تدبری در سوره مبارکه فلق- بیمه همیشگی
چهارم تير 1394
تدبری در سوره مبارکه فلق- بیمه همیشگی
1- آیا همه موجودات شر هستند یا شر دارند؟ چرا از بین همه شرها، سوره فلق به سه شر خاص اشاره می‌فرماید؟
2- راه مبارزه با شرها چیست؟ چرا از بین همه صفات خدا، به «رب الفلق» پناه می‌بریم؟
درنگ
1- آیا همه موجودات شر هستند یا شر دارند؟ چرا از بین همه شرها، سوره فلق به سه شر خاص اشاره می‌فرماید؟
2- راه مبارزه با شرها چیست؟ چرا از بین همه صفات خدا، به «رب الفلق» پناه می‌بریم؟
تلنگر: بیمه همیشگی
گیرم ماشینت را بیمه کردی، خانه‌ات را هم؛ اگر کسی ماشینت را جادو کرد، طوری که بدون هیچ مشکل ظاهری، از کار افتاد؛ یا حسودی، تو را طوری چشم زد که زمین خوردی و نتوانستی سربلند کنی، آیا بیمه پاسخگویت است؟ چه می‌خواهی بکنی؟ به سراغ جن‌گیرها و رمال‌ها می‌روی؟ یا مثل خرافاتی‌ها نعل اسب آویزان می‌کنی و خون حیوان را به ماشینت می‌مالی؟ قبول داری که این‌ها بی‌راهه است؟
به جای این هزاران بی‌راهه، بیا و شاه‌راه را پیدا کن، کمی فکر کن؛ کمی تمرکز! چه کسی این‌ها را خلق کرده است؟ از ماشین گرفته تا جادوگر و جن‌گیر؟ هر کسی هست- که من و تو خوب می‌شناسیمش- مطمئنا از دیگران آشناتر است به خیرها و شرهایش. قبول داری؟ به فرض که از یکی دو جنبه بیمه کردی خودت را؛ باقی را چه؟ جز او که خالق همه است، پناه‌گاهی داری؟ پس خاضعانه به او پناه ببر...
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ (1) مِنْ شَرِّ ما خَلَقَ (2) وَ مِنْ شَرِّ غاسِقٍ إِذا وَقَبَ (3) وَ مِنْ شَرِّ النَّفَّاثاتِ فِی الْعُقَدِ (4) وَ مِنْ شَرِّ حاسِدٍ إِذا حَسَدَ (5)

[ای رسول ما!] بگو پناه می‌برم به پروردگار سپیده‌دم؛ [همان پروردگاری که تاریکی شب را می‌شکافد و روشنایی صبح را در دل آن پدید می‌آورد و هموست که می‌تواند تاریکی شر را بشکافد و روشنایی خیر را در دل آن پدیـد آورد.] (1) [به او پنـاه می‌برم] از شرّ هر آنچه آفریده است. [آفریدگار پدیده‌ها اوست و بی‌تردید، دفع و رفع شرّ پدیده¬ها در دست اوست] (2) و از شرّ تاریکی، آنگاه که فراگیر شود [و ما را از خطرات احتمالی اطرافمان غافل سازد] (3) و از شرّ زنان جادوگر که به هنگام افسون کردن مردمان در گره‌های جادو، سخت می‌دمند [و به سبب غفلتمان از سحرشان، در معرض آسیبشان هستیم] (4) و از شرّ هر حسود، آنگاه که حسد می‌ورزد [و درصدد آسیب رساندن به ماست و ما از نیت او غافلیم.] (5)