● سوره مومنون آیه 26 - ترجمه تفسیر نمونه
در آیات گذشته بخشى از تهمتهاى ناروائى را که دشمنان نوح به او زدند خواندیم ولى از آیات دیگر قرآن به خوبى استفاده مىشود که اذیت و آزار این قوم سرکش تنها منحصر به این امور نبود بلکه با هر وسیله توانستند او را در فشار قرار دادند و آزار کردند ، و نوح حداکثر تلاش و کوشش خود را در هدایت و نجات آنها از چنگال شرک و کفر به خرج داد ، هنگامى که از تلاشهاى خود مایوس شد و جز گروه اندکى ایمان نیاوردند از خدا تقاضاى کمک کرد چنانکه در نخستین آیه مورد بحث مىخوانیم : گفت:پروردگارا ! مرا در برابر تکذیبهائى که کردند یارى کن ( قال رب انصرنی بما کذبون).
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.
● سوره مومنون آیه 25 - ترجمه تفسیر نمونه
ولى این سخنان بى اساس در روح این پیامبر بزرگ اثر نکرد و نوح همچنان به دعوت خود ادامه مىداد و نشانهاى از برترىجوئى و سلطهطلبى در کار او نبود ، لذا او را به اتهام دیگرى متهم ساختند و آن اتهام جنون و دیوانگى بود که همه پیامبران الهى و رهبران راستین را در طول تاریخ به آن متهم ساختند ، گفتند : او فقط مردى است که مبتلا به نوعى از جنون است باید مدتى در باره او صبر کنید تا مرگ او فرا رسد و یا از این جنون شفا یابد ! ( ان هو الا رجل به جنة فتربصوا به حتى حین ) .
جالب اینکه آنها در این تهمت خود نسبت به این پیامبر بزرگ تعبیر به جنة را ( داراى نوعى جنون است ) به کار بردند ، تا بر این واقعیت سرپوش نهند که زندگى این پیغمبر و سخنان او همگى بهترین نشانه عقل و دانش او است در حقیقت آنها مىخواستند بگویند همه اینها درست است ، ولى جنون فنون و چهرههاى مختلفى دارد که در بعضى مظاهر عقل نیز هست ! ! جمله فتربصوا به حتى حین ممکن است اشاره به انتظار مرگ نوحباشد که مخالفان براى آن دقیقهشمارى مىکردند تا آسوده خاطر شوند ، و ممکن است تاکیدى بر نسبت جنون به او باشد یعنى انتظار بکشید تا از این بیمارى بهبودى یابد!.
به هر حال آنها در سخنان خود سه نوع اتهام واهى و ضد و نقیض براى نوح قائل شدند ، و هر یک را دلیل بر نفى رسالت او گرفتند.
نخست اینکه اصولا ادعاى رسالت از ناحیه بشر دروغ است ! چنین چیزى سابقه نداشت اگر خدا مىخواست باید فرشتگانى بفرستد.
دیگر اینکه او مرد سلطه جوئى است و این ادعا را وسیلهاى براى رسیدن به این هدف قرار داده است .
سوم اینکه او عقل درستى ندارد و آنچه مىگوید : از این رهگذر است!.
و از آنجا که پاسخ این ایرادها و اتهامات بى اساس و پریشان همه روشن بود و در آیات دیگر قرآن نیز آمده ، قرآن در اینجا سخنى در این زمینه نمىگوید.
زیرا از یکسو مسلم است رهبر انسان باید از جنس خود او باشد تا با نیازها و دردها و مسائل انسان آشنائى داشته باشد ، بعلاوه همیشه پیامبران از جنس بشر بودهاند.
از سوى دیگر از زندگى پیامبران به خوبى روشن مىشود که مساله برادرى و تواضع و نفى هر گونه سلطه جوئى از بارزترین صفاتشان بوده ، و عقل و هوش و درایتشان نیز حتى بر دشمنانشان آشکار بوده و در لابلاى گفتههاشان به آن اعتراف مىکردند .
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.
● سوره مومنون آیه 24 - ترجمه تفسیر نمونه
اما جمعیت اشرافى ثروتمند و مغرور که چشمها را در ظاهر پر مىکنند و از درون خالى هستند ، از قوم او گفتند : این مرد تنها بشرى همچون شما است با این قید که حس برترى جوئى در او تحریک شده و مىخواهد بر شما مسلط شود و حکومت کند ! ( فقال الملا الذین کفروا من قومه ما هذا الا بشر مثلکم یرید ان یتفضل علیکم ) .
و به این ترتیب انسان بودنش را نخستین عیبش دانستند و به دنبال آن متهمش ساختند که او یک فرد سلطه جو است و سخنانش از خدا و توحید و دین و آئین ، همه توطئهاى است براى رسیدن به این مقصود ! سپس افزودند : اگر خدا مىخواست رسولى بفرستد حتما فرشتگانى را براى این منظور نازل مىکرد ( و لو شاء الله لانزل ملائکة).
و براى تکمیل این استدلال واهى گفتند : ما هرگز چنین چیزى را از نیاکان پیشین خود نشنیدهایم که انسانى دعوى نبوت کند و خود را نماینده خدا بداند ! ( ما سمعنا بهذا فى آبائنا الاولین )
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
1)
: خیلی خوب بود ولی بیشتر بزارید
● سوره مومنون آیه 23 - ترجمه تفسیر نمونه
از آنجا که در آیات گذشته ، سخن از توحید و معرفت خداوند و دلائل عظمت
او در جهان آفرینش بود ، همین مطلب را در آیات مورد بحث و آیات آینده از زبان پیامبران بزرگ و در لابلاى تاریخ آنها بیان مىکند .
نخست از نوح نخستین پیامبر اولوا العزم و منادى توحید شروع کرده مىگوید : ما نوح را به سوى قومش فرستادیم ، او به آنها گفت که اى قوم من ! الله خداوند یگانه یکتا را بپرستید که غیر از او معبودى براى شما نیست ( و لقد ارسلنا نوحا الى قومه فقال یا قوم اعبدوا الله ما لکم من اله غیره).
آیا با این بیان روشن از پرستش بتها پرهیز نمىکنید ؟ ( ا فلا تتقون).
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.
● سوره مومنون آیه 22 - ترجمه تفسیر نمونه
از چهارپایان به عنوان مرکبهاى راهوار در خشکى و از کشتىها براى دریاها استفاده کرده بر چهارپایان و کشتیها سوار و به منزلگاههاى مقصود خود مىرسید ( و علیها و على الفلک تحملون).
اینهمه آثار و خواص و فوائد در این حیوانات به راستى مایه عبرت است ، هم انسان را به آفریننده اینهمه نعمت آشنا مىسازد و هم حس شکرگزارى را در او برمى انگیزد.
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.
● سوره مومنون آیه 21 - ترجمه تفسیر نمونه
به بخش مهمى از نعمتها و مواهب او در جهان حیوانات پرداخته مىگوید : در چهارپایان براى شما عبرت بزرگى است ( و ان لکم فى الانعام لعبرة).
سپس این عبرت را چنین شرح مىدهد : ما از آنچه در درون آنها است شما را سیراب مىکنیم ( نسقیکم مما فى بطونها).
آرى شیر گوارا این غذاى نیروبخش و کامل از درون این حیوانات ، از لابلاى خون و مانند آن بیرون مىفرستیم تا بدانید چگونه خداوند قدرت دارد از میان چنین اشیاء ظاهرا آلودهاى یک نوشیدنى به این پاکى و گوارائى بیرون فرستد .
سپس اضافه مىکند : مسائل عبرتانگیز و برکات حیوانات منحصر به شیر نیست بلکه براى شما در آنها منافع بسیارى است و از گوشت آنها نیز مىخورید ( و لکم فیها منافع کثیرة و منها تاکلون).
علاوه بر گوشت که آن نیز در حد اعتدالش از بخشهاى عمده مواد غذائى مورد نیاز بدن را تشکیل مىدهد ، از چرم آنها انواع لباس و خیمههاى پر دوام ، و از پشم آنها انواع لباسها و پوششها و فرشها ، و از بعضى اجزاى بدن آنها مواد داروئى و حتى از مدفوع آنها مواد تقویت کننده براى درختان و زراعتها تهیه مىکنید.
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.
● سوره مومنون آیه 20 - ترجمه تفسیر نمونه
به یکى دیگر از درختان پر برکتى که از همین آب باران پرورش مىیابد اشاره کرده مىگوید : علاوه بر این باغهاى نخل و انگور و میوههاى دیگر درختى ایجاد کردیم که از طور سیناء مىروید و از آن روغن و نان خورش براى خورندگان بدست مىآید ( و شجرة تخرج من طور سیناء تنبت بالدهن و صبغ للاکلین).
در اینکه منظور از طور سیناء چیست ، مفسران دو احتمال عمده دادهاند : نخست اینکه اشاره به همان کوه طور معروف است که در صحراى سینا قرار دارد ، و اگر مىبینیم که قرآن در اینجا درخت زیتون را به عنوان درختى که از کوه طور مىروید توصیف کرده به خاطر آن است که عربهاى حجاز هنگامى که از بیابانهاى خشک این منطقه مىگذشتند و به شمال رو مىآوردند نخستین منطقهاى که در آن به درختهاى پر بار زیتون بر خورد مىکردند ، منطقه طور در جنوب صحراى سیناء بوده است ، مشاهده نقشه جغرافیائى این مطلب را به خوبى روشن مىکند .
احتمال دیگر اینکه طور سیناء جنبه توصیفى دارد و به معنى کوه پر برکت یا کوه پر درخت یا کوه زیبا است ( چون طور به معنى کوه و سیناء به معنى پر برکت و زیبا و مشجر است ) .
واژه صبغ در اصل به معنى رنگ است ، ولى از آنجا که انسان به هنگام
خوردن غذا معمولا نان خود را با خورشى که مىخورد رنگین مىکند به تمام انواع نان خورشها ، صبغ گفته شده است ، به هر حال کلمه صبغ ، ممکن است اشاره به همان روغن زیتون باشد که با نان مىخوردند و یا انواع نان خورشها که از درختان دیگر استفاده مىکردند.
در اینجا سؤالى پیش مىآید که چرا در میان انواع میوهها بالخصوص روى این سه میوه تکیه شده است : خرما ، انگور و زیتون ؟ در پاسخ باید به این نکته توجه داشت که از نظر تحقیقات علمى غذاشناسان کمتر میوهاى وجود دارد که براى بدن انسان به اندازه این سه میوه مفید و مؤثر باشد .
روغن زیتون براى تولید سوختوساز بدن ارزش فراوانى دارد ، کالرى حرارتى آن بسیار زیاد ، دوست صمیمى کبد انسان ، بر طرف کننده عوارض کلیهها و سنگهاى صفراوى و قلنجهاى کلیوى ، تقویت کننده اعصاب و بالاخره اکسیر سلامتى است.
در مورد خرما آنقدر توصیف شده که در این مختصر نمىگنجد : قند فراوان خرما از سالمترینقندها است و از نظر بسیارى از غذاشناسان خرما یکى از عوامل جلوگیرى از سرطان است ، دانشمندان در خرما سیزده ماده حیاتى ، و پنج نوع ویتامین کشف کردهاند که آنرا به صورت یک منبع فوق العاده ارزشمند غذائى در مىآورد.
اما انگور به عقیده بعضى از دانشمندان ، یک داروخانه طبیعى است ، از نظر خواص همچون شیر مادر است و دو برابر گوشت در بدن ایجاد حرارت مىکند ، خون را تصفیه مىکند ، سموم بدن را دفع مىنماید ، انواع ویتامین موجود در آن به انسان نیرو و توان مىبخشد.
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
1)
: وتین وزیتون وطور سینین و هذالبلدالامین( انگور را من مشاهده نکردم بفرمایید کجاش اسم انگور اومده(
2)
: منظور ایه ۱۹ سوره مومنون است که نام انگور و خرما را اورده و ایه ۲۰ نام زیتون را اورده .
● سوره مومنون آیه 19 - ترجمه تفسیر نمونه
به دنبال نعمت پر برکت باران به محصولاتى که از آن مىروید اشاره کرده مىگوید : ما به وسیله این آب ، باغهائى از درخت نخل و انگور براى شما ایجاد کردیم ، باغهائى که در آن میوههاى بسیار است و از آن مىخورید ( فانشانا لکم به جنات من نخیل و اعناب لکم فیها فواکه کثیرة و منها تاکلون ) .
خرما و انگور تنها محصول آنها نیست بلکه این دو محصول عمده و پر ارزش آنها است و گر نه انواع مختلفى از دیگر میوهها در آن یافت مىشود.
جمله و منها تاکلون ( از آن مىخورید ) ممکن است اشاره به این باشد که محصول این باغهاى پر برکت تنها میوههاى آنها نیست ، بلکه خوردنى بخشى از آن است.
این باغها ( از جمله نخلستانها ) استفادههاى فراوان دیگرى براى زندگى انسان دارد ، از برگهاى آنها ، فرش ، و گاهى لباس درست مىکنند ، از چوبهاى آنها خانه مىسازند ، از ریشهها و برگها و میوههاى بعضى از این درختان مواد داروئى مىگیرند ، و نیز از بسیارى از آنها علوفه براى دامها ، و از چوب آنها براى سوخت استفاده مىکنند .
فخر رازى در تفسیر خود این احتمال را نیز داده است که منظور از منها تاکلون این است که زندگى و روزى شما از این باغها اداره مىشود ، درست همانند اینکه در فارسى مىگوئیم : فلانکس از فلان کسب و کار نان مىخورد ( یعنى گذران زندگى او از آن است).
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.
● سوره مومنون آیه 18 - ترجمه تفسیر نمونه
یکى از مهمترین مواهب الهى آبى است که مایه حیات همه موجودات زنده است.
سپس به مساله مهمترى در همین رابطه که مساله ذخیره آبها در منابع زیر زمینى است پرداخته مىگوید ما این آب را در زمین در مخازن مخصوص ساکن کردیم ، در حالى که اگر مىخواستیم آن را از بین ببریم کاملا قدرت داشتیم ( فاسکناه فى الارض و انا على ذهاب به لقادرون ) .
مىدانیم قشر روئین زمین از دو طبقه کاملا مختلف تشکیل یافته : طبقه نفوذ پذیر
و طبقه نفوذ ناپذیر ، اگر تمام قشر زمین نفوذ پذیر بود آبهاى باران فورا در اعماق زمین فرو مىرفتند و بعد از یک باران ممتد و طولانى همه جا خشک مىشد و قطرهاى آب پیدا نبود!و اگر تمام قشر زمینى طبقه نفوذ ناپذیر همچون گل رس بود تمام آبهاى باران در سطح زمین مىماندند آلوده و متعفن مىشدند و عرصه زمین را بر انسان تنگ مىکردند ، و این آبى که مایه حیات است مایه مرگ انسان مىشد.
ولى خداوند بزرگ و منان قشر بالا را نفوذ پذیر و قشر زیرین را نفوذ ناپذیر قرار داده تا آبها در زمین فرو روند و در منطقه نفوذ ناپذیر مهار شوند و ذخیره گردند ، و بعدا از طریق چشمهها ، چاهها و قناتها مورد استفاده واقع شوند ، بى آنکه بگندند و تولید مزاحمت کنند یا آلودگى پیدا کنند.
این آب گوارائى را که ما امروز از چاه عمیق بیرون مىکشیم و با نوشیدن آن جان تازه پیدا مىکنیم ممکن است از قطرات بارانى باشد که هزاران سال قبل از ابرها نازل شده و در اعماق زمین براى امروز ذخیره گشته است ، بى آنکه فاسد شود .
به هر حال کسى که انسان را براى زندگى آفرید و مهمترین مایه حیات او را آب قرار داد منابع بسیار مهمى براى ذخیره این ماده حیاتى قبل از او آفریده و آبها را در آن ذخیره کرده است ! البته قسمتى از ذخیرههاى این ماده حیاتى بر فراز کوهها است ( به صورت برفها و یخها ) که گاهى همه ساله آب شده جریان مىیابد و گاه صدها و یا هزاران سال بر قله کوهى مىمانند تا روزى که فرمان نزول به آنها داده شود و بر اثر تغییر حرارت جوى به سوى دشت و هامون سرازیر گردد و زمینهاى تشنه را سیراب کند ،
ولى با توجه به کلمه فى در فى الارض چنین به نظر مىرسد که آیه اشاره به منابع زیر زمینى آب مىکند نه فوق زمینى.
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
1)
: سلام
نظر من نسبت به این آیه اینه که منظور به هیچ وجه در رابطه با باران و برف هم اکنون نیست منظور برمیگرده به شمل گیری حیات در روی زمین در چهارو نیم میلیارد سال پیش وقتی زمین تازه شکل گرفته بود مثل کره ای گداخته بود و با شهاب سنگهایی که حاوی مقادیری از مواد معدنی و آب بودند سرد شده و امکان پذیرش حیات را یافت اگر بیش از حد کوه های یخ و شهاب سنگ های حاوی یخ بر روی زمین فرود میامد زمین به کره ای آبی و اگر کمتر فرود می امد به کره ای خشک و بدون گیاه تبدیل میشد به همین جهت به مقدار معین آب فرود آمد , به راستی که او سزاوار پرستش است
محمد جواد طلوع
2)
: با سلام
در قرآن کریم« انزلنا» برای کتاب و آب آمده است، اگر کتاب(علم) و آب را برابر هم بگیریم، به تفسیر لطیفتری از این آیه خواهیم رسید.کافیست با این دیدگاه، متن تفاسیر نوشته شده را بررسی کرد.
● سوره مومنون آیه 3 - استادقرائتی(تفسیرنور)
«لغو»، به کار و سخن بیهوده مىگویند.
دورى از لغو در دنیا، بهرهاش، محفوظ ماندن از لغو در قیامت است. «عناللغو معرضون»، «لا تسمع فیها لاغیه».
اعراض از لغو، نباید با بدگویى و تندخویى همراه باشد، زیرا در آیهى دیگر مىفرماید: «و اذا مرّوا باللغو مرّوا کراما» .
در روایات براى لغو، نمونههایى آمده است از جمله: سخنى که در آن یاد خدا نباشد و یا غنا و لهویّات باشد.
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.