● سوره نساء آیه 11 - سهم الارث دختر و پسر
1- در روزهای نزول قرآن در هیچ کدام از تمدن های آن روز هرگز به زنان ارث نمی دادند،با استناد به کتاب های تاریخی معتبر برای نمونه می توان گفت به طور مثال در تمدن یونان: افلاطون و ارسطو به عنوان مشاهیر آن تمدن کهن، معتقد بودند که زن، تنها براى خدمت به مرد و دوام نسل به وجود آمده است و شخصیتى بین انسان و حیوان دارد- در شرق دنیاى آن روز نیز ؛ مانند هند و چین و ژاپن و مصر که ریشه در تمدن کهن داشت، این محرومیت حکمفرما بود؛ بهگونهاى که در مصر قدیم، ارث به پسر بزرگتر منتقل مىشد و برادران و خواهران و زنان از ارث بردن محروم بودند. در تمدن هند، طبق مجموعه قوانین «مانو»، زن از ارث محروم بود و تحت قیمومت مرد قرار داشت. طبق این قانون، پس از مرگ پدر، اموال او به فرزندان پسرش منتقل مىشد. هرگاه متوفى جز دختر، فرزند دیگرى نداشته باشد، باید دخترش را مکلف به تولید پسرى کرد، تا آن پسر بتواند وارث قانونى جد مادرى خود گردد. در برخى از قبایل هندى، زن پس از شوهرش به عنوان ترکه به ارث مىرسید و یا بر اساس رسم «ساتى» او را به همراه جسد شوهرش در آتش مىافکندند و یا او را خفه کرده و به همراه شوهرش در گور مىنهادند و این امر را نشانه اعلام وفادارى و عشق زن هندى به شوهرش قلمداد مىکردند. در چین و ژاپن، بویژه در عصر کنفوسیوس، پدر مالک زن و فرزندان به شمار مىرفت؛ حتى حق داشت، آنها را بکشد. گاهى زن وظیفه داشت، براى اثبات وفادارى به شوهر، خود را بکشد. مادران همواره آرزوى داشتن پسر مىکردند. دختران و زنان از ارث محروم بودند.درکشورهای اروپایی مانند فرانسه، در مناطق ژرمنى براى زن مطلقا حقى قائل نبودند. قانون مدنى ناپلئون، زن را در شمار ورثه قرار داد. کمتر موردى اتفاق مىافتاد که زن از دارایى شوهر ارث ببرد. در مارس 1891 میراث ثابتى براى زن پیشبینى شد که در هر صورت از میراث شوهر محروم نگردد .در انگلستان نیز تا چندى قبل، تمامى ماترک پدر، تنها به پسر ارشد منتقل مىشد و اگر متوفى فرزند ارشد پسر نداشت، ارث منحصر به فرزندان پسر بود. در میان اعراب،زن مانند کالا خرید و فروش مىشد و از هرگونه حقوق اجتماعى و فردى، حتى ارث به طور کلى محروم بود. در تمدن ایران باستان اساسا زن جزئى از اموال و دارایى متوفى به شمار مىآمد. میان آریایىها محرومیت دختر از ارث، یک قاعده بود؛ ولى هرگاه پدر مىمرد و دختر ازدواج نکرده بود، مىتوانست به اندازه نصف سهم پسر از ترکه پدرش برخوردار گردد. در این نظام (با توجه به این که نکاح با محارم و تعدد زوجات رایج بود.)، بسیار اتفاق مىافتاد که از میان زنان، زنى که بیشتر از دیگران محبوب شوهر بود، به عنوان یکى از پسران وى پذیرفته شده و تمامى ترکه شوهر به او تعلق مىگرفت و بقیه زنان، از ارث محروم بودند. همچنین در تمدن ایران باستان به دخترانى که شوهر کرده بودند نیز به جهت این که مال پدر به خارج از خانواده منتقل نشود، ارث نمىدادند؛ ولى به دخترانى که هنوز ازدواج نکرده بودند، به اندازه نصف سهم پسر ارث مىدادند. بنابراین، اگر دخترى ازدواج مىکرد (مشروع یا نا مشروع)، از پدر یا کفیل خود ارث نمىبرد. در شریعت یهود ومسحیت ، اصل کلى مبتنى بر محرومیت زنان از ارث بود و بحثى درباره ارث نمىیابیم. خلاصه اینکه در دنیاى قبل از اسلام، براى زن حقوق ارثى مستقل و مسلّمى قائل نبود، یا اصلا به او ارث نمىداد و یا اگر مىداد به صورت سهم قطعى و مفروض نبود؛ بلکه احتمال داشت که به عنوان وصیت، مالى را براى زن بگذارد و یا به عنوان پسر خوانده و در واقع به جاى پسر ارشد، او را وارث و اداره کننده اموال خود قرار دهد؛ چنان که «شاه زن» درایران از چنین وضعى برخوردار بود. به دیگر عبارت، محرومیت زن از ارث، سنت رایج و حاکم بر دنیاى قبل از اسلام بود؛ به گونهاى که زن تحت هیچ یک از عناوین: همسر، مادر، دختر و خواهر (که در شریعت اسلام تشریع شده) ارث نمىبرد؛ مگر احیانا تحت عناوین دیگر، به او مالى داده مىشد که در آن صورت هم داراى استقلال کامل مالى و اختیارى در صرف اموالش نداشت. میراث زن، در شریعت اسلام: با ظهور اسلام وتعلیمات ویژه آن، موقعیت زن وارد مرحله نوینى گردید. در این دوره بود که زن در سایه دستورات حیاتبخش اسلام، از کلیه حقوق فردى و اجتماعى و انسانىبرخوردار شد. اسلام درباره حقّ برخوردارى زن از ارث (حق فردى)، انقلاب عظیمى به وجود آورد و به زنان، حق ارث عطا کرد و تمام قوانین ظالمانه دوران جاهلیت را (که بر پایه اعتقادات و آداب و رسوم قبیلهاى بود) نسخ نمود. اسلام نه تنها حق ارث براى زنان تشریع نمود، بلکه به ارث برده شدن زنان را (که در آن عصر امرى رایج بود) نیز ممنوع کرد. سوره نسا آیه18 و همچنین قرآن کریم در سوره نساء، با عادات و رسوم غلطى که زنان، کودکان و افراد تانوان را از ارث محروم مىساخت، به مبارزه برخاست و بر روى تمام آن قوانین غلط، خط بطلان کشید . سوره نسا آیه7( براى مردان از آنچه پدر و مادر و خویشاوندان از خود به جا مىگذارند سهمى است. براى زنان نیز از آنچه پدر و مادر و خویشاوندان به جا مىگذارند سهمى است؛ خواه آن مال کم باشد یا زیاد بنابراین، هیچ کس حق ندارد که سهم دیگرى را غصب کند. سپس در پایان آیه شریفه براى تأکید مطلب مىفرماید: «این سهمى است تعیین شده و لازم الأداء.» تا هیچگونه تردید در این بحث باقى نماند) منبع مطالب :خلاصه ای از مقاله عسکری اسلامپور کریمی -رواق اندیشه-1383-شماره35
2-از نظر جمله بندى و طرز بیان در این آیه ارث دختران اصل قرار داده شده و ارث پسران به صورت فرع و با مقایسه به آن تعیین گردیده ، زیرا مىگوید : پسران دو برابر سهم دختران میبرند و این یک نوع تاکید روى ارث بردن دختران و مبارزه با سنتهاى جاهلى است که آنها را به کلى محروم مىکردند(تفسیر نمونه)
3- زن در اسلام داراى شخصیتى است مساوى با شخصیت مرد،اما چون ... زندگى زن زندگى احساسى و اما زندگى مرد عقلانی است، و به همین جهت اسلام از ثروت روى زمین دو ثلث را در اختیار مرد قرار داد، تا در دنیا، تدبیر تعقل ما فوق تدبیر احساس و عاطفه قرار گیرد، و نواقصى که در کار زن و تدبیر احساسیش رخ مىدهد، (چون مداخلات زن در مرحله تصرف بیش از مرد است) بوسیله نیروى تعقل مرد جبران گردد(تفسیر المیزان )
4- در اسلام غرض از قانون ارث این است که دنیا به صلاح خود برسد، و غرض سایر سنتها این است که اشخاص به هوا و هوس خود نائل گردند.(تفسیر المیزان)
5- امام جواد (ع) می فرمایند : هیچگونه هزینه فردى واجتماعى بر عهده زن نیست، علاوه بر آنکه هنگام ازدواج مهریه مىگیرد، ولى مرد هم مهریه مىدهد، هم خرج زن را عهده دار است. زن بى هیچ مسئولیّتى سهم ارث دریافت مىکند وحقّ پس انداز دارد ولى در بهره گیرى، از همان سهم مرد بهره مىگیرد.(تفسیر نور)
قالب : تفسیری |
گوینده : علی اکبر صوفی نیارکی |
منبع : تفاسیر قرآن-روایات-تجربیات علمی |
موضوع اصلی : ارث |
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.