خاطره
 تاریخ نگارش : بیست و دوم آذر 1392
خاطره
سیدابراهیم غیاث الحسینی
شادی روح این شهید مهربون صلوات..

سال پنجاه و دو تازه دانشجو شده بودم.تقسیممان که کردند افتادم خوابگاه شمس تبریزی. آب و هوای تبریز بهم نساخت، بدجوری مریض شدم.افتاده بودم گوشه ی خوابگاه.یکی از بچه ها برایم سوپ درست می کرد و ازم مراقبت میکرد.هم اتاقیم نبود..خوب نمی شناختمش.اسمش را که از بچه ها پرسیدم گفتند: « مهدی باکری »
شادی روح این شهید مهربون صلوات..
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
1) علمدار .ب : خداوند همه ی شهدا را رحمت کند . جالب بود اما عجیب نه. زمینه ی رسیدن به درجه ی والای شهادت داشتن خصلت انسانیت و نوع دوستی است که در این شهید نیز تجلی داشت . ممنون
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.