مقایسه تعابیر مشترک عهدین و قرآن در باره معاد
 تاریخ نگارش : هجدهم مهر 1400
مقایسه تعابیر مشترک عهدین و قرآن در باره معاد
محمدحسین ایراندوست
معاد در لغت به معنای محل بازگشت و رجوع است . و در اصطلاح برگشت اجزاى متفرق بدن به یکپارچگى آن، و نیز برگشت به حیات بعد از مرگ، و برگشت ارواح به بدن ها بعد از جدایی است . و مترادفات آن «بعث» و «نشور» و «قیامت» است. بعث به معنای زنده کردن مردگان توسط خداست و لذا یکی از اسامی خدا «باعث» است. نشور هم به معنای احیاء و زنده کردن است. در مورد معاد در کتب قرآن کریم و عهدین مطالب زیادی بیان شده که مفاد بسیاری از آنها شبیه هم است. این مقاله با ساختار مقاله کوتاه (Essay) و از نوع مقایسه و مغایرت (Compare and Contrast) تنظیم شده و درصدد است تا به شناسایی وجوه شباهت و تفاوت میان برخی از تعابیر مشترک کتابهای مقدس عهدین با قرآن کریم ، درباره معاد بپردازد.
 کلید واژه : معاد ، عهدین ، قرآن ، ادیان الهی
 ناشر : پایگاه اندیشوران حوزه علمیه | نشانی: | http://irandoost.andishvaran.ir/fa/ShowNote.html?ItemId=18418
بسمه تعالی
مقاله کوتاه:
مقایسه تعابیر مشترک عهدین و قرآن در باره معاد
*****

مقدمه :
معاد در لغت به معنای محل بازگشت و رجوع است . و در اصطلاح برگشت اجزاى متفرق بدن به یکپارچگى آن، و نیز برگشت به حیات بعد از مرگ، و برگشت ارواح به بدن ها بعد از جدایی است . و مترادفات آن «بعث» و «نشور» و «قیامت» است. بعث به معنای زنده کردن مردگان توسط خداست و لذا یکی از اسامی خدا «باعث» است. نشور هم به معنای احیاء و زنده کردن است. در مورد معاد در کتب قرآن کریم و عهدین مطالب زیادی بیان شده که مفاد بسیاری از آنها شبیه هم است. این مقاله با ساختار مقاله کوتاه (Essay) و از نوع مقایسه و مغایرت (Compare and Contrast) تنظیم شده و درصدد است تا به شناسایی وجوه شباهت و تفاوت میان برخی از تعابیر مشترک کتابهای مقدس عهدین با قرآن کریم ، درباره معاد بپردازد.

معاد در قرآن
لفظ معاد یک بار و لفظ «میعاد» و «المیعاد» شش بار در قرآن به کار رفته است. حدود هفتاد لفظ مانند (یوم القیامه، یوم الحساب، یوم الدین و...) بر معناى معاد دلالت دارد. بنابراین حدود ثلث آیات قرآن، ارتباط با معاد دارد. در برخی، بر لزوم ایمان به آخرت تأکید شده (بقره، 4؛ نمل،3)؛ در بخش دیگر، نتایج انکار معاد، گوشزد شده (اسراء، 10؛ فرقان، 11)؛ و در بخش دیگر، نعمتهاى ابدى، و عذابهاى جاودانى، بیان شده است (سور الرحمن، الحاقه، الدهر، الواقعه) همچنین در آیات فراوانى رابطه بین اعمال نیک و بد با نتایج اخروىِ آنها ذکر شده است. قرآن تأکید کرده که انکار معاد، گمان بى دلیل و نادرست است (قصص، 39؛ کهف، 36؛ ص، 27؛ جاثیه، 32). و براین باور است که گاهی گمانهاى بى دلیل در صورتى که موافق هواى نفس باشد مورد قبول هوى پرستان، واقع می شود (القیامه، 5) و بتدریج در اثر رفتارهاى متناسب با آنها و ارتکاب گناهان، به صورت اعتقاد جزمى، جلوه میکند (روم، 10؛ مطفّفین10-14) و ممکن است افراد بر چنین اعتقادى پافشارى کنند (نحل، 38).
از دیدگاه ابن سینا[1] توصیفات قرآن از معاد بر دو قسم است: دسته اول توصیفات حسی است. مثل درخت و میوه و بهشت و دوزخ و آتش و مانند آن (آل عمران، 15؛ الرحمن، 46-56؛ الکهف، 33؛ الحج، 23، غافر، 71؛ الهمزه،6). دسته دوم توصیف روحی و معنوی است (التوبه، 72؛ الاحزاب، 44)
معاد در عهدین و مقایسه تعابیرآن با قرآن
در عهد عتیق، درباره عالم مرگ بارها سخن به میان آمده است. در کتاب «تلمود» از معاد به فراوانی سخن گفته شده است. تلمود به معنی آموختن است، از آن به عنوان تورات شفاهی یاد می‌شود، از کتاب‌های مذهبی یهود ، مجموعه‌ای حاوی شریعت شفاهی یهود و فتاوای فقیهان این قوم، از آثار مهم و ارزشمند در ادبیات دینی یهود می‌باشد. تلمود از ۶ بخش تشکیل، و هر بخش را سِدِر می‌نامند و در مجموع ۶۳ رساله دارد[2].صریحترین جمله ای که در عهد عتیق درباره «معاد» وارد شده، چنین است : «خداوند می میراند و زنده می کند، به گور فرو می برد و بر می خیزاند[3].» البته اعتقاد به معاد از اصول دین یهود است. چنانچه در مکتوبات سنهدرین (هیأتى که سرپرستی و رسیدگى به امور یهود در سرزمین «یهودیه» را به عهده داشت[4].) چنین آمده است:
«کسی که به رستاخیز مردگان معتقد نباشد و آن را انکار کند، از رستاخیز سهمی نخواهد داشت و زنده نخواهد شد[5]. »
یکی از نکات مورد اختلاف فرسیان و صادوقیان، همین ایمان به معاداست. صادوقیان معتقدند که با مردن جسم، روح نیز معدوم می شود و مرگ پایان موجودیت انسان است و پاداش و مجازات هم نیست. علت انکار صادوقیان این است که در اسفار پنجگانه ذکری از این موضوع نیست و فقط در تورات شفاهی که مورد قبول آنها نیست، آمده است. اما علمای یهود برخی آیات دال بر رستاخیز را از تورات نشانه حقانیت این اعتقاد می دانند مثلا آیه: «و از آنها، هدیه افراشتنی خداوند را به هارون کاهن بدهید[6].» تفسیرسنهدرین درباره این آیه چنین است: «هارون که تا ابد زنده نبود بلکه در جهان آینده زنده خواهد شد و بنی اسرائیل هدیه های افراشتنی خود را به او خواهند داد[7].» یا آیه « من می میرانم و زنده می کنم[8]» تفسیرعلمای یهود چنین است: به قرینة عبارت بعد که می گوید: «من مجروح کرده ام و خودم شفا خواهم داد»، می فهمیم این مرده و زنده شدن هم برای یک نفر است نه اینکه خدا یکی را بمیراند و دیگری را به رسم معمول دنیا زنده کند. و یا آیه: «خوشا به حال آنانی که در خانۀ تو ساکنند و بار دیگر برای تو تسبیح خواهند خواند[9].» تفسیرعلمای یهود چنین است: گفته نشده برای تو تسبیح خوانده اند یا می خوانند بلکه برای تو در رستاخیزتسبیح خواهند خواند.
در عهد عتیق، ازعالم پس از مرگ و قیامت به صورت غیر مستقیم و گاهی صریح یاد شده است. عبارتها وجمله هاى صریحى در تورات وجود دارد که به زندگى پس از مرگ اشاره دارد:
در کتاب جامعه سلیمان چنین آمده است:
«... ازخـدا بـتـرس و اوامـر او را نـگـاه دار، چـون کـه تمامى تکلیف انسان این است . زیرا خدا هر عمل را با هر کار مخفى ، خواه نیکو و خواه بد باشد به محاکمه خواهد آورد[10].»
ونیزآمده است: «ازخـدا بـتـرس و اوامـر او را نـگـاه دار، چـون کـه تمامى تکلیف انسان این است . زیرا خدا هر عمل را با هر کار مخفى ، خواه نیکو و خواه بد باشد به محاکمه خواهد آورد»
همچنین در کـتـاب صـَفـَنـْیـاى نـبـى چنین آمده است:
«در روز غـضـب خـداوند، نه نقره و نه طلاى ایشان ، ایشان را نتواند رهانید تمامى جهان از آتش غـیـرت او سوخـتـه خـواهـد شـد زیـرا کـه بـرتـمـامـى سـاکـنان جهان هلاکتى هولناک وارد خواهد آورد[11].»
«مردگان تو زنده خواهند شد واموات خواهند برخاست . اى شما که ساکنان در خاک هستید، بیدار شـده ، ترنم نمایـیـد زیـرا شـبـنـم تـو مثـل شبنم نباتات است وزمین ، مردگان را بیرون خواهد افکند.»
در کتاب ایوب[12] که خیال انگیزترین مکتوبات عهدعتیق بوده و داستان رنج و بلای حضرت ایوب را گزارش کرده، در باب17 ضمن تبیین مرگ، سرانجام معاد را چنین ذکر می کند:
پایان زندگی من فرا رسید ه و پایم لب گوراست . قبر آماده است تا مرا در خود جای دهد. مسخره کنندگان دور مرا گرفته اند. آنها را در همه جا می بینم. هیچکس بر بی گناهی من گواهی نمی دهد زیرا تو ای خدا، به ایشان حکمت نداده ای تا بتوانند مرا یاری دهند. ای خدا، نگذار آنها پیروزشوند. کسیکه برای منفعت خویش بضد دوستانش سخن گوید، فرزندانش کور خواهند شد. خدا مرا مایه تمسخر مردم گردانیده است و آنها به صورتم تف می اندازند.چشمانم از گریه تار شده واز من سایه ای بیش باقی نمانده است. مردان درستکار وقتی مرا می بینند دچار حیرت می شوند.ولی سرانجام آدمهای بی گناه بر اشخاص نابکار پیروز خواهند شد، و پاکان و درستکاران پیشخواهند رفت و قویتر و قویتر خواهند شد.

تعبیر نفخ صور:
یکی از مقدمات «معاد» نفخ صور یا صدای بلند شیپور است. «نفخ صور[13]» ده بار در قرآن تکرار شده است. وحشت و خضوع مردم، نتیجه فوری آن است: « روزی را که در صور دمیده می‏شود و تمام کسانی که در آسمانها و زمین هستند در وحشت فرو می‏روند جز کسانی که خدا به خواهد و همگی با خضوع در پیشگاه او حاضر می شوند». (النمل، 87) از مجموع آیات به دست می آید که دوبار درصور دمیده می شود. بار اول، نفخه مرگ است وبا آن همه خلایق می میرند. و باردوم در آستانه رستاخیز درصور دمیده می شود که نفخه حیات است و همه مردگان زنده می شوند تا درمقابل محکمه عدل الهی به حساب آنان رسیده شود (الزمر، 68). در عهد جدید هم تصریح شده که دو بار در صور دمیده می شود. یکی به هنگام رجعت مسیح و دیگری به هنگام رستاخیز که با دمیده شدن در آن مردگان زنده خواهند شد. در انجیل متی آمده است: «صدای بلند شیپور به صدا در خواهد آمد و او فرشتگان خود را می فرستد تا برگزیدگان خدا را از چهار گوشه جهان جمع کنند.[14]». تعبیر «جمع کردن» در قرآن هم آمده است (الکهف، 99).
در مورد ارتباط میان نفخ صور دوم و زنده شدن مردگان، در رساله ی اول قرنتیان، آمده است: «زمانی که شیپور آخر از آسمان به صدا درآید، در یک لحظه، در یک چشم بر هم زدن، همه آنهایی که مرده اند با بدنی فناناپذیر زنده خواهند شد[15].» بنابراین مسیحیان نیز به نفخ صور اعتقاد دارند و آن را با نام «شیپور» به کار می برند. آنان نیز معتقدند که دو بار در صور دمیده خواهد شد. نفخ اول به هنگام رجعت مسیح خواهد بود که این قسمت با عقاید مسلمانان متفاوت است اما نفخ دوم که باعث زنده شدن مردگان می شود، عین یکدیگر بیان شده است. اولین نفخ صور چنان سریع و برق آسا صورت می گیرد که هیچ کس احتمال وقوع آن را در آن لحظه نمی دهد (یس، 50-48) نفخ صور دوم نیز بسیار ناگهانی خواهد بود و همه ی انسانها مات و مبهوت و وحشت زده برمی خیزند تا به حساب آنها رسیدگی شود. (یس، 53-51) در آیین مسیحیت از این لحظه با عبارت «یک چشم بر هم زدن» تعبیر شده است.

در عهد عتیق «مرگ» نه به معنی پایان حیات، بلکه به معنای پایان ارتباط میان روح و بدن است و در مورد همه افراد بشر به یکسان صدق می کند؛ چنانکه در کتاب مزامیر دعایی بنام «دعای رستگاری» ذکر شده که می گوید: «به یاد آور آه عمر انسان چقدر کوتاه است. تو همه انسانها را فناپذیر آفریده ای کیست که بتواند نمیرد و تا ابد زنده بماند؟[16]» همچنین علت و سبب مرگ را خطا و گناه می دانند، چنانکه در کتاب حزقیال در خصوص رابطه میان مرگ و گناه آمده است: «هر کس گناه کند او خواهد مرد[17].» یهودیان معتقدند که برای مرگ، اجل و وقت معینی است و چون زمان آن را خداوند معین فرموده است، پس فقط اوست که زمان آن را می داند[18]. و در مورد علت مرگ برای انسانها در تلمود آمده است: «فرشتگان از خدا می پرسند چرا مجازات مرگ را برای آدم معین کرده است؟ او در جواب می گوید: اگر آدم ابوالبشر خطا نمی کرد و از میوه درخت ممنوع نمی خورد، تا ابد زنده و جاوید می ماند[19].» و نویسنده آمریکایی قاموس کتاب مقدس در شرح این عبارت گوید: « مراد این نیست که در آن روز از میوه خورد همان روز، حکم مرگ اجرا می شود، بلکه منظور این است که یقین پیدا می کند به زمین فرود می آید و در آن روز حکم مرگ روحی او که همان بعد از خدا و انفصال از اوست به وقوع می پیوندد.[20] » بنابراین از نظر یهودیان دو نوع مرگ وجود دارد: یکی مرگ روحانی که همانا دوری از خدا و انفصال روح از پروردگار است و آن نتیجه خطا و گناه می باشد، و دیگری مرگ جسمانی است که انفصال روح از بدن می باشد
در دین یهود «مرگ» چنین است: وقتی که پایان عمر انسان فرا می رسد و مقرر می گردد که از جهان در گذرد، فرشته مرگ (دوما) بر او ظاهر می شود تا جان او را بگیرد. فرشته مرگ جان نیکوکار را به آرامی می گیرد اما از بدن شرور و بدکار به سختی و شدت جان را بیرون می کشد، همین که جان از بدن خارج شد، شخص می میرد[21]. همچنین در دین مسیحیت «مرگ» به دو صورت جسمانی و روحانی می باشد[22]. مسیحیان علت مرگ را در مواردی، خطا و گناه می دانند[23]. و بر این باورند که همه انسان ها طعم مرگ را خواهند چشید، اما زمان آن بر انسانها پوشیده است و فقط خداوند زمان وقوع آن اطلاع دارد. در عهد جدید در مورد خروج روح از بدن مطالب کوتاهی آمده است لوقا در انجیل خود می گوید: «اگر انسان صالح و نیکوکار باشد، ملائکه روح او را به آسمان می برند و اگر فاسد باشد روح او به جهنم رفته و در آنجا در عذاب می باشد[24]. »
در قرآن نیز تفاوت در کیفیت مرگ دیده می شود. مرگ برای مؤمنان صالح نه تنها سختی و ناراحتی در پی ندارد بلکه توأم با خشنودی و لذت است، اما برای کافران و گناهکاران بر حسب مراتب گناه و عصیانشان، شداید سخت ناگوار و هراس انگیزی در بردارد. (نحل، 32؛ فجر، 30-27؛ انعام، 44). مسیحیت نیز معتقد است که برای مؤمنان ترسی از مرگ نیست؛ زیرا انسان مؤمن پس از مرگ به محضر مسیح می رسد و با خداوند زندگی می کند[25]. این اعتقاد آنان در واقع مشابه اعتقاد موجود در اسلام است که مطابق آن مؤمن از مرگ هراسی ندارد؛ زیرا او مرگ را نه پایان زندگی، بلکه آغازی برای بقا و جاودانگی می داند. بنابراین هر سه دین الهی (یهود، مسیحیت و اسلام) به حتمیت مرگ و مسائل پیرامون آن و نیز به بقای نفس اعتقاد دارند.
تعبیر هاویه:
یکی از نامهای دوزخ، در قرآن «هاویه» است. این کلمه فقط یک بار در قرآن در سوره قارعه آمده است. این محل جایگاه کسانی است که اعمال نیکشان سبک و ناچیز است (القارعه، 9) بنابراین جایگاه کسانى که اعمال نیک آنان وزن و ارزشى ندارد، پرتگاه سوزان و عمیق دوزخ است. که اصطلاحا به آن «هاویه» گفته می شود. از برخى احادیث نیز استفاده مى شود که در نامگذارى جهنّم به «هاویه»، عمیق بودن دوزخ و سقوط دوزخیان در آن مورد عنایت بوده است.
اما طبق قاموس کتاب مقدس[26]، «هاویه» در عهد قدیم، مرحله پس از مرگ است و مکانی است در زیر زمین که مقر همه مردگان است. چنانچه ایوب همین گودال تاریک را مقر خود ذکر کرده و تعبیر «پدر» را دارد[27]. اما در قرآن برای هاویه تعبیر «مادر» ذکر شده چون دوزخیان تنها پناه و مقرشان آنجاست[28]. همچنین در عهد عتیق آمده که خداوند در مقر تاریک مردگان نخواهد بود[29] .دو گروه در آنجا می باشند. نیکان که با پروردگار هستند و بدکاران که دور از رحمت الهی هستند زیرا در مقر مردگان ، شروران مزاحمتی به وجود نمی آورند و خستگان می آرامند. در آنجا حتی زندانیان هم راحتند . فقیر و غنی یکسانند و غلام از دست اربابش آزاد است[30] . همیشه مقصود از هاویه محل عذاب و عقاب نیست، بلکه گاهی مراد از آن جای استراحت نفس شخص نیکوکار است تا وقتی که خداوند وی را تفقد و مرحمتی فرماید[31].

به اعتقاد مسیحیان روح کسانی که کاملاً پاک هستند، پس از مرگ به بهشت رفته و به لقای خدا نائل می شود اما آنان که به گناهان آلوده هستند اما غسل تعمید گرفته اند، به جهنم داخل نمی شوند و در محلی نزدیک جهنم توقف خواهند کرد. این مکان را پیشخوان جهنم نام داده اند[32] و در قرآن به آن «برزخ» گویند. (رحمن، 20؛ مومنون، 100؛ فرقان، 53)
مراد از آن مکانی مابین جهان دنیوی و عالم اخروی است. در خصوص ثواب و عقاب در عالم برزخ، آیات و روایات بسیاری وجود دارد که همگی حاکی از وجود بهشت و دوزخ برزخی است و در عالم برزخ، تا بر پا شدن قیامت و رسیدگی نهایی به اعمال، نیکوکاران از نعم الهی بهره مند و بدکاران در شکنجه و عذابند. (یس، 26 ؛ غافر، 46) . پس در هر سه دین الهی به نوعی به برزخ اشاره شده است. یهودیان آن را هاویه خوانده اند، همچنین یهودیان و مسلمانان برای برزخ عمومیت قائلند، اما مسیحیان آن را مختص گناهکاران می دانند.
در قرآن و عهد جدید علائمی برای وقوع «معاد» ذکر شده است. در انجیل لوقا آمده است: «در آفتاب و ماه و ستارگان علاماتی ظاهر خواهد شد و در روی زمین ملتها از غرش دریاها و خروش امواج آن پریشان و نگران خواهند شد آدمیان از تصور آن چه بر سر دنیا خواهد آمد از هوش خواهند رفت و ثبات آسمان نیز در هم خواهد ریخت[33]. و در مکاشفه یوحنا علائم رستاخیز شبیه تعابیر قرآن است: « زمین لرزه شدیدی رخ داده و خورشید سیاه خواهد شد، ماه مثل خون سرخ شده و ستارگان فرو خواهند ریخت و آسمان در هم پیچیده و نابود خواهد شد[34]. این علامات در قرآن به صورت تغییرات عظیم در زمین، آسمان، خورشید، ماه، ستارگان و کوه ها و دریاها ذکر شده است. (تکویر، 6-1 ؛ فجر، 21 ؛ انشقاق، 1؛ قیامت، 8 ؛ مرسلات، 8؛ حاقه، 14) .
در انجیل متی در مورد هراس و وحشت این روز در بخش 24 فصل مستقلی تحت عنوان «زمانهای آخر» گشوده است[35]. در آیات نخست تا 15 این بخش ابتدا به رخدادهای آخرالزمان اشاره کرده و نیز به حوادثی که قبل از معاد و پایان دنیا اتفاق می افتد.از جمله اینکه اقوام مختلف و ممالک جهان با یکدیگر به جنگ و ستیز برخواهند خاست. در شهرها و ممالک مختلف، قحطی و زمین لرزه روی خواهد داد:

«هنگامی که عیسی از خانه‌ خدا خارج می‌شد، شاگردانش آمده، خواستند او را به دیدن ساختمانهای خانه‌ خدا ببرند.(2) اما عیسی به ایشان گفت: «این ساختمانها چنان ویران خواهند شد که سنگ روی سنگ باقی نخواهد ماند!»(3) ساعاتی بعد، وقتی او در دامنه‌کوه زیتون نشسته بود، شاگردانش از او پرسیدند: «این اتفاق چه زمانی خواهد افتاد؟ ما چگونه می‌توانیم بفهمیم که شما کی به این جهان باز می‌گردید؟ و کی دنیا به آخر خواهد رسید؟»(4) .عیسی به ایشان گفت: «مواظب باشید کسی شما را فریب ندهد (5) . چون بسیاری آمده، خواهند گفت که مسیح هستند و عده‌ زیادی را گمراه خواهند کرد.(6) از دور و نزدیک خبر جنگها به گوشتان خواهد رسید. اما پریشان نشوید زیرا جنگها اتفاق خواهند افتاد اما آخر دنیا در آن زمان نیست. (7) «قومها و ممالک جهان با یکدیگر به ستیز برخواهند خاست. در جایهای مختلف، قحطی و زمین لرزه روی خواهد داد.(8) ولی اینها پیش درآمد بلاهای بعدی است.(9) .... بسیاری از ایمان خود برخواهند گشت و یکدیگر را تسلیم کرده، از هم متنفر خواهند شد.(11) بسیاری برخاسته، خود را نبی معرفی خواهند کرد و عده‌ء زیادی را گمراه خواهند نمود.(12) گناه آنقدر گسترش پیدا خواهد کرد که محبت بسیاری سرد خواهد شد.(13) اما فقط کسانی نجات خواهند یافت که تا به آخر طاقت بیاورند.(14)«سرانجام وقتی مژده‌ انجیل به گوش همه‌ء مردم جهان رسید و همه از آن باخبر شدند، آنگاه دنیا به آخر خواهد رسید.(15)
سپس به صحنه ها و رخدادهای ترسناک معاد می پردازد. از جمله حوادثی که قرآن کریم در لحظه قیامت مطرح کرده است. مانندآنکه انسان نزدیکترین اقوامش را که برادر و پدر و مادر و همسر و فرزند هستند، نه فقط فراموش مى نماید که از آنها فرار مى کند و این نشان مى دهد هول و هراس قیامت آن قدر زیاد است که انسان را از تمام پیوندها و علائقش جدا مى کند. مادرى که به او عشق مى ورزید. پدرى که سخت مورد احترام او بود. وهمسرى که شدیداً به او محبت داشت. و فرزندانى که میوه قلب و نور چشمان او محسوب مى شدند. همه و همه را رها می کند و می گریزد. این صحنه هایی که در قرآن آمده است توسط مسیح چنین بیان می شود:
«آنگاه کسانی که در یهودیه هستند به تپه‌های اطراف فرار کنند،(17) و کسانی که روی پشت بام می‌باشند، به هنگام فرار حتی برای برداشتن چیزی داخل خانه نروند؛ (18) و همینطور کسانی که در مزرعه هستند، برای برداشتن لباس به خانه برنگردند. 19 «وای به حال زنانی که در آن زمان آبستن باشند یا طفل شیرخوار داشته باشند.(20) دعا کنید که فرار شما در زمستان یا در روزشنبه که دروازه‌های شهر بسته است، نباشد. (21) چون در آن روزها مردم به چنان مصیبتی دچار خواهند شد که دنیا آن را تابحال ندیده و تجربه نکرده است و هرگز نخواهد دید. (22) «در واقع، اگر خدا آن روزهای سخت را کوتاه نکند، هیچ انسانی جان سالم بدر نخواهد برد؛ ولی خدا محض خاطر برگزیدگان خود، آن روزها را کوتاه خواهد کرد. (23) «در آن روزها اگر کسی به شما بگوید که مسیح به فلان جا آمده است، یا او اینجا یا آنجاست، باور نکنید. 24 چون از این مسیح‌ها و پیغمبران دروغین زیاد خواهند آمد و حتی معجزات حیرت‌انگیزنیز خواهند کرد، بطوری که اگر ممکن بود حتی برگزیدگان خدا را هم گمراه می‌کردند. من از ابتدا اینها را گفتم تا مواظب باشید.(26) «پس اگر بیایند و به شما بگویند که مسیح دربیابان دوباره ظهور کرده، به سخنشان اهمیت ندهید؛ و اگر بگویند نزد ما مخفی شده، باور نکنید. (27) چون آمدن من یعنی مسیح، مانند برق آسمان خواهد بود که در یک لحظه از شرق تا غرب را روشن می‌سازد. (28) هر جا لاشه‌ای باشد، لاشخورها نیز در آنجا جمع می‌شوند!
اکثر عبارات با سبک دیگر در قرآن آمده است. و برخی هم کاملا شبیه است مثلا : «وای به حال زنانی که در آن زمان آبستن بوده یا طفل شیر خوار داشته باشند[36].» عین این مطلب در قرآن چنین بیان شده است: «روزی که آن را می‏بینید، مادران شیرده، کودکان شیرخوارشان را فراموش می‏کنند، و هر بارداری جنین خود را بر زمین می‏نهد و مردم را مست می‏بینی، در حالی که مست نیستند.(حج، 2)

نتیجه گیری:
1- در مورد معاد در کتب قرآن کریم و عهدین مطالب زیادی بیان شده که مفاد بسیاری از آنها شبیه هم است.
2- تعبیر «هاویه» در قرآن به معنای جایگاه کسانى است که اعمال نیک آنان وزن و ارزشى ندارد، اما این تعبیر در عهدین به معنای مرحله پس از مرگ است و آنجا مکانی در زیر زمین است که مقر همه مردگان است. و برایش تعبیر «پدر» آمده اما در قرآن برای هاویه تعبیر «مادر» ذکر شده چون دوزخیان تنها پناه و مقرشان آنجاست.
3- تعبیر «نفخ صور» برای مرگ در قرآن آمده و دوبار درصور دمیده می شود. بار اول، نفخه مرگ است وبا آن همه خلایق می میرند. و باردوم در آستانه رستاخیز درصور دمیده می شود که نفخه حیات است. اما در عهدین نفخ صور با نام «شیپور» به کار رفته به این صورت که دو بار در صور دمیده خواهد شد. نفخ اول به هنگام رجعت مسیح خواهد بود که این قسمت با عقاید مسلمانان متفاوت است اما نفخ دوم که باعث زنده شدن مردگان می شود، عین یکدیگر بیان شده است.

پی نوشتها و منابع :
[1]- ابن سینا، الاضحویه فی المعاد، نشر شمس تبریزی، تهران، 1382، 19-18
[2]- آدین اشتاین سالتز، سیری در تلمود، ترجمه باقر طالبی دارابی، 1382
[3]- کتاب اول سموئیل، 2:6
[4]- ابراهام کهن، گنجینه ای از تلمود، ترجمه امیر فریدون گرگانی، انتشارات اساطیر،، ص90
[5]- سنهدرین، 95 الف
[6]- سفر اعداد، 28:18
[7]- سنهدرین، 90 ب
[8]- سفرتثنیه، 39:32
[9]- کتاب مزامیر 84:5
[10] -کتاب مقدس، جامعه سلیمان ، باب 12، ص 999. لازم به توضیح است که جامعه به معنی گردآورنده، نام کتابی است که توسط حضرت سلیمان پسر داوود نبی نگاشته شد. او علاوه بر پادشاهی، به حکمت و دانایی نیز شهره بود. سلیمان با استفاده از تجربیات شخصی و مشاهدات اجتماعی اش، این کتاب را می نگارد. البته برخی انتساب این کتاب را به حضرت سلیمان صحیح نمی دانند و به حکیمی از حکمای قوم نسبت می دهند . جامعه کتاب خاصی است و از دیگر کتاب های عهد عتیق متفاوت می باشد. این کتاب دارای جوهره ای عرفانی است و مانند محتوای این کتاب در کتاب های دیگر عهد عتیق که بیشتر تاریخی، سیاسی و اجتماعی، فقهی و عبادی، و یا سخنانی از سوی خدا می باشند، دیده نمی شود.
[11] - کتاب مقدس، کتاب صـَفـَنـْیـاى نـبـى ، بـاب اول ، جمله 18، ص 1362
[12] -کتاب ایوب، در عهد عتیق از نوشته‌های مقدس مسیحیان و یهودیان است. مشتمل بر ۴۲ باب و موضوع اصلی آن رنج است. این کتاب خیال‌انگیزترین بیان در عهد عتیق را داراست و از نخستین تلاش‌ها برای هماهنگ جلوه دادن عقیده شر و عقیده به خدا به شمار می‌رود. در واقع این کتاب زندگی بنده‌ای از بندگان خدا در سرزمین عوص است که ایوب نام داشت. شیطان با خدا شرط بست که او را از پرستش خدا بازدارد، و خدا پذیرفت که شیطان اموال، اولاد و تندرستی را از ایوب بگیرد. از این پس مصیبت گریبان‌گیر ایوب شد و بلاهای متعدد بر او فروفرستاده شد، پنج فرزندش در یک توفان سهمگین کشته شدند، دارایی‌اش از بین رفت و خود نیز به بیماری جانکاهی دچار شد
[13] - نفخ صور به معنای فریادی آسمانی ا‌ست که در هنگام قیامت‏ به وقوع می‌پیوندد. در این اصطلاح کلمه «نفخ» به معنای دمیدن وکلمه «صور» به معنای شیپور است. نفخ صور، ندای آسمانی عظیمی است که هنگامه قیامت همه آسمان‌ها و زمین را پر می‏کند و موجودات عالم را می‏میراند.
[14]- انجیل متی، 24:31
[15]- رساله اول قرنتیان، 15:52
[16]- کتاب مزامیر 89:47
[17]- کتاب حزقیال 18:20
[18]- ابراهام کهن، گنجینه ای از تلمود، ترجمه امیر فریدون گرگانی، انتشارات اساطیر،، ص94
[19]- کهن، همان،
[20]- هاکس، قاموس کتاب مقدس، ص793
[21]- کهن، همان، 93
[22]- انجیل متی، 10:28
[23]- رساله رومیان، 5:21
[24]- انجیل لوقا، 16:22 و 16:23
[25]- رساله دوم قرنتیان، 5:8 ونیز رساله فیلیپیان، 1:23
[26]- هاکس، قاموس کتاب مقدس، ص918
[27]- کتاب ایوب 17:15
[28]-طبرسی، مجمع البیان،
[29]- کتاب جامعه، 9:10
[30]- کتاب ایوب، 3:16 تا 3:20
[31]- همان 14:16
[32]- آشتیانی، تحقیقی در دین مسیح، ص354
[33]- انجیل لوقا، 21:25 و 21:26
[34]- مکاشفه یوحنا، 6:12 تا 6:14
[35] - انجیل متی، باب 24، آیات 28-1
[36]- انجیل متی، 24:19
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
1) چالیک : با تشکر از شما بابت مطلب خوبتون با دعای عاقبت بخیری برای جمیع مومنین و ومومنات❤❤
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.