح میکنند به خود ظلم کرده اند گفته میشود در چه حالی بودید گفتند: از مستضعفان بر زمین بودیم،گفتند آیا زمین خداوند وسیع نبود تا در آن مهاجرت کنید؟پس آنان کسانی هستند که جهنم جایگاهشان است"(نساء:97)
ظلم به خود(ظالمی انفسهم): بدلیل عدم یاری و نصرت ولی خدا آنان کسانی هستند که در ظاهر به ولی خدا ایمان دارند و مدعی ایمان به ولایت او میشوند اما در عمل بدون عذر حقیقی کوتاهی میکنند عذری جز نفاق که در قلوبشان ریشه دوانده و میگویند:از مستضعفان در زمین بودیم"اما ضعفشان غیر حقیقی بوده و این ضعف را بواسطه حب دنیا در دل خود قرار دادند و در مقابل آن به زانو درآمدند "حب دنیا و ترس از مرگ" پس اگر ایمانشان حقیقی بود در رکاب ولی خدا جهاد و عمل میکردند و خود را به خاطر آن در معرض خطر قرار میدادند
زمین خدا وسیع است: (ولی خدا) همان زمین وسیع الهی است و علم او گسترده است
پس در آن مهاجرت میکردید: یعنی بسوی خداوند بواسطه ولی خدا خداوند مهاجرت کنید
"جز مستضعفانی از مردان و زنان و فرزندان که چاره ای ندارند و به راهی هدایت نمیشوند": یعنی نمیتوانند برای خلاصی از بند دنیا کاری بکنند و به راه عمل در رکاب ولی خداهدایت نمی شوند پس وابستگی ها بر آنان چیره شد پس پیرمرد ناتوان یا زن ناتوان و یا کودک بدلیل ناتوانی جسمی نمیتوانند در مسیر با ولی خدا همراه شوند پس آنان به ولی خدا ایمان می آورند اما عمل و یاری رساندن به ایشان او را ترک میکنند اینان هم عذرشان غیر قابل قبول است؛ زیرا هر کس از آنان ها توانایی انجام اعمالی در حد توان خود داشتند ریسمان را از گردن رها کردند که به کوتاهی در حق ولی خدا می انجامد و در نهایت در آنچه که خداوند به آنان امر کرده کوتاهی میکنند
پس آنان کسانی هستند که امید است خداوند آنان را ببخشد و خداوند آمرزنده ای بخشنده است: کسانی که امید است خداوند آنان را بیامرزد : آنان مستحق مجازات هستند اما عفو و بخشش شامل حال کسانی از آنان میشود که مشرک نمیشوند پش آنان بر ولایت هستند بدون آنکه بدانند پس مغفرت برای کسانی است که در حق ولی خدا کوتاهی میکنند اما ترک ولایت از ولی خدا نمیکنند و پیروی از غیر او شرک محض است و هرگز مورد آمرزش قرار نمی گیرد
و هر کس در راه خدا مهاجرت میکند:ولی خدا راه و طریق الهی میباشد پس هر کس بواسطه او بسوی خدا مهاجرت کند خداوند به او بسیاری از مراتب و درجات و کمالاتی عطا میکند که به انبیاء و مرسلین عطا می کرده و مالک اشتر صدها کیلومتر از علی بن ابیطالب(ع) فاصله داشت سپس در پاسی از شب می نشست و گریه میکرد اصحاب از او می پرسند میگوید: گریه میکنم زیرا مناجات علی(ع) را می شنوم و نیز برای مالک اشتر فتحی ملکوتی همانند فتحی که برای انبیاء و مرسلین می شد انجام شده بود
و هر کس از خانه اش خارج شود: خانه یعنی جسم پس هر کس از جسمش خارج شود. و مرگ دو نوع است : 1ـ مرگ مذموم : آن هم قرار دادن جسد تابوتی برای روح که این امر با پیروی از شهوات و عبادت ، غرور و منیت و حب دنیا و دوستی با دشمنان خدا و دشمنی با دوستان او و ولی خدا محقق میشود و در نهایت مقامی که از قبل به او داده شده از او سلب میشود همانند فعل علمای بی عمل .
امیرالمومنین علی بن ابیطالب(ع) میفرمایند: ودیگری عالم نامیده میشود در حالیکه اینگونه نیست پس جاهلان از جاهلان دیگر تقلید میکنند و گمراهان از گمراهی، و برای مردم شریکانی از ریسمان های غرور و قول زور قرار میگیرد و کتاب را به نظر و رای خود حمل میکنند و حق را معطوف هوی و هوس خود میکنند به قسمتی از کتاب ایمان می آورد ومیگوید: در هنگام شبهه وقوف میکنم در حالیکه در آن افکنده میشود و فتنه ها و بدعت هایی درمی آورد پس چهره اش چهره انسان و قلبش قلب حیوان ، نه درب هدایت را میشناسد تا از آن پیروی کند و نه درب گمراهی و کوری را میشناسد تا آن را به روی خود ببندد پس به حقیقت او مرده ای زنده نما است پس به کجا میروید و از چه رویگردان میشوید در حالیکه نشانه ها به پا شده و آیات واقع گشته و مناره ها نصب گشته پس در کجا سرگردان میشوید و چگونه کور میشوید در حالیکه عترت پیامبرتان در میان شماست و آنان همراه حق و اعلام دین و راستگویانند پس آنان را بیشتر از قرآن منزلت بردارید و آنان را از عطش سیراب کنید ای مردم این سخن را از زبان خاتم نبیین بشنوید کسی که ما را ترک کرده و مرده است در حالیکه زنده است و هر کس ما را گرفتار کرده به حقیقت خود گرفتار شده گرچه آزاد است پس چیزی نگویید که آن را نمیدانید زیرا حق در آن است که بیشتر شما منکر آن گشته اید از کسی که بر او مجتمع نمیشوید پوزش بطلبید و آن کس من هستم آیا دیده اید که در میان شما به ثقل اکبر عمل کرده و ثقل اصغر را ترک کرده باشم؟!
من پرچم ایمان در میانتان برافراشتم و توفیق شناخت حدود حرام و حلال را به شما دادم از عدل خود لباس عافیت را بر تنتان پوشاندم و سخنان و افعال معروفم را فرش راهتان ساختم و فضایل و کرامت های اخلاقی را خودم به شما نشان دادم پس در مورد آنچه که عقل از درک آن به تنگنا می افتد تفسیر به رای نکنید تا اینکه گمان کننده گمان می برد دنیا بر بنی امیه معقول است ـ " نهج البلاغه (ج1ص153)
2ـمرگ ممدوح: و آن ارتقای روح از جسد میباشد و رسول الله(ص) فرمودند:هر کس میخواهد مرده ای ببیند که در زمین سیر میکند پس به علی بن ابیطالب(ع) نظر کند هنگامیکه فرمودند: "همانا من همسایه ای بودم که چند روزی جسمم با شما همسایگی میکرد" نهج البلاغه ج2ص34
یعنی روح در ملکوت آسمان در حال گردش است پس چنین مرگی شایسته مدح است زنده ای که بدن و جسدش مرده باشد
و در کلام امیرالمومنین(ع) فرموده ی رسول الله(ص) یاد شده که میفرمایند:"ای مردم این سخن را از زبان خاتم نبیین بشنوید هر کس ما را ترک کند مرده است هر چند زنده است و هر کس ما را گرفتار کند در واقع خود را گرفتار کرده کرچه در ظاهر گرفتار نیست پس چیزی نگویید که از حقیقت آن آگاهی ندارید چرا که بیشتر حق در آن است که شما انکارش میکنید و از کسی که حجتی بر او ندارید پوزش بطلبید "
سپس مرگ آنرا درک میکند:"یعنی روحش بسوی خدا مهاجرت کرده و کالبدش را ترک کرده است در زمین پهناور خدا مهاجرت کرده ،در راه خدا مهاجرت کرده و در حقیقت مهاجرت بسوی خدا بواسطه ولی خدا کرده است"
همانا پاداش و جزایش بر خداوند است:"زیرا او بسوی پروردگار مهاجرت کرده پس پاداش و اجرش بر کسی که بسوی او مهاجرت کرده میباشد.

2) : امروز شیعیان در بلاد اسلامی بیشتر از بلا کفار تحت فشار و اذیت هستند.طبق تفسیر آیه 97 سوره ی نساء،شیعیان دقیقا از کجا به کجا مهاجرت کنند؟؟؟
ابراهیمی (داور) : اگر فردی توان هجرت را دارد باید هجرت کند و هجرت در زمانی ضرورت پیدا خواهد کرد که فرد توان تغییر شرایط را ندارد و ماندنش در آن محیط موجب ضایع شدن ایمانش می شود.
هجرت هم باید به جایی باشد که ایمان انسان مورد تهدید قرار نگیرد.
3) : متشکرم که این اطلاعات را در خدمت بازدید کنندگان میگذارید ایکاش ما مسلمانها در هنگام قران خواندن بیشتر به معانی آیات قران توجه میکردیم لذت بردم خداوند یارتان باشد
  سوره نساء آیه 95 - تفسیر نور
کسانى که به جبهه‏ى جهاد نمى‏روند، چند گروهند: منافقان بى‏ایمان، مسلمانان ترسو، رفاه‏طلبان، شکّاکان، بى‏همّتان که مى‏گویند: با مال و بیان و قلم و دعا، رزمندگان را دعا و حمایت مى‏کنیم، و جهاد، براى ما واجب عینى نیست. این آیه، به این گروه آخر مربوط مى‏شود و از آنان انتقاد مى‏کند. زیرا گروه‏هاى دیگر در موارد متعدّد به شدّت مورد انتقاد قرار گرفته‏اند و هیچ‏گونه مقام و درجه‏اى ندارند تا مجاهدان یک درجه بالاتر از آنان باشند.
در روایات آمده است، کسانى که به خاطر بیمارى نمى‏توانند بجنگند ولى دلشان همراه رزمندگان است، با آنان در ثواب جهاد برابرند.[350]
آیه مربوط به واجب کفایى است و اگر جهاد واجب عینى بود، از قاعدان به عنوان متخلّف یاد مى‏شد.

--------------------------------------------------------------------------------
350) تفسیر صافى.
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
  سوره نساء آیه 94 - تفسیر نور
پس از نبرد خیبر، رسول خداصلى الله علیه وآله «اُسامة بن زید» را همراه گروهى از مسلمانان به سوى یهودیان در یکى از روستاهاى فدک اعزام کرد تا آنان را به اسلام یا قبول شرایط ذمّه دعوت کنند. یکى از یهودیان به نام «مرداس» با آگاه شدن از آمدن سپاه اسلام، اموال و خانواده‏ى خود را در پناه کوهى قرار داد و در حالى که به توحید و نبوّت پیامبر گواهى مى‏داد، به استقبال مسلمانان آمد. اُسامه به خیال آنکه او از روى ترس اظهار اسلام مى‏کند، او را کشت و اموالش را به غنیمت گرفت. پیامبر خدا از این رفتار که به کشتن یک مسلمان انجامید، ناراحت شد.
انگیزه‏ى مادّى و کسب غنائم در جهاد، چیزى است که اسلام آن را نکوهش کرده و از اقدام شتابزده و کشتن بى تحقیق، زیر عنوان حرکت انقلابى و قاطعیّت، انتقاد نموده است.
جمله‏ى «کذلک کنتم من قبل» هم مى‏تواند اشاره به این باشد که شما خودتان هم در آغاز، به ظاهر ادّعاى اسلام مى‏کردید و هم مى‏تواند (آن گونه که در المیزان آمده است) اشاره به این باشد که خود شما نیز در جاهلیّت با انگیزه‏هاى مادّى و براى رسیدن به غنائم مى‏جنگیدید و اسلام آن انگیزه‏ها را از میان برد.
ممکن است مراد از «القى الیکم السلام» اظهار اسلام وگفتن شهادتین باشد که با شأن نزول موافق است ویا مراد از القاء سلام، پیشنهاد آتش‏بس و ترک جنگ و تسلیم باشد نه اسلام آوردن، که معناى آیه این مى‏شود: به کسى که پیشنهاد عدم تعرّض مى‏کند و اظهار تسلیم و ترک جنگ دارد، نگویید: تو به حرفت ایمان ندارى ودروغ مى‏گویى تا بتوانید او را بکشید و غنائمى به دست آورید.[348]
البتّه ممکن است مراد از جمله «تبیّنوا» در آخر آیه، تحقیق در تاریخ جاهلیّت باشد. یعنى شما قبل از اسلام براى دنیا جنگ مى‏کردید پس تحقیق کنید یعنى تاریخ را بررسى کنید که چگونه اسلام به شما رشد داد، پس از تازه مسلمانان توقّع بالا نداشته باشید.[349]

--------------------------------------------------------------------------------
348) تفسیر راهنما.
349) تفسیر راهنما ذیل آیه.
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
  سوره نساء آیه 93 - تفسیر نور
در شرایط بحرانى جنگ احد، یکى از مسلمانان، مسلمان دیگرى را به خاطر خصومت‏هاى شخصى دوران جاهلیّت کشت. پیامبر اکرم از طریق وحى آگاه شد و در بازگشت از اُحد، در محلّه‏ى «قُبا» به قصاص قتل مؤمن دستور داد، آن مسلمان قاتل را بکشند و به پشیمانى او توجّهى نکرد.[344]
اسلام براى جان مسلمان و حفظ امنیّت افراد، اهمیّت بسیار قائل شده و کیفر عذاب ابدى را براى آن مقرّر داشته تا جلوى قتل و جرائم سنگین گرفته شود. تعبیراتى که در این آیه براى «قتل عمدى مؤمن» به کار رفته، درباره‏ى هیچ گناهى نیامده است. امام صادق علیه السلام فرمود: توبه‏ى کسى که از روى عمد مؤمنى را بکشد قصاص است.[345]
«تعمّد» از «عمود» است واز آنجا که ستون کارها نیّت است، به کارى که با انگیزه‏ى قبلى باشد، عمدى گویند.
در روایات متعدّدى به بزرگى گناه قتل تصریح شده، از جمله:
1- در قیامت، قتل بى‏گناهان اوّلین مسأله‏اى است که از آن سؤال مى‏شود.
2- یاغى‏ترین افراد، کسى است که انسانى را بکشد یا بزند.
3- علاوه بر گناه قتل، گناهان مقتول هم به دوش قاتل مى‏افتد.
4- اگر اهل آسمان و زمین در قتل مؤمنى شریک شوند، همه عذاب مى‏شوند.
5 - اگر همه دنیا فنا شود، آسان‏تر از قتل یک بى‏گناه است.[346]

--------------------------------------------------------------------------------
344) مغازى، ج‏1، ص‏304، به نقل از: پیامبرى و جهاد، ص‏327.
345) تفسیر نورالثقلین ؛ کافى، ج‏7، ص‏276.
346) به وسائل، جلد 19، صفحه 2 به بعد، رجوع شود.
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
  سوره نساء آیه 92 - تفسیر نور
مسلمانى به نام «عیّاش‏بن ابى ربیعه» که سالها در مکّه به دست «حارث» شکنجه شده بود، روزى پس از هجرت مسلمانان به مدینه، حارث را در مدینه دید و بى‏خبر از مسلمان شدنش، او را به عنوان کافر شکنجه‏گر کشت. خبر به پیامبر دادند، و این آیه نازل شد.
پرداخت دیه آثارى دارد:
الف: مرهمى براى بازماندگان مقتول است.
ب: جلوگیرى از بى مبالاتى مردم است، تا نگویند قتل خطایى، بها ندارد.
ج: احترام به جان افراد و امنیّت اجتماعى است.
د: جبران خلأ اقتصادى است که در اثر قتل پیدا مى‏شود.
در جایى که بستگان مقتول، از دشمنان مسلمین باشند، خونبها به آنان داده نمى‏شود، تا بنیه‏ى مالى دشمنان اسلام تقویت نشود. به علاوه اسلام، ارتباط مقتول مؤمن با خانواده‏ى کافرش را بریده است، پس جایى براى جبران نیست.
امام صادق علیه السلام فرمود: آزاد کردن برده، پرداخت حقّ خدا و دیه دادن پرداخت حقّ اولیاى مقتول است.[341]
یک دیه و خونبهاى کامل، به اندازه‏ى متوسط درآمد یک فرد عادّى است. هزار مثقال طلا یا صد شتر و یا دویست گاو.[342]
در آیه مقدار دیه بیان نشده، تا نیاز به مفسران واقعى قرآن و سنّت پیامبر و اهل‏بیت بیشتر احساس شود.
دیه‏ى پرداختى به خانواده مقتول مسلمان، اوّل آزادى برده مطرح شده، سپس خونبها، «تحریر رقبة و دیة» ولى در بستگان کافر، اوّل سخن از خونبهاست، سپس آزادى برده. «فدیة مسلّمة... وتحریر رقبة» شاید چون خویشانِ غیر مسلمان، توجّهشان بیشتر به مادّیات است ویا آنکه پرداخت دیه، در حفظ وبقاى پیمان مؤثّرتر است.

--------------------------------------------------------------------------------
341) نور الثقلین، ج‏1، ص‏530.
342) تفسیر المیزان.
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
  سوره نساء آیه 91 - تفسیر نور
گروهى از مکّیان، براى حفظ جان خود، نزد پیامبر آمده و منافقانه اظهار اسلام مى‏کردند و هنگامى که به مکّه برمى‏گشتند، سراغ بت‏پرستى مى‏رفتند تا دچار شکنجه‏ى کافران نشوند و با این روش، از منافع هر دو گروه بهره‏مند مى‏شدند و از خطرات هر دو جناح، در امان بودند و البتّه گرایش آنان به کفر بیشتر بود.

امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
  سوره نساء آیه 89 - تفسیر نور
روش برخورد با اهل نفاق، مراتبى دارد. اینگونه احکام شدید که در این آیه آمده، مربوط به گروهى از منافقان است که با مشرکان در توطئه‏ها همکارى مى‏کردند.

امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
  سوره نساء آیه 88 - تفسیر نور
کلمه «اِرکاس» به معناى واژگون کردن است، و مراد از «ارکسهم» در آیه واژگونى فکرى منافقان است.
در چند آیه‏ى قبل براى واسطه شدن و شفاعت در کار خیر و شر آیه‏اى خواندیم. این آیه نمونه‏اى از شفاعت براى منافقان را بیان مى‏کند.
گروهى در مکّه به ظاهر مسلمان شدند، ولى هجرت نکردند و در عمل با مشرکان بودند. بعدها که هجرت کردند، (شاید هم براى جاسوسى) مؤمنان درباره‏ى آنان دو نظر داشتند. بعضى مى‏گفتند: چون به توحید و معاد شهادت مى‏دهند، رفتار برادرانه با آنان داشته باشیم، وبعضى به خاطر ترک هجرت وهمکارى آنان با کفّار، طرفدار برخورد منفى با آنان بودند، که این آیه نازل شد.
جملات قرآن را در کنار هم معنا کنیم. در این آیه هم «اضل اللّه» داریم و هم «یضلل‏اللّه»، ولى جمله «بما کسبوا» نیز هست. یعنى گمراه کردن الهى به خاطر عملکرد خود ماست.
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
  سوره نساء آیه 47 - تفسیر نور
این همه تفضّل از سوى خداست و خداوند براى آگاه بودن بس است.
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.

  • <<
  • <
  • تعداد صفحات : 6
  • >
  • >>