آیا آیه ۷ سوره طارق با علم در تعارض است؟
 تاریخ نگارش : چهارم بهمن 1403
آیا آیه ۷ سوره طارق با علم در تعارض است؟
منصور سلطانزاده
امروزه می دانیم که نقطه آغاز جهش این آب جهنده در لگن خاصره و در محلی قبل از پیشابراه یعنی در محلی بین استخوانهای خاجی و شرمگاهی قرار دارد.
در حقیقت قران بیان می دارد که مایع جهنده مرد از محلی بین استخوانهای خاجی(sacrum) و شرمگاهی و یا بعبارت دیگر از لگن خاصره خارج می شود.
در این تحقیق با بررسی دقیق واژه های قرآنی خصوصا کلمات صلب و ترائب و پیدا کردن مصادیق صحیح واژه های فوق الذکر به نتیجه قابل توجهى میرسیم٠ در حقیقت قران بیان می دارد که مایع جهنده مرد از محلی بین استخوانهای خاجی(sacrum) و شرمگاهی و یا بعبارت دیگر از لگن خاصره خارج می شود که فیزیولوژى پزشکى نیز همین موضوع را بیان کرده است.
 کلید واژه : الصُّلْبِ - التَّرَائِبِ
آیا آیه۷ سوره طارق با علم در تعارض است؟

سوره طارق آیات ۷-۵:
" فَلْیَنْظُرِ الْإِنْسَانُ مِمَّ خُلِقَ(۵) خُلِقَ مِنْ مَاءٍ دَافِقٍ(۶) یَخْرُجُ مِنْ بَیْنِ الصُّلْبِ وَالتَّرَائِبِ(۷)

ترجمه: "پس انسان باید بنگرد که از چه خلق شده است(۵) از آب جهنده خلق شده است(۶)"
در مورد آیه ۷ ترجمه زیر از سوی مترجمین مختلف صورت گرفته است:
فولادوند: "[که] از صلب مرد و میان استخوانهاى سینه زن بیرون مى ‏آید"
مکارم شیرازی:"آبی که خارج می‏شود از میان «پشت» و «سینه‏ ها»"
الهی قمشه ای:"که از میان صلب (پدر) و سینه (مادر) بیرون آید."
خرمشاهی:"که از میانه پشت و سینه ‏ها بیرون آید."

آیه هفتم سوره طارق یکی از آیه هایی است که تبدیل به بهانه ای برای دشمنان اسلام در بحث تعارض علم و قران شده است. برخی روشنفکران نیز مانند دکتر سروش این آیه را مورد نقد قرار داده اند.
عبدالکریم سروش از این آیه به عنوان نمونه ای از خطاپذیری قرآن نام برده است.

ابتدا لازم است معنی سه کلمه در آیات مذکور روشن گردد:
الف- واژه "دافق"
به معنای "جهنده"

ب- واژه "صلب":
راغب اصفهانی لغت شناس معروف در کتاب مفردات می‎گوید: "صلب، چیز شدید و سخت را گویند و به اعتبار صلابت و استحکام به پشت انسان صلب اطلاق می‎شود."
معنی دیگر واژه "صلب" تقاطع است. مصداق بارز این مفهوم واژه "صلیب" است که از دو قطعه متقاطع درست شده است(۱).
لازم به ذکر است که در میان لغت شناسان عرب، "فراهیدی"
صاحب قدیمی ترین فرهنگ کامل لغت عرب است که "العین" نام دارد. با توجه به آنکه "فراهیدی" در سال ۱۷۰ هجری قمری فوت کرده، فاصله چندانی با عصر نزول قرآن نداشته و همین فاصله کوتاه، اهمّیّت و اعتبار فرهنگ لغت وی را زیاد می کند. در فرهنگ لغت وی تعریف واژه "صلب" بصورت زیر نوشته شده است:
"والصُّلبُ: الظَّهر، و هو عَظمُ الفَقار المتَّصِل فی وَسَطِ الظَّهرِ"(۲)

بر اساس تعریف"فراهیدی" و نیز سایر لغت شناسان عرب می توان خصوصیات «صُلب» را به صورت زیر بیان کرد:
۱- "صُلب" یک استخوان است. ضمنا علاوه بر "فراهیدی" سایر لغت شناسان عرب نیز از واژه "عظم" برای تعریف لغوی این واژه استفاده کرده اند.
۲- استخوان «صُلب» مهره های به هم چسبیده هستند. سایر لغت شناسان عرب از اصطلاح "فیه فقار" برای تعریف این استخوان نیز استفاده کرده اند.
۳- این استخوان در قسمت پشت(ظهر) واقع شده است.
۴- این استخوان، یک استخوان محکم بوده است.
۵- این استخوان شکل متقاطع(صلیب) دارد.
در میان استخوانهای بدن انسان فقط استخوان خاجی است که پنج مشخصه ذکر شده در بالا را دارا می باشد.
لازم به یادآوری است که استخوان خاجی در واقع از جوش خوردن پنج مهره انتهایی (S1–S5) تشکیل شده است.
همانگونه که بیان شد؛ در زبان عربی، "صُلب" و "صلیب" هر دو از یک ریشه لغوی هستند. بدلیل شباهت این استخوان به صلیب، در زبان آلمانی استخوان "خاجی" را (kreuzbein) می نامند.(۳)
واژه (kreuzbein) از دو لغت (kreuz) به معنی «صلیب» و (bein) به معنی «استخوان» ساخته شده است.(۴)
واژه "خاجی" نیز در فارسی از واژه ارمنی "خاج" به معنای صلیب اخذ شده است.(۵)

ج- "ترائب": به دو چیز مساوی که بصورت قرینه روبروی هم قرار می گیرند؛ ترائب گفته می شود.
زبیدی در کتاب خود واژه "تِرب" را به معنی "همزاد" و "هم سن" و واژه "متارَبَة" به معنای رو به روی هم قرار گرفتن،آورده است(۶).
در قران برای حوریان هم سن و سال از کلمه "اترابا" استفاده شده است: "وکواعب اترابـا" "حوریانی بسیار جوان و هم سن و سال"(سوره نبا آیه۳۳) و
"عربـا اترابـا" خوش زبان و هم سن و سال"(سوره واقعه آیه ۳۷)

ترقوه ها، قسمت زیر ترقوه ها ، اضلاعی که زیر صُلب قرار گرفته ، دنده ها ، دست ها، پاها، چشمها و نیز مابین قرینه های فوق الذکر مثل جناغ سینه(محل قرار گرفتن گردن بند زن) معانی مختلفی هستند که از سوی اهل لغت و مفسّرین برای واژه "ترائب" آورده شده است.(۱۱-۷)
نقطه اشتراکی که این همه معنا را در زیر چتر "ترائب" گرد آورده مفهوم "تقارن" است. ترقوه ها ، دست ها و پاها و چشم ها ، دنده ها و ... در دو سوی سطح ساژیتال بدن بصورت متقارن هستند.(سطح Sagittal سطحی فرضی است که بدن را به دو نیمه مساوی چپ و راست تقسیم می کند.)
در بدن انسان، جاهایی میتوانند بعنوان مصداق ترائب قلمداد شوند؛ که دو عضو مشابه بصورت قرینه قرار گرفته اند.
یکی از مصادیقی که برای ترائب ذکر شده اضلاع استخوان "بینام" در قسمت جلو لگن خاصره است بنام اضلاع عانه(Pubic Ramus) که دو استخوان کاملا هم شکل و قرینه بوسیله یک مفصل بنام اتصال عانه(Pubic Symphysis) بهم متصل می شوند. این مجموعه یکی از مصادیق ترائب در بدن انسان محسوب می شود.
این مصداق ترائب در قول "ضحاک" آورده شده است:
"أنها بین الیدین و الرجلین و العینین، قاله الضحاک."(۱۲)

"ابن کثیر" نیز قول "ضحاک" را در تفسیر خویش به صورت زیر بیان کرده است:"و عن الضحاک: الترائب بین الیدین و الرجلین و العینین."(۱۳)

آنچه که بین پاها قرار دارد همان استخوان "عانه" یا "شرمگاهی" است که در قسمت جلو استخوان "خاجی" قرار دارد.

بعلاوه "طبری" در تفسیر خود از قول "سعید بن جبیر" درباره معنی واژه "ترائب" چنین گفته است: "هی الأضلاعُ التی أسفلَ الصلبِ"(۱۴). با توجه به این تعریف که اضلاع پائین "صلب" را "ترائب" گفته و نیز با توجه به سایر توضیحاتی که آورده شد؛ مناسب ترین مصداق ترائب، اضلاع پائین صلب و یا همان استخوان عانه محسوب می شود. به خصوص با عنایت به آوردن شدن واژه "ترائب" بعد از "صلب" در آیه مذکور و اینکه محل خروج مایع جهنده را مابین صلب و ترائب(یخرج من بین الصلب والترائب) یا بعبارت امروزی بین استخوانهای خاجی و عانه ذکر نموده است.
امروزه می دانیم که نقطه آغاز جهش این آب جهنده در لگن خاصره و در محلی قبل از پیشابراه یعنی در محلی بین استخوانهای خاجی و شرمگاهی قرار دارد.
در حقیقت قران بیان می دارد که مایع جهنده مرد از محلی بین استخوانهای خاجی(sacrum) و شرمگاهی و یا بعبارت دیگر از لگن خاصره خارج می شود.
در واقع اشتباهی که برخی از مترجمین قران در ترجمه آیه مذکور داشته اند؛ این بوده که بدون توجه به وجود کلمه "صلب" در آیه و ارتباط آن با کلمه "ترائب و بدون در نظر گرفتن اطلاعات مربوط به موضوع آیه، مصداق های دیگری از ترائب(مثل سینه) را بجای مصداق اصلی ذکر کرده اند.

با توجه به آنچه توضیح داده شد؛ می توان آیات ۷-۵ سوره طارق را اینگونه ترجمه کرد:
"پس انسان باید بنگرد که از چه خلق شده است(۵) از آب جهنده خلق شده است(۶)"-که- از بین استخوانهای خاجی و شرمگاهی خارج می شود.(۷)"

منابع:
۱-زبیدی،محمّد مرتضی،۱۴۰۷قمری، تاج العروس من جواهر القاموس، علی هلالی،چاپ دوم، کویت، تراث العربی، جلد ۳، ص ۲۰۹- ۲۰۰
۲-فراهیدی،خلیل،۱۴۲۴قمری،کتاب العین، عبدالحمید هنداوی،جلد دوم، چاپ اوّل،بیروت ، دارالکتب العلمیة، ص ۴۰۵
۳-آریان پور، امیر اشرف،۱۳۸۳هجری شمسی، فرهنگ دانشگاهی آلمانی فارسی، چاپ سوم، تهران، توتیا، ص ۵۰۴
۴-آریان پور، همان ص۱۱۵
۵-معین،محمّد،۱۳۸۲ ه.ش،فرهنگ فارسی معین،چاپ اوّل، جلد اوّل،تهران، بهزاد.ص ۹۷۵
۶-زبیدی،محمّد مرتضی،۱۴۰۷ق، تاج العروس من جواهر القاموس، علی هلالی،چاپ دوم، کویت، تراث العربی، جلد۲، ص ۶۷

۷-ابن سیده،۱۴۲۱ق،علی بن اسماعیل،عبدالحمید هنداوی،چاپ اوّل، بیروت، دارالکتب العلمیة،جلد ۹، ص ۴۸۰
۸-ابن فارس،احمد،۱۳۹۹ق،معجم مقاییس اللغة،عبدالسلام محمّد هارون،چاپ دوم، بیروت، دارالفکر، جلد ۱، ص ۳۴۷
۹-طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت، داراحیاء التراث العربی، بی تا، جلد۱۰،ص۳۲۴.
۱۰-راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، دمشق، بیروت، الدار الشامیه، دارالعلم، چاپ اول، ۱۴۱۲قمری، ص۱۶۵.
۱۱-زاهیدی، خلیل بن أحمد، العین، قم، هجرت، چاپ دوم، ۱۴۱۰قمری، جلد۸، ص۱۱۷
۱۲-ماوردی،علی بن محمّد،۱۴۱۲ق،النّکت و العیون، سیّد بن عبدالمقصود بن عبدالرّحیم، جلد ششم، بیروت، دارالکتب العلمیه، ص ۲۴۷
۱۳-ابن کثیر،اسماعیل،۱۴۲۰قمری، تفسیر القرآن العظیم،چاپ اوّل، بیروت،دار ابن حزم، ص۱۹۸۴
۱۴-طبری،محمّد،۱۴۲۲ق،جامع‌البیان‌عن‌تأویل‌آی‌القرآن،عبدالله بن عبدالمحسن ترکی،جلد بیست و چهارم،چاپ اوّل،قاهره،دار‌الهجر، ص ۲۹۶
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.