[ همه نکته ها ]
نکته های مهدي صادقي حسن آبادي (3 مورد)
● سوره نمل آیه 62 - مضطرى که دعاى او به اجابت مى رسد کیست؟
مضطرى که دعاى او به اجابت مى رسد کیست؟
گرچه خداوند دعاى همه را ـ هر گاه شرائطش جمع باشد ـ اجابت مى کند ولى در آیات فوق مخصوصاً روى عنوان «مضطر» تکیه شده است، به این دلیل که یکى از شرائط اجابت دعا آن است که: انسان چشم از عالم اسباب به کلى برگیرد و تمام قلب و روحش را در اختیار خدا قرار دهد، همه چیز را از آن او بداند و حل هر مشکلى را به دست او ببیند، و این درک و دید، در حال اضطرار دست مى دهد.
درست است که عالم، عالم اسباب است، و مؤمن نهایت تلاش و کوشش خود را در این زمینه به کار مى گیرد، ولى هرگز در جهان اسباب گم نمى شود، همه را از برکت ذات پاک او مى بیند «دیده اى نافذ و سبب سوراخ کن دارد که اسباب را از بیخ و بن بر مى کند» و در پشت حجاب اسباب ذات «مسبب الاسباب» را مى بیند و همه چیز را از او مى خواهد.
آرى، اگر انسان به این مرحله برسد، مهمترین شرط اجابت دعا را فراهم ساخته است.
جالب این که: در بعضى از روایات، این آیه تفسیر به قیام حضرت مهدى(علیه السلام) شده.
در روایتى از امام باقر(علیه السلام) مى خوانیم: وَ اللّهِ لَکَأَنِّى أَنْظُرُ اِلَى الْقائِمِ وَ قَدْ أَسْنَدَ ظَهْرَهُ اِلَى الْحَجَرِ ثُمَّ یُنْشِدُ اللّهَ حَقَّهُ... قالَ: هُوَ وَ اللّهِ الْمُضْطَرُّ فِى کِتابِ اللّهِ فِى قَوْلِهِ: أَمَّنْ یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ یَکْشِفُ السُّوءَ وَ یَجْعَلُکُمْ خُلَفاءَ الأَرْضِ:
«به خدا سوگند گویا من مهدى(علیه السلام) را مى بینم که پشت به حجر الاسود زده و خدا را به حق خود مى خواند... سپس فرمود: به خدا سوگند مضطر در کتاب اللّه در آیه أَمَّنْ یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ... او است».(11)
در حدیث دیگرى از امام صادق(علیه السلام) چنین آمده: نُزِّلَتْ فِى الْقائِمِ مِْن آلِ مُحَمَّد عَلَیْهِمُ السَّلامُ هُوَ وَ اللّهِ الْمُضْطَرُّ اِذا صَلّى فِى الْمَقامِ رَکْعَتَیْنِ وَ دَعا اِلَى اللّهِ عَزَّوَجَلَّ فَأَجابَهُ وَ یَکْشِفُ السُّوءَ وَ یَجْعَلُهُ خَلِیْفَة فِى الأَرْضِ:
«این آیه در مورد مهدى از آل محمّد(علیه السلام) نازل شده، به خدا سوگند مضطر او است، هنگامى که در مقام ابراهیم(علیه السلام) دو رکعت نماز به جا مى آورد و دست به درگاه خداوند متعال بر مى دارد، دعاى او را اجابت مى کند، ناراحتى ها را بر طرف مى سازد، و او را خلیفه روى زمین قرار مى دهد».(12)
بدون شک، منظور از این تفسیر ـ همان گونه که نظائر آن را فراوان دیده ایم ـ منحصر ساختن مفهوم آیه به وجود مبارک مهدى(علیه السلام) نیست، بلکه آیه مفهوم گسترده اى دارد که یکى از مصداق هاى روشن آن وجود مهدى(علیه السلام) است که در آن زمان که همه جا را فساد گرفته باشد، درها بسته شده، کارد به استخوان رسیده، بشریت در بن بست سختى قرار گرفته، و حالت اضطرار در کل عالم نمایان است در آن هنگام، در مقدس ترین نقطه روى زمین دست به دعا برمى دارد و تقاضاى کشف سوء مى کند و خداوند این دعا را سرآغاز انقلاب مقدس جهانى او قرار مى دهد و به مصداق «وَ یَجْعَلُکُمْ خُلَفاءَ الأَرْضِ» او و یارانش را خلفاى روى زمین مى کند.(13)
درباره اهمیت «دعا» و «شرائط اجابت آن» و این که چرا گاهى بعضى از دعاها به اجابت نمى رسد، به طور مشروح در جلد اول ذیل آیه 186 سوره «بقره» بحث کرده ایم.
● سوره نمل آیه 62 - ریشه ی ایمان به خدا
ریشهى ایمان به خدا
ریشهى ایمان به خدا، عقل و فطرت است؛ لکن مادّیون مىگویند: ریشهى ایمان به خدا ترس است. یعنى انسان چون خود را در برابر حوادث عاجز مىبیند، هنگام بروز حادثهاى تلخ، قدرتى را در ذهن خود تصوّر مىکند و به آن پناه مىبرد.
مادّیون با این محاسبه، ایمان را زاییدهى ترس مىدانند؛ امّا اشتباه آنان این است که تفاوت رفتن به سوى خدا را با اصل ایمان به خدا نمىفهمند. مثلاً ما هنگام دیدن سگ و احساس خطر، سراغ سنگ مىرویم. امّا آیا مىتوان گفت: پیدایش سنگ به خاطر سگ است؟ همچنین ما هنگام اضطرار و ترس رو به خدا مىرویم، آیا مىتوان گفت: اصل ایمان به خدا زاییدهى ترس است؟
علاوه بر آنکه اگر سرچشمهى ایمان ترس باشد، باید هر کس ترسوتر است، مؤمنتر باشد. در حالى که مؤمنان واقعى، شجاعترین افراد زمان خود بودهاند و باید انسان در لحظاتى که احساس ترس ندارد، ایمانى هم نداشته باشد، در حالى که ما در لحظههایى که ترس نداریم خدا را به دلیل عقل و فطرت قبول داریم. در حقیقت ترس و اضطرار، پردهى غفلت را کنار مىزند و مارا متوجّه خدا مىکند و لذا منکران خدا هرگاه در هواپیما یا کشتى نشسته باشند و خبر سقوط یا غرق شدن را بشنوند و یقین کنند که هیچ قدرتى به فریادشان نمىرسد؛ از عمق جان به یک قدرت نجاتبخش امید دارند. آنها در آن هنگام به یک نقطه و به یک قدرت غیبى دل مىبندند که آن نقطه، همان خداى متعال است.
● سوره حج آیه 1 - آیه 1 سوره ی حج
در روایات مىخوانیم: در ماه شعبان سال ششم هجرى، هنگامى که مسلمانان به سوى جنگ «بنى المُصطلق» در حرکت بودند، آیهى اوّل و دوّم سوره حج نازل شد. پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله دستور توقّف داد، مسلمانان ایستادند، حضرت این دو آیه را تلاوت فرمودند، برخى از یاران پیامبر آن شب را به گریه مشغول شدند و از دنیا بیزارى جستند، ولى رسول خدا با بشارتهایى آنان را آرام کردند.