1)
شاه آبادی (داور) : آیات مذکور از نظر سیاق شدیدا شبیه به آیات آغاز سوره صافات است، که مىفرماید:" وَ الصَّافَّاتِ صَفًّا فَالزَّاجِراتِ زَجْراً فَالتَّالِیاتِ ذِکْراً" «1»، و نیز بسیار شباهت دارد به آیات اول سوره مرسلات که مىفرماید:" وَ الْمُرْسَلاتِ عُرْفاً فَالْعاصِفاتِ عَصْفاً وَ النَّاشِراتِ نَشْراً فَالْفارِقاتِ فَرْقاً فَالْمُلْقِیاتِ ذِکْراً" «2»، که ملائکه را در امتثال اوامر الهى توصیف مىکند، چیزى که هست آن آیات تنها ملائکه وحى را توصیف مىکرد، و آیات ابتداى این سوره مطلق ملائکه را در تدبیر امور عالم توصیف مىنماید.
از اینکه بگذریم در بین این آیات پنجگانه آن صفتى که در انطباقش با ملائکه روشنتر از دیگران است صفت" فَالْمُدَبِّراتِ أَمْراً" است، که در آن مساله تدبیر بدون قید و بطور مطلق آمده است، پس مراد از آن تدبیر همه عالم است، و کلمه" أمرا" یا تمیز است و یا مفعول به براى کلمه" مدبرات"، و از سوى دیگر مطلق تدبیر هم کار مطلق ملائکه است، پس قهرا مراد از مدبرات، مطلق ملائکه خواهد بود.
و از آنجایى که در آغاز آیه" فَالْمُدَبِّراتِ أَمْراً" فاء تفریع در آمده مىرساند که مضمون این آیه نتیجه آیه" فَالسَّابِقاتِ سَبْقاً" است، و از آنجا که آیه" فَالسَّابِقاتِ ..." هم با" فاء" تفریع آغاز شده، مىرساند که مضمون آن نتیجهاى است از آیه" وَ السَّابِحاتِ سَبْحاً"، لذا نتیجه گرفته مىشود که تدبیر، فرع بر سبق، و سبق فرع بر سبح است، و این به ما مىفهماند که سنخیتى در معانى منظور نظر آیات سهگانه است، پس مدلول این سه آیه این است که ملائکه تدبیر أمر مىکنند، اما بعد از آنکه بسوى آن سبقت جسته باشند، و به سوى آن سبقت مىجویند، اما بعد از آنکه هنگام نزول به سوى آن سرعت گرفته باشند. پس نتیجه مىگیریم مراد از سابحات و سابقات و مدبرات، همان ملائکه هستند به اعتبار نزولشان بسوى تدبیرى که بدان مامور شدهاند.
پس آیات سهگانه همان معنایى را مىرساند که آیه زیر در مقام افاده آن مىفرماید:
" لَهُ مُعَقِّباتٌ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ یَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ" «1» که توضیح معنایش در سوره رعد گذشت، پس ملائکه با همه اشیاء سر و کار دارند، با اینکه همه اشیاء در احاطه اسباب است، و اسباب در وجود و عدم و بقاء و زوال اشیاء و در اختلاف احوال آنها با یکدیگر نزاع دارند، پس آنچه خداى تعالى در باره آن موجود حکم کرده، و آن قضایى را که خداوند در باره آن موجود مقرر داشته، همان قضایى است که فرشته مامور به تدبیر آن موجود، بسوى آن مىشتابد، و به مسئولیتى که به عهدهاش واگذار شده مىپردازد، و در پرداختن به آن از دیگران سبقت مىگیرد و سببى را که مطابق قضاى الهى است تمام نموده، در نتیجه آنچه را خدا اراده کرده واقع مىشود، (دقت فرمایید).
و اما وقتى منظور از آیات سهگانه اشاره به سرعت گرفتن ملائکه باشد در نازل شدن براى انجام آنچه بدان مامور شدهاند، و سبقت گرفتن به آن، و تدبیر امر آن، بناچار باید دو آیه دیگر یعنى" وَ النَّازِعاتِ غَرْقاً وَ النَّاشِطاتِ نَشْطاً" را هم حمل کنیم بر انتزاع و خروجشان از موقف و مرتبه خطاب به موقف و مرتبه انجام ماموریت، پس نزع ملائکه بطور غرق، عبارت است از اینکه شروع به نزول به طرف هدف کنند، آن هم نزول به شدت و جدیت، و نشط ملائکه عبارت است از خروجشان از موقفى که دارند به طرف آن هدف، هم چنان که سبح آنان عبارت است از شتافتن و سرعت گرفتن بعد از خروج، و به دنبال آن سبقت گرفته و امر آن موجود را به اذن خدا تدبیر مىکنند.
بنا بر بیانى که گذشت آیات پنجگانه، سوگند به وظیفهاى است که ملائکه دارند، و وضعى که در هنگام انجام ماموریت به خود مىگیرند. از آن لحظهاى که شروع به نزول نموده تا آخرین وضعى که در تدبیر امرى از امور عالم ماده به خود مىگیرند.
و در این آیات اشاره است به نظمى که تدبیر ملکوتى در هنگام حدوث حوادث دارد، هم چنان که آیات بعدى مىفرماید:" هَلْ أَتاکَ ..." اشاره است به تدبیر ربوبى که در این عالم ظاهر مىشود. و در تدبیر ملکوتى حجتى است بر مساله جزاء و بعث، هم چنان که تدبیر امور دنیاى مشهود نیز حجتى است بر آن.
دلیلی برای برداشت شما نیست
به علاوه نازعات یعنی زنانی که لباس دنیا می کنند؟!
به علاوه بخش دوم درباره قیامت است نه ناپایداری زمین