1)
: عالی بود
2)
: از این رو در این سوره این موارد که شامل تمامی آیات آن است به صورت جدول نمایش داده شد تا این همانندی و ناهمانندی (مثلیت یا لامثلیت) بیشتر مشهود باشد.
الرَّحْمَنُ ﴿۱﴾ عَلَّمَ الْقُرْآنَ ﴿۲﴾ تقابل 2 فیض فیزیکی و معنوی
خَلَقَ الْإِنْسَانَ ﴿۳﴾ عَلَّمَهُ الْبَیَانَ ﴿۴﴾ تقابل یا تکامل خلق و جعل
الشَّمْسُ و َالْقَمَرُ بِحُسْبَانٍ ﴿۵﴾2 2 مظهر قدرت شمس و قمرندکه حسابگرند و حسابساز
وَالنَّجْمُ وَ الشَّجَرُ یَسْجُدَانِ ﴿۶﴾2 2 نوع نبات در سایه برکت دو مظهر قدرت فوق
وَالسَّمَاءَ رَفَعَهَا و َوَضَعَ الْمِیزَانَ ﴿۷﴾2 أَلَّا تَطْغَوْا فِی الْمِیزَانِ ﴿۸﴾. تکرار واژه میزان. عدل در سایه از بالا دیدن.
وَأَقِیمُوا الْوَزْنَ بِالْقِسْطِ ﴿۹﴾ وَ لَا تُخْسِرُوا الْمِیزَانَ. 2 توصیه و حکم. کم¬فروشی ممنوع /همانند.
وَالْأَرْضَ وَضَعَهَا لِلْأَنَامِ ﴿۱۰﴾ فِیهَا فَاکِهَةٌ وَ النَّخْلُ ذَاتُ الْأَکْمَامِ ﴿۱۱﴾ آرامش و تغذیه /همانند.
وَالْحَبُّ ذُو الْعَصْفِ ﴿۱۲﴾ و َالرَّیْحَانُ. غذا و سبزیجات.
خَلَقَ الْإِنْسَانَ مِنْ صَلْصَالٍ کَالْفَخَّارِ ﴿۱۴﴾ وَخَلَقَ الْجَانَّ مِنْ مَارِجٍ مِنْ نَارٍ ﴿۱۵﴾ 2 نژاد
رَبُّ الْمَشْرِقَیْنِ ﴿۱۷﴾ وَرَبُّ الْمَغْرِبَیْنِ. 2 موقعیت/ همانند. تکرار.
مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ یَلْتَقِیَانِ ﴿۱۹﴾ .همانند . مثلان. مثبت. بَیْنَهُمَا بَرْزَخٌ لَا یَبْغِیَانِ ﴿۲۰﴾ 2 دریا که به هم نمی پیوندند
یَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ ﴿۲۲﴾ و َالْمَرْجَانُ. 2 دستاورد گرانبها
وَلَهُ الْجَوَارِ الْمُنْشَآتُ فِی الْبَحْرِ ﴿۲۴﴾ کَالْأَعْلَامِ. تشبیه دستاورد بشر با کوه، مخلوق خدا
کُلُّ مَنْ عَلَیْهَا فَانٍ ﴿۲۶﴾ وَیَبْقَى وَجْهُ رَبِّکَ 2 تقابل تضاد
ذُو الْجَلَالِ وَ الْإِکْرَامِ ﴿۲۷﴾ دو وصف جلال و جمال
یَسْأَلُهُ مَنْ فِی السَّمَاوَاتِ و َالْأَرْضِ ﴿۲۹﴾ کُلَّ یَوْمٍ هُوَ فِی شَأْنٍ دو خصوصیت (نیازمند و غنی)
سَنَفْرُغُ لَکُمْ أَیُّهَ الثَّقَلَانِ ﴿۳۱﴾ 2 گروه
یَا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ إِنِ اسْتَطَعْتُمْ أَنْ تَنْفُذُوا 2 گروه
مِنْ أَقْطَارِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ فَانْفُذُوا لَا تَنْفُذُونَ إِلَّا بِسُلْطَانٍ ﴿۳۳﴾ 2 محل و محدوده
یُرْسَلُ عَلَیْکُمَا شُوَاظٌ مِنْ نَارٍ وَ نُحَاسٌ فَلَا تَنْتَصِرَانِ ﴿۳۵﴾ 2 نوع عذاب
فَإِذَا انْشَقَّتِ السَّمَاءُ فَکَانَتْ وَرْدَةً کَالدِّهَانِ ﴿۳۷﴾ 2 تشبیه
فَیَوْمَئِذٍ لَا یُسْأَلُ عَنْ ذَنْبِهِ إِنْسٌ و َلَا جَانٌّ ﴿۳۹﴾ 2 گروه
یُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِیمَاهُمْ فَیُؤْخَذُ بِالنَّوَاصِی وَ الْأَقْدَامِ ﴿۴۱﴾ 2 نوع اقدام تحقیرآمیز
هَذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِی یُکَذِّبُ بِهَا الْمُجْرِمُونَ ﴿۴۳﴾ یَطُوفُونَ بَیْنَهَا وَ بَیْنَ حَمِیمٍ آنٍ ﴿۴۴﴾ 2 حالت عذاب
وَلِمَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ جَنَّتَانِ ﴿۴۶﴾ 2 باغ
ذَوَاتَا أَفْنَانٍ ﴿۴۸﴾ 2 ویژگی شاخه¬های باغ
فِیهِمَا عَیْنَانِ تَجْرِیَانِ ﴿۵۰﴾ 2 چشمه
فِیهِمَا مِنْ کُلِّ فَاکِهَةٍ زَوْجَانِ ﴿۵۲﴾ 2 نوع از هر میوه
مُتَّکِئِینَ عَلَى فُرُشٍ بَطَائِنُهَا مِنْ إِسْتَبْرَقٍ وَجَنَى الْجَنَّتَیْنِ دَانٍ ﴿۵۴﴾ دو نوع پذیرایی
فِیهِنَّ قَاصِرَاتُ الطَّرْفِ لَمْ یَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ و َلَا جَانٌّ ﴿۵۶﴾ 2 گروه
کَأَنَّهُنَّ الْیَاقُوتُ و َالْمَرْجَانُ ﴿۵۸﴾ 2 تشبیه به دو سنگ ذیقیمت
هَلْ جَزَاءُ الْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَانُ ﴿۶۰﴾ 2 تکرار واژه احسان
وَمِنْ دُونِهِمَا جَنَّتَانِ ﴿۶۲﴾ 2 باغ
مُدْهَامَّتَانِ ﴿۶۴﴾ 2 رنگ سبز
فِیهِمَا عَیْنَانِ نَضَّاخَتَانِ ﴿۶۶﴾ 2 فواره
فِیهِمَا فَاکِهَةٌ وَ نَخْلٌ و َرُمَّانٌ ﴿۶۸﴾ 2 نوع میوه
فِیهِنَّ خَیْرَاتٌ حِسَانٌ ﴿۷۰﴾ حُورٌ مَقْصُورَاتٌ فِی الْخِیَامِ ﴿۷۲﴾ 2 ویژگی
لَمْ یَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ و َلَا جَانٌّ ﴿۷۴﴾ 2 گروه
مُتَّکِئِینَ عَلَى رَفْرَفٍ خُضْرٍ وَ عَبْقَرِیٍّ حِسَانٍ ﴿۷۶﴾ 2شیوة پذیرایی
تَبَارَکَ اسْمُ رَبِّکَ ذِی الْجَلَالِ وَ الْإِکْرَامِ ﴿۷۸﴾ دو وصف جلال و جمال
توضیح کلی: در این سوره دوگانگی یا عدم دوگانگی کاملاً مشهود است و در بعضی موارد با فاصله. مثلاً در الرحمن و علم القرآن می¬توان تشابه یا تقابلی را در نظر گرفت به این معنا که خدا با رحمانیت خود فیض عام به همه موجودات دارد و با تعلیم قرآن فیض خاص و معنوی خود را به بندگان ارزانی داشته است. در دو آیه بعد خلقت انسان را با جعلِ توانمندی برای او برای تفکیک و تشخیص که بیان و زبان مظهری از آن است را نمایان ساخته است. همچنین در دو آیه والشمس و القمر بحسبان نشان از دو گانگی و در عین حال هماهنگی شمس و قمر به طور عام برای برقراری نظم و انجام وظیفه در جهان به کار مشغولند و مبنا و مبدئی هم برای حسابگری بشمار می¬آیند. اما همین هم در آیه بعدی اثرش مشهود است و آن پرورش بوته و درختان در سایه انجام وظیفه شمس و قمر است. در «والسماء رفعها و وضع المیزان» به نظر می¬رسد که تناسبی بین این دو بخش آیه وجود دارد و آن این است که خداآسمان یا بلندی را بر افراشت و میزان و موزونیت را با رفعت بر قرار کرد. نکته این است که اگر ما هم بخواهیم میزان را نظم و عدالت بدانیم یا برقرار کنیم جز از راه بالا نگاه کردن امکان پذیر نیست. نمی¬شود از پایین نگاه کرد و آنگاه عدالت را برقرار کرد یا تناسب را فهمید. نکته دیگر تقابل بین «والسماء» و «والارض» است که با فاصله هم آمده است و گویی که همه آسمانها و موزونیت آنها برای زندگی در زمین و اهل آن است. وقتی خدا می فرماید «والارض وضعها للانام» گویی که زندگی موجودات زنده فقط در زمین و برای زمین است. در اینکه آیا غیر از زمین ما هم می¬توان زمین دیگری را یافت که در آن موجود زنده باشد خود بحث دیگری است. تا کنون هم تلاش دانشمندان برای کشف زندگی یا موجود زنده در کرات دیگر به نتیجه نرسیده و اگر چنین باشد خیلی جای تأمل دارد که همه این نظام آفرینش برای استقرار زندگی در روی زمین است یا خیر و این مسئله بسیار مهمی است. «یسئله من فی السموات و الارض کل یوم هو فی شأن» هم از دوگانگی و تقابل جالبی برخوردار است و آن این است که همه کسانی که در آسمانها و زمین هستند از خدای بزرگ درخواست دارند به این معنا که نیازمندند و در مقابل خدا هماره در کاری است یعنی رتق و فتق امور به دست اوست و برخلاف قدریه که خدا را از انجام کار معزول می¬دانند خدا همواره بر آفرینش و هدایت و حمایت آن در کار است. غلامرضا فدائی