تدبری در سوره مبارکه عادیات - دنیاتازان
سي و يکم تير 1394
تدبری در سوره مبارکه عادیات - دنیاتازان
1-انسانی که سوره عادیات او را توصیف می‌کند، چه اخلاقی دارد؟ آیا او همانی نیست که سوار بر اسب‌های تازان است؟
2-چگونه می‌توان انسانِ (کنود) را نجات داد؟ (قیامت) در این امر چه نقشی دارد؟
درنگ
1-انسانی که سوره عادیات او را توصیف می‌کند، چه اخلاقی دارد؟ آیا او همانی نیست که سوار بر اسب‌های تازان است؟
2-چگونه می‌توان انسانِ (کنود) را نجات داد؟ (قیامت) در این امر چه نقشی دارد؟
تلنگر: دنیاتازان
برای دنیا اگر باشد، چنان می‌تازند که اسب‌هایشان به نفس‌نفس می‌افتند و از برخورد پایشان با سنگ‌ها، جرقه‌های آتش برمی‌خیزد. این‌ها برای رسیدن به این دنیا، چنان غارت می‌کنند که جز گرد و غبار، اثری از خود باقی نمی‌گذارند، اما...
اما همین انسانی‌که نسبت به دنیا این‌گونه حریص است، وقتی نوبت به پروردگارش می رسد، بسیار بی‌همت و ناسپاس می‌شود و خودش هم بر این خوی زشت، گواهی می‌دهد. این در حالی است که خدا، دوست‌داشتنِ خیر و نیکی را در وجود او قرار داده بود، اما او به جای این که خیر را در خدای باقی ببیند، در دنیای فانی دید و همه توان خود را برای آن گذاشت!
وای بر او... وای بر او که مسیر را به خطا رفته است! مگر نمی‌داند آن هنگام که قیامت برپا شود و همه آن چه که در قبرها و قلب‌هاست، بیرون بریزد، دیگر اوست و خدایی که به همه چیز آگاه است، خدایی که یک عمر نافرمانی‌اش را کرد تا دنیای نابودشدنی را به دست آورد...
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
وَ الْعادِیاتِ ضَبْحاً (1) فَالْمُورِیاتِ قَدْحاً (2) فَالْمُغیراتِ صُبْحاً (3) فَأَثَرْنَ بِهِ نَقْعاً (4) فَوَسَطْنَ بِهِ جَمْعاً (5) إِنَّ الْإِنْسانَ لِرَبِّهِ لَکَنُودٌ (6) وَ إِنَّهُ عَلى‏ ذلِکَ لَشَهیدٌ (7) وَ إِنَّهُ لِحُبِّ الْخَیْرِ لَشَدیدٌ (8) أَ فَلا یَعْلَمُ إِذا بُعْثِرَ ما فِی الْقُبُورِ (9) وَ حُصِّلَ ما فِی الصُّدُورِ (10) إِنَّ رَبَّهُمْ بِهِمْ یَوْمَئِذٍ لَخَبیرٌ (11)

سوگند به آن اسبها که نفس‌زنان تازان‌اند (1) و سوگند به آنها که با نواختن و تاختن بر سنگلاخ‌ها با سم‌هایشان شراره آتش برآورندگان‌اند (2) و سوگند به آنها که بامدادان یورش برندگان‌اند (3) و با آن یورش، غبارى برانگیختند (4) و بدین وسیله میان جمعی درآمدند (5) [به آنها سوگند] که انسان نسبت به پروردگارش بسیار بی¬توجه و ناسپاس است (6) و او قطعاً بر بی¬توجهی و ناسپاسی خود گواه است (7) و [آنچه به رغم این گواهی، او را به این وضعیت دچار ساخته، آن است که] او به شدت شیفته خیر است. (8) [این انسان بی¬توجه و ناسپاس،] آیا نمى داند آن روز که دفن شدگانِ در گورها برانگیخته مى شوند (9) و آنچه در سینه هاست همه فاش مى گردد. (10) به یقین، آن روز پروردگارشان به آنان آگاه است. (11)