دهم اسفند 1392
کثرت جمعیت از دیدگاه قرآن یک ارزش است
برای ایرانیها اینطور که یکی از پزشکان گفت، 18 راه آوردند که در ایران نسل ایرانی را کم کنند؛ کشورهایی دیگر هم گاهی این کار را کردهاند، منتها با دو سه راه! یعنی تمام توانشان را گذاشتند برای اینکه جمعیت ما جمعیت کهنهای شود.
کثرت جمعیت یک ارزش است
حجتالاسلام قرائتی تأکید کرد: حدیث داریم که اگر هر وقت یک چیزی به سمت شما آمد، و نمیدانید حق چیست، باطل چیست! «فعلیکم بالقرآن» با قرآن متر کنید که این حق است، یا حق نیست. حالا! قرآن راجع به بچهدار شدن چه میگوید؟ میگوید: یادتان نرود، «إِذْ کُنتُمْ قَلِیلًا» شما جمعیتتان قلیل بود، کم بود. «فَکَثَّرَکُمْ» (اعراف/86) جمعیت شما را بیشتر کردیم. این یعنی چه؟ یعنی کثرت جمعیت یک ارزش است.
برنامه دشمن برای کم کردن نسل ایرانیان
وی ادامه داد: در راستای کاهش جمعیت راههایی هم به وجود آوردند که برای ایرانیها اینطور که یکی از پزشکان متخصص و یا فوق تخصص به من گفت، 18 راه آوردند که در ایران نسل ایرانی را کم کنند؛ کشورهایی دیگر هم گاهی این کار را کردهاند، منتها با دو سه راه! یعنی تمام توانشان را گذاشتند برای اینکه جمعیت ما جمعیت کهنهای شود.
عدم ارتباط میان تعداد فرزندان و تربیت آنها
وی در ادامه با ارائه بحث عدم ارتباط میان تعداد فرزندان و تربیت آنها گفت: حرفهای دروغی در این رابطه میزنند و شعارهای دروغ میدهند، یکی از شعارهای دروغ این بود که انسان اگر اولاد کمتری داشته باشد، به تربیتش میرسد، که این دروغی بزرگ است؛ یک آمار علمی به ما بدهید که کسی که چند بچه دارد به تربیت آنها نمیرسد؛ یک آمار به ما بدهید که این نکته درست است؛ بسیارند افرادی که بچههای زیادی داشتهاند و افراد نیکوکاری به جامعه تحویل دادهاند؛ همچنین افرادی داریم که بچههای کمی دارند و آنها را تربیت درستی نکردهاند.
حجتالاسلام قرائتی تصریح کرد: میگویند نان از کجا بیاوریم بخوریم، یعنی واقعاً ایران مشکل نان دارد؟ ما نتوانستیم از طبیعت خوب استفاده کنیم. حدیث داریم کسی که آب دارد و خاک هم دارد باز هم گندم میخرد، نفرین شده است «من وجد ماءً» «ماء» یعنی آب! «تراب» یعنی خاک! «من وجد ماءً و ترابا» کسی که آب دارد، خاک هم دارد، «ثم افتقر» میرود و گندم میخرد، «فابعده الله» (وسائل الشیعة، ج17، ص41) مشکلش ایمان است.
وی تصریح کرد: هجرت از روستا به شهر، کنار گذاشتن کارهای تولیدی و شغلهای سرپایی کاذب! شغل کاذب! مصرف بیخود! صرفه جویی نکردن، خیلی جاها ولخرجی میکنیم.
مصرفزدگی و اسراف و تبذیر
حجتالاسلام قرائتی با اشاره به مبحث مصرفزدگی و اسراف و تبذیر اظهار کرد: چند وقت پیش ظاهراً تلویزیون میگفت که مصرف گاز در ایران هفتاد و پنج میلیونی مساوی با مصرف گاز در چین یک میلیارد و سیصد میلیونی است؛ اصراف خیلی بد است و باید درست مصرف کنیم.
وی در ادامه در رابطه با مبحث اصراف تصریح کرد: کمبودها مشکلاتی است که سیلی خداست؛ در سوره فجر یک آیه داریم میگوید که افرادی هستند که تا وضعشان خوب میشود، میگویند؛ «رب اکرمنی» خدا من را «اکرمن» یعنی کرامت داده است. اگر وضعشان بد شد میگویند: «رب اهانن» (فجر/16) خدا به من اهانت کرده است. میگوید: نه خیر! خدا تو را کاری نکرده است، دست خود توست.
حجتالاسلام قرائتی ادامه داد: پارسال به تو دادیم، «لا تکرمون الیتیم» به یتیم ندادی، امسال خشکسالی است. نه یک حدیث و دو حدیث و سه حدیث! نه پنج حدیث و ده حدیث! بسیار حدیث داریم در این رابطه «ما تلف مالٌ فی بر و لا بحر، الا بترک الزکاة» هر کجا دیدید مالی آتش گرفت، ببینید زکات نداده است.
وی ادامه داد: پدر من، بازاری بود، پنجاه سال در بازار کاشان بود. به من میگفت در عمرم یک تاجر ندیدم که ورشکست شود، مگر اینکه خمس نمیداد. چون امام کاظم(ع) فرمود؛ اگر پول حقی را ندهید، خدا مالت را طوری میسوزاند، دو برابر آن حق خمس از دستش خارج میشود.
حجتالاسلام قرائتی در رابطه با اصلاح فرهنگ جامعه با معرفی الگوهای شناختهشده گفت: مشکل در خودمان است. به اسم بهداشت، به اسم کنترل نسل، کارهایی کردهایم که درست نبوده، فرهنگ را باید عوض کرد، من نمیدانم فرهنگ را چطور باید عوض کرد. البته خوب خود بنده هم مبتلا هستم، اگر الگویابی میکردیم، قصه حل میشد. ما الگو نداریم. الگوی مصرف نداریم.
اصلاح فرهنگ جامعه با معرفی الگوهای شناختهشده
وی با ذکر خاطرهای از مقام معظم رهبری گفت: یکی از نزدیکان مقام معظم رهبری به من میگفت: با آقا مانور رفته بودیم. مانور صبح روز بعد بود، آقا شب وارد شد که شب هم آنجا در خیمهها با رزمندهها باشند. مقام معظم رهبری که مانور میروند، فرماندهان سپاه و ارتش هم همراهش هستند و خیمهای که برای آقا بود، غذا که برای آقا آوردند، آقا یک نگاهی کرد و گفت: این رزمندهها هم که در بیابان هستند که فردا مانور میدهند، همین غذا را میخورند؟ به هم نگاهی کردند و گفتند: نه آقا! گفت: چه میخورند؟ گفت به آنها سوسیس و کالباس میدهیم. گفت: پس چرا خودتان این غذا را میخورید؟ غذا را جمع کنید. گفتند: آقا اینها برای سی نفر است، سربازها چندهزار نفر هستند. خوب غذای سی نفر را که نمیشود برگردانیم. گفتند بروید و به فقرا بدهید. زشت است که ما فرمانده کل قوا باشیم غذایمان با سرباز فرق بکند. میگفت: آقا غذا نخورد. بعد ایشان گفت که من از سوسیس و کالباس هم نمیخورم، چیز دیگری هم هست؟ گفتند: بله! نان و پنیر و هندوانه هم هست. آقا گفتند: خوب نان و پنیر را بیاورید. هر کس هم میخواهد سوسیس بخورد. خوب اگر همه افراد ما این کار را میکردند، چه میشد؟ ما الگو کم داریم.
آداب و رسوم نادرست در ازدواج جوانان
وی در ادامه در رابطه با آداب و رسوم نادرست در ازدواج جوانان گفت: بنده یک روز رفتم مجلس! کمیسیون فرهنگی گفتم اگر شما میخواهیم کار فرهنگی بکنید، مشکل ما مشکل ازدواج است، بیایید مشکل ازدواج را حل کنید. چقدر دختر داریم که سنشان به سی سال و بالاتر میرسد؟ دخترهایی که سنشان از سن ازدواج گذشته و پسرهایی که سنشان دارد رد میشود، نهضتی باید در این زمینه ایجاد شود، نهضت قناعت و زهد، بچهها باید یک هنری بلد باشند. درسهای آموزش و پرورش و دانشگاه باید در این زمینه ورود یابند درس باید مفید باشد. پژوهشها نیز باید در زمینههای مفید صورت گیرد.
حجتالاسلام قرائتی عنوان کرد: رئیس جمهور هم چند روز پیش در روز پژوهش، در سخنرانیاش گفت که پژوهشها کاربردی باشند. ما گاهی پژوهش میکنیم که آجرهای سی و سه پل اصفهان از نجف آباد است یا از خود اصفهان! حالا یا از نجف آباد یا از خود اصفهان بیا از رویش رد شو! پژوهش میکنیم در ادبیات که «خندقی کندند» یا «خندقی بکندند» یا «خندقی بکندندی»! میگویند؛ فارسی قدیم «خندقی بکندندی» بود، در قرن فلان «خندقی بکندندی» شد «خندقی بکندند» و الان شد «خندقی کندند»؛ حال اینکه عدهای در صدر اسلام خندق کندند، جنگ هم شروع شد.
وی ادامه داد: پژوهش باید یک پژوهش کابردی باشد، یعنی اگر عمری، پولی تلف شد، خروجی داشته باشد. علم هم همینطور است. امیرالمؤمنین(ع) میفرماید؛ «ثمرة العلم العبودیة، ثمرهی علم بندگی خداست». اگر هر کس با سوادتر است، آمد در نماز جماعت! این پیداست علمش مفید است. اگر هر کس باسوادتر است، بیشتر سلام کرد، تواضع دارد؛ هر کس باسوادتر است، بیشتر دست پدر و مادرش را بوسید، هر کس باسوادتر است به زیردستان بیشتر رسید.
حجتالاسلام قرائتی تصریح کرد: این را علامه طباطبایی به من گفت. رفتم پهلوی علامه طباطبایی، گفتم: آقا قرآن یک آیه دارد، میفرماید: «إِنَّمَا یَخْشَى اللّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ» (فاطر/28) عالم از خدا میترسد، گفت: بله! آیه قرآن است، گفتم: من اول طلبگیام که سواد نداشتم، سر نماز گریه میکردم، نمازهای باحالی میخواندم، حالا باسواد شدهام، سر نماز حواسم پرت است، پس این آیه چه میگوید؟ گفت: آیه درست است، اینهایی که تو خواندهای علم نبوده است. یک چیزهایی حفظ کردهای! اگر علم بود، «ثمرة العلم العبودیة».
لزوم اصلاح مدیریت در خانه و جامعه
حجتالاسلام قرائتی در رابطه با لزوم اصلاح مدیریت در خانه و جامعه گفت: سوره ابراهیم چند تا آیه در رابطه با مدیریت دارد، آیه 32 به بعد سوره ابراهیم، میفرماید که «اللَّه الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ» (ابراهیم/32) «خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ» آسمانها و زمین را آفرید، «وَأَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً» از آسمان «مَاءً» باران فرستاده است. «فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ» «أَخْرَجَ» خارج کرد، «بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ» میوهها را هم بعد از باران فرستاده است؛ «وَسَخَّرَ لَکُمُ الْفُلْکَ» کشتی هم برای شما قرار دادیم، «وَسَخَّرَ لَکُمُ الْأَنْهَارَ» نهرها را هم مسخر شما کردیم، « وَسَخَّرَ لَکُمُ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ» شمس و قمر را هم که معنایش را بلد هستید، یعنی چه؟ خورشید و ماه! «وَسَخَّرَ لَکُمُ اللَّیْلَ وَالنَّهَارَ» لیل و نهار را هم ترجمهاش را بلد هستید. شب و روز! «وَآتَاکُم مِّن کُلِّ مَا سَأَلْتُمُوهُ» هر چه سؤال کنید، هر چه از خدا خواستید، به شما دادهام، «وَإِن تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللَّـهِ لَا تُحْصُوهَا» اگر خواسته باشید، نعمتهای خدا «نِعْمَتَ اللَّه لَا تُحْصُوهَا» نعمتهای خدا را نمیتوانید احصاء کنید و بشمرید. خوب پس مشکل کجاست؟ آسمان و زمین در اختیار ماست. باران در اختیار، میوهها در اختیار، کشتی در اختیار، نهرها در اختیار، خورشید در اختیار، قمر در اختیار، شب و روز در اختیار، هر چه سؤال کنید در اختیار، نعمتهای خدا را «لَا تُحْصُوهَا» پس چرا نداریم بخوریم؟ میگوید: «إِنَّ الْإِنسَانَ لَظَلُومٌ کَفَّارٌ» انسان مدیریتش خراب است، همه چیز داریم، مدیریت نداریم. آب داریم، خاک هم داریم، باید دید چه باید کرد.
وی ادامه داد: «إِنَّ الْإِنسَانَ لَظَلُومٌ کَفَّارٌ» این آیه برای مدیریت است. «إِنَّ الْإِنسَانَ» جمله هم گفته «إِنَّ» یعنی قطعاً «لَظَلُومٌ» ل هم یعنی قطعاً، «ظَلُومٌ» هم یعنی قطعاً، «کَفَّارٌ» هم یعنی قطعاً، نمیگوید: کافر! نمیگوید: ظالم! ظالم و کافر یک معنا دارد، ظلوم و کفار یک معنای تندی دارد. یعنی خیلی ظالم است. خیلی کافر است. میگوید: همه چیز به تو دادیم، به قول شاعر، ابر و باد... میگوید همه چیز به تو دادیم، تو نتوانستی از اینها استفاده کنی؛ مثل اینکه شما به بچهات میگویی: کامپیوتر داری، استاد داری، آزمایشگاه داری، معلم داری، ثبت نام داری، سرویس داری، چی داری و داری، پس چرا درس نخواندی؟!
جایگاه اخلاق در فرهنگ جامعه
وی در رابطه با جایگاه اخلاق در فرهنگ جامعه گفت: یک بار دیگر، «خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ»، ماء باران، میوها ثمرات، کشتی، نهر، خورشید، ماه، شب، روز،«کُلِّ مَا سَأَلْتُمُوهُ» دیگر چانه نزن، هر چه تو بخواهی، بعد میگوید: اگر خواسته باشید نعمتهای خدا را بشمرید، «لا تحصوها» نمیتوانید بشمرید، بعد میگوید: پس چرا مشکل داریم؟ «إِنَّ الْإِنسَانَ لَظَلُومٌ کَفَّارٌ» بد استفاده کردن، بیجا استفاده کردن، اسراف کردن، ولخرجی کردن، یک چیزهایی که، فقر تحمیلی را پذیرفتن، احساس فقر، من فقیر نیستم، احساس میکنم که من بدبخت هستم.
وی ادامه داد: احساس میکنم که من بدبخت هستم، یک مشت احساسات غلط است؛ فردی احساس میکند که اگر دانشگاه نرود، بدبخت است. حالا دانشگاه و کنکور رد شدی، یک کار دیگر بکن. آخر چه کسی گفته بدبخت است کسی که دانشگاه نرفته؟ ما چقدر آدم داریم که دانشگاه نرفته و یک ذره هم بدبخت نیستند؟ هم کارش مفید است، هم درآمدش خوب است؟ و آدمهایی هم داریم که تحصیلات عالیه دارند، ولی هزار و یک مشکل دارند، اینطور نیست که هر کس برود دانشگاه هیچ مشکلی نداشته باشد.
حجتالاسلام قرائتی یادآور شد: آدمهایی هستند که بسیار باسوادند، اما از نظر اخلاقی نمیشود با آنها زندگی کرد. اصلاً نمیشود با آنها زندگی کرد. آدمهایی هم هستند که خیلی سوادشان پایین است، ولی آدم با ایشان زندگی میکند خوش میگذرد، خیلی راحت با هم زندگی میکنند. فرهنگ یعنی راحتی زندگی، یعنی باور، یعنی آرامش.
وی در پایان اظهار کرد: اجمالاً ما میتوانیم برگردیم به قرآن، زندگی ساده، زندگی شیرین، یک دو سه مورد ابراهیم در کشور ما میخواهد، که بیاید این بتها و آداب و رسوم و خرافات و تجملات و اشرفیگری را بزند، زندگی راحت میشود. ما الان خودمان مثل بتپرستها رفتار میکنیم؛ بت با دست خودشان میساختند و در مقابلش گریه میکردند. قرآن میگوید: «أَتَعْبُدُونَ مَا تَنْحِتُونَ» (صافات/95) خودت با دست خودت تراشیدی و در مقابلش گریه میکنی؟ ما هم یک آداب و رسومی را خلق کردیم، خودمان در آداب و رسوم خودمان ماندهایم. این آداب و رسوم پایش به جایی بند نیست.
خدایا! یادمان بده که چگونه زندگی کنیم. یادمان بده که چگونه فکر کنیم. یادمان بده که چگونه بگوییم. یادمان بده که چگونه باور کنیم. باورها و افکار غلط را از ذهن و دل ما برطرف بفرما!
»»به نقل از خبرگزاری قرآنی ایکنا