[ همه تفسیر ها ]
تفسیر های فاطمه پورمحمدي (194 مورد)
● سوره اعراف آیه 102 - ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج9
وَ ما وَجَدْنا لِأَکْثَرِهِمْ مِنْ عَهْدٍ: هیچیک از آنهایى که بهلاک رسیدند، به عهد خویش وفا نمىکردند. ممکن است مقصود از این عهد، عهد الهى باشد، چه عقلها بر اینند که شکر منعم و طاعت محسن و ترک کارهاى زشت واجب و لازم است. حسن گوید:
ممکن است این عهد همان باشد که بوسیله انبیا از مردم گرفته شده است که خدا را پرستش کنند و شرک نیاورند.
وَ إِنْ وَجَدْنا أَکْثَرَهُمْ لَفاسِقِینَ: لام و «ان» هر دو براى تاکید هستند. یعنى بیشتر آنها را عهد شکن یافتیم.
ممکن است گفته شود: همه آنها فاسق و بعبارت دیگر عهد شکن بودند. چرا مىفرماید: بیشتر آنها؟
پاسخ این است که لازم نیست کافر در همه کارهایش منحرف و گمراه باشد. بسیارند افراد کافى که در کارهاى خود عادل و وظیفه شناس هستند و بر طبق راه و رسم دینى خود عمل مىکنند. پس مقصود این است که بیشتر آنها در عین اینکه کافر هستند، حتى از دین خود هم چنان که باید، اطاعت نمىکنند، عهد شکنى مىکنند و به وعدهها وفا نمىکنند.
● سوره اعراف آیه 101 - ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج9
وَ لَقَدْ جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَیِّناتِ فَما کانُوا لِیُؤْمِنُوا بِما کَذَّبُوا مِنْ قَبْلُ: پیامبران با دلائل واضح بسوى ایشان رفتند و آنچه لازمه نصیحت و ارشاد بود انجام دادند، اما آنها حاضر نبودند آنچه را که تکذیب کرده بودند، بپذیرند و بهمین سبب ما آنها را هلاک کردیم، زیرا اگر باقى مىماندند، تغییر حال نمىدادند. این معنى از مجاهد است.
وى گوید: مقصود از «مِنْ قَبْلُ» قبل از هلاک است. یعنى به آنچه پیش از هلاک تکذیب کرده بودند، ایمان نمىآوردند. چنان که مىفرماید: «وَ لَوْ رُدُّوا لَعادُوا لِما نُهُوا عَنْهُ» (انعام 28: اگر باز گردانده شوند بهمان چیزى که از آن نهى شده بودند، باز مىگردند) حسن گوید: یعنى آنها چنان دچار سرکشى هستند که حاضر نیستند آنچه را که پیش از آمدن پیامبران تکذیب کردهاند، بپذیرند. برخى گویند: یعنى اینها حاضر نیستند آنچه پدرانشان تکذیب کردهاند، بپذیرند. اخفش گوید: یعنى به تکذیب خود ایمان نمىآوردند.
کَذلِکَ یَطْبَعُ اللَّهُ عَلى قُلُوبِ الْکافِرِینَ: برخى گویند: خداوند کفر را به زنگارى تشبیه کرده است که برق شمشیر و صفاى آینه را مىبرد. کفر نیز حلاوت ایمان و نور اسلام را از دل آنها مىبرد. آنها هنگامى به این حالت گرفتار شدند که خداوندبه آنها دستور داد که ایمان بیاورند. پس زنگار دل در مرحله اول معلول نافرمانى آنها و در مرحله دوم معلول امر خداست. از اینرو مىگوید: ما دل کافران را زنگارگون مىکنیم و مهر مىزنیم. این قول از جعفر بن حرب و بلخى است. این تشبیه در «کاف» نهفته است. یعنى ایمان نیاوردن ایشان درست مثل مهرى است که بر دل کافران خورده است.
برخى گویند: یعنى همانطورى که خبر بى ایمانى آنها را براى شما بیان کردیم، بالطبع به فرشتگان نیز مىفهمانیم.
● سوره اعراف آیه 100 - ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج9
اکنون در نکوهش آنها که از سرگذشت گذشتگان عبرت نگرفتند، مىفرماید:
أَ وَ لَمْ یَهْدِ لِلَّذِینَ یَرِثُونَ الْأَرْضَ مِنْ بَعْدِ أَهْلِها أَنْ لَوْ نَشاءُ أَصَبْناهُمْ بِذُنُوبِهِمْ این استفهام براى تقریر است. فاعل فعل بقول ابن عباس و مجاهد و سدّى «اللَّه» است. برخى گفتهاند: فاعل آن مشیت است، زیرا «أَنْ لَوْ نَشاءُ» به تاویل مصدر و فاعل آن است. یعنى: خداوند براى مردمى که پس از هلاک گذشتگان وارث زمین شدند و بر جاى آنها سکونت گزیدند، بیان فرمود: که اگر بخواهیم ایشان را هم گرفتار کیفر گناهانشان مىکنیم. همانطورى که گذشتگان را نیز هلاک کردیم.
وَ نَطْبَعُ عَلى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لا یَسْمَعُونَ: در باره معناى طبع و ختم (مهر زدن بر دلها) در سوره بقره گفتگو کردهایم. یعنى: اگر بخواهیم بر دل ایشان مهر مىزنیم تا موعظه در گوششان فرو نرود و نپذیرند.