احسان فریددونی
[ همه نکته ها ] نکته های احسان فريددوني (1 مورد)
  سوره حمد آیه 2 - الحمد لله
در قرآن کریم پنج سوره است که با «الْحَمْدُ لِلَّهِ» شروع می‌شود، اوّلین سوره حمد است، اگر توجّه کنیم در همه‌ی این سوره‌ها بحث ربوبیّت خدای تبارک و تعالی مطرح است، ربوبیّت به معنای مالکیتی که همراه با تدبیر باشد، ربّ یعنی مالک مدبّر، خلاصه‌ی آن این می‌شود. کسی که مالک است و صاحب‌ اختیار و خود او تدبیر می‌کند و اداره می‌کند و راه رشد را فراهم می‌کند که بعداً می‌گوییم مشرکین در ربوبیّت مشرک می‌شدند نه در خالقیّت و نه در ذات خدا. ما خدا را حمد می‌کنیم که او ربّ العالمین است، در سوره حمد «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمین‏» در سوره‌ی انعام می‌فرماید: «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ جَعَلَ الظُّلُماتِ وَ النُّورَ ثُمَّ الَّذینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یَعْدِلُونَ» حمد از آن خدایی است که آسمان‌ها و زمین را آفرید و نور و ظلمت را قرار داد. با این وصف کفار به پروردگارشان عِدل می‌ورزند، برای خدا همتا قرار می‌دهند «ثُمَّ الَّذینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یَعْدِلُونَ» به او شرک می‌ورزند، خدایی که آفریننده‌ی آسمان و زمین اوست، پس ربوبیّت، تدبیر امور هم دست خود اوست، خود او مالک است، او آفریده، پس او هم تدبیر می‌کند. دقّت می‌فرمایید که این حمد دو مرتبه در این سوره با ربوبیّت خداوند گره می‌خورد.

سومین مورد سوره‌ی مبارکه‌ی کهف است، می‌فرماید «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذی أَنْزَلَ عَلى‏ عَبْدِهِ الْکِتابَ وَ لَمْ یَجْعَلْ لَهُ عِوَجاً» سپاس از آن خدایی است که کتاب را بر بنده‌اش نازل کرد و هیچ عوجی و کاستی در این قرآن قرار نداده، سپاس خدایی را که قرآن را نازل کرد آیا این هم با ربوبیّت ارتباطی دارد؟ قطعاً، خواهیم گفت که ربوبیّت در دو شاخه‌ی تکوین و تشریع جلوه‌گر می‌شود، ما ربوبیّت تکوینی داریم و ربوبیّت تشریعی، این‌جا ربوبیّت تشریعی خداست، خدایی که مالک و مدبّر انسان است برای رشد او برنامه‌ای را تدبیر می‌کند و تدوین می‌کند و در اختیار او قرار می‌دهد و او برنامه‌ی شریعت الهی است و قرآن و کتاب خداست. پس باز به ربوبیّت تشریعی خداوند مربوط می‌شود.

سوره‌ی چهارم سوره‌ی مبارکه‌ی سبأ است، «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذی لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ» سپاس از آن خدایی است که آنچه در آسمان‌ها است و آنچه در زمین است ملک اوست و برای اوست، او به آن‌ها وجود بخشیده، «وَ لَهُ الْحَمْدُ فِی الْآخِرَةِ وَ هُوَ الْحَکیمُ الْخَبیرُ» این حمد نه تنها مخصوص دنیاست، در آخرت هم حمد از آن اوست، پس اشاره می‌کند به این‌که این تدبیر عبور سیری به سوی آخرت دارد، پس باید برای آخرت تدارک دیده شود، از این رو انسان‌ها نیازمند برنامه‌ای هستند که آخرت آن‌ها را خوب تنظیم کنند.

و پنجمین سوره، سوره‌ی مبارکه‌ی فاطر «الْحَمْدُ لِلَّهِ فاطِرِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» سپاس خدایی را که آسمان‌ها و زمین را آفرید، شکافنده‌ی آسمان و زمین، «الْحَمْدُ لِلَّهِ فاطِرِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ جاعِلِ الْمَلائِکَةِ رُسُلاً» فرشتگان خود را رسولان قرار داد، آن‌ها را می‌فرستد و می‌آیند در امور کارها را تدبیر می‌کنند، می‌آیند در دنیا کارها را تدبیر می‌کنند، «أُولی‏ أَجْنِحَةٍ مَثْنى‏ وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ» فرشتگان دارای بال هستند، بعضی‌ها دو تا، بعضی‌ها سه تا، بعضی‌ها چهار تا «وَ یَزیدُ فِی الْخَلْقِ ما یَشاءُ إِنَّ اللَّهَ عَلى‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدیرٌ» برای بعضی از فرشتگان که بخواهند بر این چهار بال هم می‌افزاید، خداوند بر هر چیزی توانا است، البته بال فرشتگان مثل بال کبوتر لازم نیست باشد، هواپیما هم بال دارد ولی ابزار پرواز دارند، پس این سوره هم حمد خداوند در ارتباط با ربوبیّت اوست، او فرشتگان را می‌فرستد، او کارگزاران خود را بسیج می‌کند، همه‌ی امور را آن‌ها به فرمان خدا اجرا می‌کنند، در آخر سوره‌ی اسراء هم باز حمد خدا را در همین زمینه مطرح می‌کند «وَ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذی لَمْ یَتَّخِذْ وَلَداً» حمد از آن خدایی است که فرزندی برنگرفت «وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ شَریکٌ فِی الْمُلْکِ» در اداره‌ی امور عالم و پادشاهی و فرمانروایی‌اش هیچ شریکی ندارد «وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ وَلِیٌّ مِنَ الذُّلِّ وَ کَبِّرْهُ تَکْبیرا» هیچ ولی‌ای که به او بخواهد کمکی بکند و او ناتوان باشد که از سر ناتوانی و ذلّت بخواهد برای ولایتی بر او باشد، هرگز چنین چیزی وجود ندارد. پس این حمد در ارتباط با ربوبیّت خداست، در قرآن کریم ربوبیّت را منحصراً از آن خدای تبارک و تعالی می‌دانیم، یعنی ربّ به معنای مالک مدبّر فقط اوست، البته اگر او کاری را به دیگری واگذار بکند او از قبل خدا ممکن است یک ربوبیّت موقّتی و کوتاهی و مقطعی پیدا کند، ولی تدبیر و اداره‌ی امور و فرمانروایی به ذات فقط و فقط از آن خدای تبارک و تعالی است و این بحثی است که قرآن با مشرکین دارد، عنایت بفرمایید که مشرکین در وجود خدا مشرک نبودند، در خالقیّت هم مشرک نبودند، خدا را خالق کل می‌دانستند «وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَهُم لَیَقُولُنَّ اللَّهُ»[1] اگر از آن‌ها سؤال بشود که آسمان و زمین را چه کسی آفریده می‌گویند الله، «فَأَنَّى تُؤْفَکُون‏» یعنی آن‌ها اعتراف داشتند که خالق کل خداست، حتی خود ربّ النوع‌ها را خدا آفریده امّا قائل بودند به ربّ النوع‌هایی که این‌ها مدیران عالم هستند، و به طور مشارکت در کنار خدا قرار دارند، عالم را با او با همدیگر اداره می‌کنند. در یونان می‌گویند 12 ربّ النوع را می‌شناختند و می‌گفتند بر فراز قلّه‌ی آلپ قرار دارند، در کلده که پایتخت آشور بود ماه و خورشید را ربّ النوع می‌شناختند و یک ربّ الاربابی را هم می‌پرستیدند، همه‌ی این‌ها بوده، این تفکّر قطعاً تفکری است خارج از حوزه‌ی توحید و شرک است که قرآن وقتی می‌گوید مشرکین همین‌ها را می‌گوید، مشرکین خدا را قبول داشتند، خالقیّت او را هم قبول داشتند، این بت‌ها را مظاهر ربّ النوع‌ها می‌دانستند و ربّ النوع‌ها را شریک با خدا. ما در تفکّر قرآنی برای خدا کارگزار و مجریان فرامین او قائل هستیم، می‌گوییم روح القُدُس فرامین الهی را دریافت می‌کند، فرمانروای فرشتگان است، این فرامین را به آن‌ها ابلاغ می‌کند و آن‌ها می‌آیند فرامین خدا را در زمین به اجرا می‌گذارند و امور را اجرا می‌کنند و برمی‌گردند، این تفکّر عین توحید است، خداوند همه‌ی کارها را مباشرتاً انجام نمی‌دهد، در بعضی روایات داریم «أَبَى اللَّهُ أَنْ یُجْرِیَ الْأُمُورِ إِلَّا بِأَسْبَابِهَا» خداوند هر کاری را که می‌خواهد انجام دهد از طریق اسباب آن است، پس تفاوت بین تفکّر توحیدی و تفکّر شرک در ربوبیّت است، آن‌ها قائل به ربّ النوع هستند و شریک برای خدا، این‌ها از دین خارج هستند، ما در تفکّر توحیدی و قرآنی قائل به کارگزار و مجریان تحت فرمان خدا هستیم، ملائکه رسل خدا هستند او این‌ها را می‌فرستد کاری انجام دهند، ابزار و عوامل طبیعت این‌ها مأموران اجرای فرامین و آنچه که مورد توجّه خدا است می‌باشند، خوب این تفکّر شرک بسیار فراگیر بود، قرآن کریم به شدّت روی این زمینه کار می‌کند و مرتباً می‌گویند خداست که ربّ العالمین است و نه دیگری.

توضیح : در قرآن کریم پنج سوره است که با «الْحَمْدُ لِلَّهِ» شروع می‌شود،