اَصحاب یَمین
 تاریخ نگارش : بیست و پنجم شهريور 1393
اَصحاب یَمین
فتاح آقازاده
واژه «اصحابِ یمین» 6 بار در قرآن به‌کار رفته و ترکیبى از اصحاب (جمع صاحب به معناى ملازم) و یمین به معانى هم پیمان، قوّت و شدّت، دست راست و سمت راست (از ماده یُمن به معناى برکت) است.[1]
در تعبیرى دیگر که سه بار در قرآن به‌کار رفته «اصحاب میمنه» گفته شده است. «میمنه» را برخى مصدر میمى به معناى زیادى و استمرار در خیر و برکت[2] و برخى دیگر، اسم مکان، یعنى جایگاه خیر و برکت دانسته‌اند.[3]
اصحاب یمین و میمنه در اصطلاح قرآنى به کسانى گفته مى‌شود که ....
 کلید واژه : اَصحاب یَمین ، دریافت کنندگان نامه عمل با دست راست در قیامت ، مؤمنان نیکوکار ،
 ناشر : دائره المعارف قرآن کریم (جلد 3) - مرکز فرهنگ و معارف قرآن

اَصحاب یَمین: مؤمنان نیکوکار در دنیا و دریافت کنندگان نامه عمل با دست راست در قیامت
واژه «اصحابِ یمین» 6 بار در قرآن به‌کار رفته و ترکیبى از اصحاب (جمع صاحب به معناى ملازم) و یمین به معانى هم پیمان، قوّت و شدّت، دست راست و سمت راست (از ماده یُمن به معناى برکت) است.[1]
در تعبیرى دیگر که سه بار در قرآن به‌کار رفته «اصحاب میمنه» گفته شده است. «میمنه» را برخى مصدر میمى به معناى زیادى و استمرار در خیر و برکت[2] و برخى دیگر، اسم مکان، یعنى جایگاه خیر و برکت دانسته‌اند.[3]
اصحاب یمین و میمنه در اصطلاح قرآنى به کسانى گفته مى‌شود که در دنیا با ایمان و عمل‌صالح زندگى کرده‌اند و روز قیامت نامه عملشان را با دست راست دریافت مى‌دارند: «فَلا‌اقتَحَمَ العَقَبَة * و ما اَدرکَ مَا العَقَبَة * فَکُّ رَقَبَة * اَو اِطعـمٌ فى یَوم ذى مَسغَبَة * یَتیمـًا ذا مَقرَبَة * اَو مِسکینـًا ذا مَترَبَة * ثُمَّ کانَ مِنَ الَّذینَ ءامَنوا وتَواصَوا بِالصَّبرِ و تَواصَوا بِالمَرحَمَة * اُولـئِکَ اَصحـبُ المَیمَنَة» (بلد/90، 11‌ـ‌18)، «فَاَمّا مَن اوتِىَ کِتـبَهُ بِیَمینِه» (انشقاق /84،7; حاقّه/69،19; اسراء/17،71) قرآن، اصحاب یمین را یکى از سه گروه انسانها در قیامت (سابقون، اصحاب یمین و اصحاب شمال) معرفى کرده است: «و کُنتُم اَزوجـًا ثَلـثَه * فَاَصحـبُ المَیمَنَةِ ... * واَصحـبُ‌المَشـَمَةِ ... * والسّـبِقونَ‌...» (واقعه/56،‌7‌ـ‌10) و در موارد دیگر، اصحاب یمین را در مقابل اصحاب شمال، و اصحاب میمنه را در برابر اصحاب مشئمه قرار داده است. (بلد/90، 18‌ـ‌19; واقعه/56، 7‌ـ‌9، 27، 41)

راز نامگذارى اصحاب یمین:
1.‌این گروه اهل یُمن و خیر بوده، مسیر حرکت زندگیشان به سمت و سوى آن است[4]، به‌طورى که در آخرت نیز غرق در نور و برکت‌اند[5]: «نورُهُم یَسعى بَینَ أیدِیهِم و بِأیمـنِهِم» (تحریم/66،8; حدید/57،12) شاید به همین جهت، عرب به پرنده یا حیوانات وحشى که هنگام پرواز و رَم‌کردن به سمت راست حرکت کنند، به یُمن و خوبى تفأل‌مى‌زند.[6] طبق روایت، هر دو دست پروردگار، یمین است که کنایه از خیر محض بودن خداست: «کلتا یدیه تبارک و تعالى یمین».[7]2. عالم دو سمت دارد: سمت راست آن ملکوت اعلا و جایگاه ارواح نورانى و فرشتگان نویسنده نیکیها و بهشت موعود رستگاران: «اِنَّ کِتـبَ الاَبرارِ لَفى عِلّیّین» (مطفّفین/83،18) و سمت چپ آن، ملکوت اسفل و جایگاه اصحاب‌شمال است (‌=>‌اصحاب‌شمال) و چون اصحاب‌یمین در ملکوت اعلا قرار دارند آنان را اصحاب‌یمین نامیده‌اند.[8]
3. چون اصحاب یمین نامه عمل را با دست‌راست دریافت مى‌کنند به این نام شناخته شده‌اند، چنان که قرآن نیز به صراحت این مطلب را بیان کرده است: «فَمَن اوتِىَ کِتـبَهُ بِیَمینِه» (اسراء/17،71)[9]
وجوه دیگرى نیز براى این نامگذارى ذکر شده است; مانند قوى‌تر بودن سمت راست بدن از سمت چپ آن، یا شرافت و برترى سمت راست بر سمت چپ که بر اساس آن در عرف، بزرگان را در سمت راست جاى مى‌دهند.[10]

شمار اصحاب یمین:
خداوند، در تقسیم‌بندى انسانها به گروههاى سه‌گانه (سابقون، اصحاب یمین و اصحاب شمال)، شمار اصحاب یمین را جمع فراوانى از امّتهاى پیش از اسلام و جمع زیادى از امت اسلامى مى‌داند[11]: «ثُلَّةٌ مِنَ الاَوَّلین * وثُلَّةٌ مِنَ الأخِرین» (واقعه/56، 39‌ـ‌40)، درحالى‌که شمار سابقون را در امت اسلام، اندک و در امتهاى پیشین جمع فراوانى مى‌شمرد[12]: «ثُـلَّةٌ مِنَ الاَوَّلین * و قَلیلٌ مِنَ الأخِرین» (واقعه/56،13‌ـ‌14) جهت این امر آن است که انبیا(علیهم السلام)و اوصیاى آنان که از سابقان هستند، در امتهاى پیش از اسلام بودند.[13] برخى از مفسران گفته‌اند: اولین و آخرین در آیات پیشگفته مربوط به امت اسلام است; یعنى سابقان صدر اسلام بیشتر از سابقان در زمانهاى بعدى‌اند; اما اصحاب یمین در صدر اسلام و پس از آن جمع فراوانى هستند. این گروه از مفسران به روایتى از پیامبر اکرم تمسک جسته‌اند که فرمود: هر‌دو گروه اولین و آخرین از امت من هستند.[14] صدر المتألهین در توضیح روایت مى‌گوید: علّت اینکه سابقان صدر اسلام بیشتر از آخرالزمان هستند، نزدیکى آنان به زمان وحى و امامان(علیهم السلام)است.[15]

نشانه‌هاى اصحاب‌یمین دردنیا

1. آزادسازى بردگان:
اصحاب یمین کسانى هستند که براى آزادسازى بردگان در دنیا اهتمام مىورزند[16]:«فَکُّ‌رَقبَة» (بلد/90،13) درتفسیر دیگرى از آیه، آنان انسانها را از بندگى شیطان و ارتکاب گناهان آزاد ساخته، به توبه و بازگشت به سوى خداوند راهنمایى مى‌کنند.[17] برخى گفته‌اند: آنان خویشتن را‌با‌عمل به طاعات الهى از عذاب آخرت رها‌مى‌سازند.[18]

2. اطعام گرسنگان:
اصحاب یمین به اطعام گرسنگان به ویژه در روزگار سختى عنایت خاص داشته و خویشاوندان یتیم و نیازمندان زمینگیر را در اولویت قرار مى‌دهند[19]: «اَو اِطعـمٌ فى یَوم ذى مَسغَبَة * یَتیمـًا ذا مَقرَبَة * اَو مِسکینـًا ذا مَترَبَة» (بلد/90،14‌ـ‌16) ذکر آزادسازى بندگان و اطعام گرسنگان در پى اقتحام در عقبه (عبور از گردنه) از قبیل ذکر خاص بعد از عام، به جهت اهمیت آن است، زیرا عقبه استعاره از اعمال نیکى است که براى آدمى دشوار باشد; این استعاره، بر پایه تشبیه معقول به محسوس است[20]: «فَلا اقتَحَمَ العَقَبَة * ومااَدرکَ مَاالعَقَبَة * فَکُّ رَقَبَة». (بلد/90،11‌ـ‌13)

3. ایمان و سفارش به صبر* و ترحّم:
اصحاب یمین در دنیا از مؤمنانى هستند که بر ایمان پایدارى و یکدیگر را به استقامت در انجام‌دادن تکالیف و ترحم به نیازمندان سفارش مى‌کنند[21]: «ثُمَّ کانَ مِنَ الَّذینَ ءامَنوا وتَواصَوا بِالصَّبرِ وتَواصَوا بِالمَرحَمَه * اُولـئِکَ اَصحـبُ المَیمَنَه». (بلد/90، 17‌ـ‌18) در روایتى، اصحاب یمین اهل حِدّت معرفى شده‌اند[22]; یعنى کسانى که در مسائل دینى، اراده‌اى پولادین دارند و اهل استقامت و پایدارى و در پى کارهاى خیر هستند.[23] برخى معتقدند که آزادسازى بندگان و اطعام نیازمندان، از مصادیق سفارش به ترحّم است که به سبب اهمیت آن، جداگانه ذکر شده‌است.[24]

4. اعتدال و میانه‌روى:
اصحاب یمین در زندگى دنیایى، از افراط و تفریط مى‌پرهیزند و همواره اهل اعتدال و میانه‌روى هستند. بر اساس آیه 32 فاطر/ 35 بندگان دو گروه‌اند: ستم‌پیشگان و میانه‌روان: «ثُمَّ اَورَثنَا الکِتـبَ الَّذینَ اصطَفَینا مِن عِبادِنا فَمِنهُم ظالِمٌ لِنَفسِهِ ومِنهُم مُقتَصِدٌ‌...». از سدّى، قتاده، مجاهد، ابن‌عباس و عکرمه نقل شده است که گروه میانه‌رو، همان اصحاب یمین هستند.[25]

5. اطاعت از خاندان رسول اکرم(صلى الله علیه وآله) و ارادت به آنان:
امام باقر(علیه السلام) در تفسیر آیات 38‌ـ‌39 مدثّر/74:«کلُّ نَفس بِمَا کَسَبت رَهِینَةٌ * الاّأَصحـبَ الیَمینِ» فرموده است: به خدا سوگند! اصحاب یمین پیروان ما هستند.[26] در روایات دیگرى نیز که در تفسیر سه گروه (سابقون، اصحاب یمین و اصحاب شمال) وارد شده، آمده است که اصحاب یمین به ولایت اهل بیت*(علیهم السلام)معتقدند.[27] در روایتى، امام کاظم(علیه السلام)امیر مؤمنان(علیه السلام)را امامِ اصحاب یمین معرفى کرده است.[28] روایات فراوانى در تفسیر «فَسَلـم لکَ مِن أَصحـبِ الیَمِین» (واقعه/56،91) آمده است که اصحاب یمین شیعیان‌اند و مراد آیه این است که تو (اى‌پیامبر) از ناحیه اصحاب یمین ایمن هستى و اینان آزارى به فرزندانت نمى‌رسانند[29]، چنان‌که در تفسیر آیه «کِتـبٌ مَرقُوم» (مطفّفین/ 83، 9) گفته شده است: نامه* عمل اصحاب یمین از محبت به محمد(صلى الله علیه وآله)و آل‌محمد(علیهم السلام)لبریز است[30] و این محبت از محبت آنان به اساس دین ناشى مى‌شود.

سرنوشت اصحاب یمین

1. اصحاب یمین در هنگام مرگ*:
اصحاب یمین سعادتمندانى هستند که هنگام جان دادن، با‌درود و‌تحیّتهاى ربوبى و فرشتگان و مؤمنان مواجه مى‌شوند[31] و خداوند خطاب به آنان مى‌فرماید: درود بر تو از برادران و دوستان با ایمان تو: «و أَمّا إِن کانَ مِن أَصحـبِ الیَمِین * فَسَلـمٌ لَکَ مِن أَصحـبِ الیَمین» (واقعه/56، 90 ـ91) برخى تقدیر آیه را به‌صورت «فسلام لک انک من اصحاب‌الیمین» دانسته‌اند که بر اساس آن معناى آیه چنین مى‌شود: سلام و درود بر تو که به راستى از اصحاب یمین هستى و تو با این سلام، از عذاب الهى در امانى.[32]
ابن‌عباس در تفسیر آیه 32 نحل/16: «اَلَّذینَ تَتَوَفـّـهُمُ المَلـئِکَةُ طَیِّبینَ یَقولونَ سَلـمٌ عَلَیکُمُ ادخُلوا الجَنَّةَ بِما کُنتُم تَعمَلون» مى‌گوید: این سلام و بشارت مخصوص اصحاب یمین است; فرشتگان درحالى‌که آنان را از دنیا به آخرت منتقل مى‌کنند بر آنان درود و تحیّت* مى‌فرستند و به آنها بشارت ورود به بهشت مى‌دهند.[33]
طبرسى مى‌گوید: هنگام جان دادن اصحاب یمین، رفتار فرشتگان مأمورِ استقبال و پذیرایى به‌گونه‌اى است که پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله)خوشحال مى‌شود. وى آیه 91 واقعه/ 56 را خطاب به پیامبر دانسته، چنین معنا مى‌کند: آنچه را از سلامت و امنیّت براى اصحاب یمین خواهان بودى به چشم خود مشاهده خواهى کرد.[34]

2. حسابرسى آسان:
گروهى در قیامت و روز حسابرسى*، از دیدن نامه عمل خود ناراحت و پشیمان‌اند; امّا اصحاب یمین درحالى‌که نامه عمل را با دست راست دریافت کرده‌اند به آسانى حسابرسى مى‌شوند. سپس خوشحال و مسرور به سوى اهل خود باز مى‌گردند: «فَاَمّا مَن اوتِىَ کِتـبَهُ بِیَمینِه * فَسَوفَ یُحاسَبُ حِسابـًا یَسِیرا * ویَنقَلِبُ اِلى اَهلِهِ مَسرورا». (انشقاق‌/‌84، 7‌ـ‌9) حساب یسیر، یعنى حسابرسى به‌گونه‌اى که سختگیرى و نکته سنجى در آن نباشد، به‌طورى که از بدیها به راحتى چشم پوشى و بر نیکیها پاداش داده شود.
پیامبراکرم(صلى الله علیه وآله) دعا مى‌کرد: پروردگارا! مرا با حساب یسیر حسابرسى کن: «اللّهمّ حاسبنى حساباً یسیراً». عایشه پرسید: حساب یسیر چگونه است؟ فرمود: به نامه عمل نگاه مى‌کنند و از آن رد مى‌شوند; یعنى فقط براى حسابرسى عرضه مى‌شود; ولى حسابرسى انجام نمى‌گیرد، زیرا اگر به‌طور مختصر هم بررسى شود، هیچ‌کس نجات نخواهد یافت.[35] در روایتى از پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله)پرسیده شد: چه کارى انجام دهیم تا مانند اصحاب یمین حساب آسان روزیمان شود؟ فرمود: بخشش به کسى که محرومتان ساخته و ایجاد ارتباط با کسى که رشته ارتباط خود را با شما قطع کرده و گذشت از کسى که در حق شما ستم کرده است.[36]
این نحوه حسابرسى به اصحاب یمین اختصاص دارد و دیگران در گرو کردار خویش‌اند: «کُلُّ نَفس بِماکَسَبت رَهِینَةٌ * اِلاّ اَصحـبَ الیَمِینِ». (مدثّر/ 74، 38‌ـ‌39) امام باقر(علیه السلام)فرمود: کسانى که در گرو عمل خود نیستند، پیروان ما هستند[37] و پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله)فرمودند: اصحاب یمینى که در گرو اعمال خویش نیستند، فرزندان مؤمنان‌اند، زیرا خداوند بر پدرانشان منّت گذاشته، از آنها چشم پوشى مى‌کند: «و الَّذِینَ ءَامَنوا وَ اتَّبَعَتهُم ذُرِّیَّتُهُم بِإیمـن اَلحَقنا بِهِم ذُرِّیَّتَهُم» (طور/52،21)[38]
آیه 9 انشقاق/ 84 که از بازگشت همراه با شادى اصحاب یمین به سوى اهل خود پس از حسابرسى خبر مى‌دهد، چنین تفسیر شده است: وى به سبب خیر و کرامتى که دیده، خوشحال به سوى حورالعین* روانه مى‌شود و برخى گفته‌اند: او شادمان به سوى همسر و فرزندان و خویشانش که به بهشت رفته‌اند، مى‌رود.[39] در سوره حاقّه حال فردى از اصحاب یمین چنین بیان شده است که پس از حسابرسى آسان، از خوشحالى فریاد برمى‌آورد: اى اهل محشر! نامه عمل مرا بخوانید. من در دنیا یقین داشتم که روزى براى حسابرسى خواهم آمد، بدین جهت کارهاى ناروا نکردم و اکنون ببینید که جز‌خوبى در نامه عملم نیست[40]: «فَیَقولُ هاؤُمُ اقرَءوا کِتـبِیَه * اِنّى ظَنَنتُ اَنّى مُلـق حِسابِیَه». (حاقّه/69،‌19‌ـ‌20)
چون او مى‌داند که جز خوبى در نامه عملش نیست، از اینکه کسى به آن بنگرد ناراحت نمى‌شود.[41] البتّه خداى متعالى فرموده است که چنین گروهى زیانکار نخواهند بود، زیرا در آیات‌1‌ـ‌3 عصر/ 103 فرمود: همه انسانها در زیان‌اند، جز مؤمنان صالحى که یکدیگر را به حق و پایدارى سفارش کنند و در سوره بلد فرمود: مؤمنان صالحى که یکدیگر را به پایدارى و رحمت سفارش مى‌کنند اصحاب یمین‌اند: «ثُمَّ کانَ مِنَ الَّذینَ ءامَنوا وتَواصَوا بِالصَّبرِ وتَواصَوا بِالمَرحَمَة * اُولـئِکَ اَصحـبُ المَیمَنَة» (بلد/90، 17‌ـ‌18)

3. برخوردارى اصحاب یمین از نعمتهاى بهشتى:
پس از آنکه اصحاب یمین با سربلندى و خوشحالى حسابرسى شدند راهى جایگاه ابدى مى‌شوند تا از نعمتهاى الهى بهره‌مند گردند. در آیات 21‌ـ‌24 حاقّه/69 کلیاتى از بهره‌مندى آنان بیان شده است، به این صورت که زندگى آنها در کمال خرسندى و رضایت، در بهشتى است که ارزش و جایگاهى عالى دارد و میوه‌هاى درختانش در دسترس است، به‌طورى که حتى در حال استراحت هم مى‌توان از آن تناول کرد. در آنجا به آنان خطاب مى‌شود: بخورید و بیاشامید و به‌طور کامل بهره ببرید. گوارایتان باد میوه‌هایى‌که‌سراسر نفع و بدون زواید است. این پذیرایى، پاداش کردار نیک شماست که در دنیا بدان همّت گماشته بودید[42]: «فَهُوَ فى عیشَة راضِیَة * فى جَنَّة عالِیَة * قُطُوفُها دانِیَة * کُلوا واشرَبوا‌هَنیـًا بِما اَسلَفتُم فِى الاَیّامِ الخالِیَة». (حاقّه/69،21‌ـ‌24)
در سوره واقعه ابتدا اصحاب یمین با بهترین بیان وصف شده‌اند: «فَاَصحـبُ المَیمَنةِ مَا‌اَصحـبُ المَیمَنةِ» (واقعه/ 56، 8)، «وَأصحـبُ الیَمینِ مَا أَصحـبُ الیَمینِ» (واقعه/56، 27) تعبیر «مَاأَصحـبُ الیَمِین» و «مَاأَصحـبُ المَیمَنة» بهترین وصفى است که از آنان شده است، زیرا این گونه تعابیر در مواردى به‌کار مى‌رود که اوصاف کسى در بیان نگنجد[43]; نیز در مقام بزرگداشت امر آنان و به شگفت آوردن شنونده از حال ایشان است.[44] سپس در ادامه همین آیات، نعمتهاى بهشتى که اصحاب یمین از آن برخوردارند به تفصیل ذکر شده است:
الف. در سایه درختان سدرى هستند که خار ندارد یا خار آنها کنده شده یا از فراوانى میوه، خارى بر آنها نمودار نیست[45]: «فِى سِدرمَخضُود» (واقعه/56،28) برخى این احتمال را بعید ندانسته‌اند که مقصود از سدر*، «سدرة‌المنتهى*» باشد.[46]
ب. در سایه درخت موز یا درخت داراى سایه خنک یا منظرى زیبا یا داراى شکوفه‌هایى خوشبو قرار دارند[47]: «و طَلح مَنضُود» (واقعه/‌56، 29)
ج. در سایه‌هاى طولانى به سر مى‌برند و هیچ‌گاه آفتاب را نمى‌بینند[48]: «و ظِلّ مَمدُود». (واقعه/56،30) بر پایه روایتى در تفسیر آیه، سایه درختان بهشتى به اندازه‌اى است که سواره‌اى در مدت 100 سال، به پایان آن نمى‌رسد. بر اساس روایتى دیگر، بهشت* همیشه مانند ساعات آغازین روز تابستان است و گرما و سرما ندارد.[49]
د. از آب و آبشارهایى برخوردارند که شب و روز در مسیر خود جارى است و بخار و مِه از آن بر نمى‌خیزد و براى استفاده‌اش هیچ رنج و تعبى را متحمّل نمى‌شوند[50]: «و مَاء مَسکُوب» (واقعه/56،31) برخى، «ظِلّ مَمدُود * و مَاء مَسکُوب» را به وجود منبسط تأویل کرده‌اند[51] و آن، وجود واحد امکانى است که از خداى متعالى صادر و بر همه ماهیات امکانى گسترده شده است و تحقق همه آنها‌به واسطه اوست.[52]
هـ‌. از میوه‌هاى گوناگون وفراوانى برخوردارند[53]: «و فـکِهَة کَثِیرَة» (واقعه/ 56، 32) که مانند میوه‌هاى دنیا فصلى نیست و براى مصرف، نیازى به پرداخت وجه یا رخصت‌طلبى ندارند: «لاَمَقطوعَة و لاَمَمنوعَة». (واقعه/56،33)
برخى اتصاف فاکهه به «کَثِیرَة» را از این جهت دانسته‌اند که بهشتِ اصحاب یمین، داراى صورت و مقدار است; ولى چون عالم مقرّبان، عالم وحدت و جمعیّت است، فاکهه ایشان به‌جاى وصف به کثرت، وابسته به خواست آنان معرفى شده است[54]: «و فَـکِهَة مِمّا یَتَخیّرُون» (واقعه/‌56،‌20)
و. داراى ساختمانهاى بلند و چند طبقه یا زنانى سرو قامت، در نهایت کمال معنوى و جمال ظاهرى‌اند[55]:«و فُرُش مَرفُوعَة»، (واقعه/56،34) زنان بهشتى هرگز دچار پیرى نشده و زیبایى خود را از دست ندهند[56]: «اِنّا اَنشَأنـهُنَّ اِنشاء» (واقعه/56،35) و همواره باکره‌اند: «فَجَعلنـهُنّ اَبکاراً» (واقعه/56،36) این زنان، عاشق همسران خویش‌اند و همه سعى و تلاش خود را در رسیدگى به همسر و انس با وى صرف مى‌کنند و همسال مردان خود هستند[57]: «عُرُباً اَتراباً» (واقعه/56،37) برخى «اَنشأنـهُنّ اِنشَاء» را به معناى ایجاد بدون مادّه و ولادت دانسته‌اند، زیرا همه امور آخرت بدون مادّه و استعداد و حرکت‌، انشا مى‌شوند.[58]

گفتوگوى اصحاب یمین با گنهکاران در آخرت:
اصحاب یمین در آخرت با توبیخ از گنهکاران مى‌پرسند: چرا جهنمى شدید[59]:«فِى جَنّـت یَتَساءَلونَ * عَنِ المُجرِمینَ * مَا‌سَلَکَکُم فِى سَقرَ». (مدثّر/74،40‌ـ‌42) آنان پاسخ مى‌دهند که ما از نمازگزاران نبودیم، از مساکین دستگیرى نمى‌کردیم، با گمراهان در سخنان و تحلیلهاى باطل غور مى‌کردیم و به روز آخرت ایمان نداشتیم: «قالوا لَم‌نَکُ مِنَ المُصَلّین * و لَم‌نَکُ نُطعِمُ المِسکین * و کُنّا نَخوضُ مَعَ الخائِضین * و کُنّا نُکَذِّبُ بِیَومِ‌الدّین». (مدثّر/74، 43‌ـ‌46)
برخى این پرسش و پاسخ را گفتوگویى بین خود اصحاب یمین درباره جهنمیان مى‌دانند.[60]

منابع
بحارالانوار; التحقیق فى کلمات القرآن الکریم; تفسیر التحریر و التنویر; التفسیر الکبیر; تفسیر القرآن العظیم، صدرالمتالهین; جامع‌البیان عن تأویل آى القرآن; الدرالمنثور فى التفسیر بالمأثور; شرح منظومه، سبزوارى; الکافى; مجمع‌البیان فى تفسیر القرآن; المیزان فى تفسیر القرآن; النهایة فى غریب‌الحدیث والاثر; وسائل‌الشیعه.
فتاح آقازاده و بخش فلسفه و کلام

________________________________________
[1]. مقاییس اللغه، ج‌6، ص‌158; ترتیب العین، ج‌3، ص‌2000; المصباح، ص‌682; التحقیق، ج‌14، ص‌270، «یمن».
[2]. التحقیق، ج‌14، ص‌270، «یمن».
[3]. التفسیر الکبیر، ج‌27، ص‌143.
[4]. مجمع البیان، ج‌10، ص‌591.
[5]. التفسیر الکبیر، ج‌27، ص‌142.
[6]. التفسیر الکبیر، ج‌27، ص‌142.
[7]. الکافى، ج‌2، ص‌126.
[8]. تفسیر صدرالمتالهین، ج7‌، ص22; بحارالانوار، ج‌64، ص‌128.
[9]. مجمع البیان، ج‌9، ص‌324; التفسیر الکبیر، ج‌27، ص‌142; تفسیر صدرالمتالهین، ج‌7، ص‌21.
[10]. التفسیر الکبیر، ج‌27، ص‌143.
[11]. مجمع‌البیان، ج9، ص331; المیزان، ج19، ص124.
[12]. المیزان، ج‌19، ص‌121.
[13]. مجمع البیان ج‌9، ص‌325.
[14]. الدرالمنثور، ج‌8، ص‌19.
[15]. تفسیر صدر المتالهین، ج‌7، ص‌28.
[16]. مجمع البیان، ج‌10، ص‌750; المیزان، ج‌20، ص‌293.
[17]. مجمع البیان، ج‌10، ص‌750; المیزان، ج‌20، ص‌293.
[18]. مجمع البیان، ج‌10، ص‌750; المیزان، ج‌20، ص‌293.
[19]. مجمع البیان، ج‌10، ص‌750; المیزان، ج‌20، ص‌293.
[20]. التحریر والتنویر، ج‌3، ص‌357; التفسیر الکبیر، ج‌31، ص‌185.
[21]. مجمع البیان، ج‌10، ص‌751.
[22]. بحار الانوار، ج‌5، ص‌241.
[23]. النهایه، ج‌1، ص‌352.
[24]. المیزان، ج‌20، ص‌293.
[25]. جامع البیان، مج‌12، ج‌22، ص161‌ـ‌163; مجمع‌البیان، ج‌8، ص‌639.
[26]. بحارالانوار، ج‌24، ص‌8.
[27]. همان، ص‌4.
[28]. وسائل الشیعه، ج‌5، ص‌82.
[29]. بحارالانوار، ج‌24، ص‌1.
[30]. همان، ص‌3.
[31]. جامع البیان، مج‌8، ج‌14، ص‌136; مجمع‌البیان، ج‌9، ص‌344; تفسیر صدرالمتالهین، ج‌7، ص‌128‌ـ‌129.
[32]. مجمع البیان، ج‌9، ص‌344.
[33]. جامع‌البیان، مج‌8، ج‌14، ص‌136.
[34]. مجمع‌البیان، ج‌9، ص‌344.
[35]. جامع‌البیان، مج‌15، ج‌30، ص‌145.
[36]. مجمع‌البیان، ج‌10، ص‌699.
[37]. بحارالانوار، ج‌7، ص‌192.
[38]. همان، ج‌24، ص‌326.
[39]. مجمع‌البیان، ج‌10، ص‌699.
[40]. مجمع‌البیان، ج‌10، ص‌699.
[41]. همان، ص‌520.
[42]. مجمع‌البیان، ج‌10، ص‌520‌ـ‌521.
[43]. التفسیر الکبیر، ج‌10، ص‌388.
[44]. المیزان، ج‌19، ص‌123.
[45]. مجمع‌البیان، ج9، ص329; المیزان، ج19، ص123.
[46]. تفسیر صدرالمتالهین، ج‌7، ص‌47.
[47]. مجمع‌البیان، ج9، ص329; المیزان، ج19، ص123.
[48]. المیزان، ج‌19، ص‌123.
[49]. مجمع‌البیان، ج‌9، ص‌330.
[50]. مجمع‌البیان، ج‌9، ص‌330.
[51]. تفسیر صدرالمتالهین، ج‌7، ص‌49.
[52]. همان; المیزان، ج‌19، ص‌123.
[53]. مجمع البیان، ج‌9، ص‌330.
[54]. تفسیر صدرالمتالهین، ج‌7، ص‌50.
[55]. مجمع‌البیان، ج‌9، ص‌330.
[56]. المیزان، ج‌19، ص‌124.
[57]. مجمع‌البیان، ج‌9، ص‌331.
[58]. تفسیر صدرالمتالهین، ج‌7، ص‌54.
[59]. مجمع البیان، ج‌10، ص‌591.
[60]. مجمع البیان، ج‌10، ص‌591.



امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.