آرشیو مقالات
[ درج مقاله جدید ] عبارت :
 نويسنده : مرتضی قاطعی
 کلید واژه :
 اسماء و صفات خدا
در مورد خداوند دو نوع تعبیر وجود دارد؛ اسماءالهی و "صفات الهی. این دو تعبیر تفاوت چندانی باهم ندارند و تنها فرقشان اینست که صفت دلالت میکند بر معنایی از معانی؛ مانند "علم" که ذات خدا متّصف بر آن است و اسم بر ذاتی دلالت میکند که با صفتی لحاظ شده باشد؛ پس اسم در واقع بیانگر کمالات و صفاتی است که جزو ذات خداوند است؛ مثلاً "حیات و علم" صفت، اما "حیّ و عالم" اسم هستند.[7]
 نويسنده : مرتضی قاطعی
 کلید واژه :
 قرآن، اطمینان قلب، اضطراب و پریشانی، آرامش اعتقادی، آرامش روانی، ذکر خدا، خوف و حزن
"اطمینان" و طمأنینه در لغت به معنی آرامش خاطر بعد از بی‌تابی و اضطراب است.[1] اطمینان در علم اخلاق به اعتدال صفات و حالات انسان و ثبات شخصیت آدمی گفته می‌شود و در اصطلاح فقهی به حالت استقرار نمازگزار اطلاق می‌شود.[2]
"اطمینان قلب" یعنی فکر انسان بر چیزی که باور دارد آرام گیرد و به خود تردید راه ندهد گاهی هدف از اطمینان قلب، اعتماد در کار و یا توقع امید فراوان به آن است.[3]
 نويسنده : مرتضی قاطعی
 کلید واژه :
 آیت الله جوادی آملی
وجود مبارک صدیقه کبرا "فاطمه زهرا(س)" سیره و سنتی دارد که معرف هویت اوست؛ چون این ذات پر برکت همانند سایر ذوات قدسی، همتای قرآن کریم‌اند و قرآن کریم عباراتی، اشاراتی، لطایفی و حقایقی دارد؛ چه اینکه از امام حسین(ع) و امام صادق(ع) رسیده است که قرآن به چهار بخش تقسیم می‌شود، چهار درجه دارد: یک درجه‌‌اش برای توده مردم است به نام عبارات قرآن؛ برتر از آن، اشارات قرآن است و والاتر از آن، لطایف قرآن است و قله قرآن حقایق قرآن، است که مخصوص انبیاست.(بحارالانوار، ج۷۵، ص۲۷۸). قال الصادق(ع): "کتاب الله عزّوجلّ علی أربعة أشیاء علی العبارة والإشارة واللطائف والحقائق؛ فالعبارة للعوام والإشارة للخواص واللطائف للأولیاء والحقائق للأنبیاء". این روایت از امام حسین(ع) نیز وارد شده است. (ر.ک: جامع الأخبار، ص۴۱) صدیقه کبرا هم که از ذوات قدسی عترت(علیهم السلام) اند، سیره و سنتی دارد که بخشی، جزء عبارات آن سیره است، توده مردم از آن بهره می‌برند؛ بخشی مربوط به اشارات سیره آن حضرت است که خواص استفاده می‌کنند و بخشی مربوط به لطایف سیره و سنت آن حضرت است که أخص بهره می‌برند و بخشی مربوط به حقایق فاطمیه است که انبیا استفاده می‌کنند و دیگران طرفی نمی‌بندند؛ بحث درباره آن حضرت در حقیقت همانند بحث درباره قرآن کریم است.
 نويسنده : مرتضی قاطعی
 کلید واژه :
 «اولَئِکَ الَّذِینَ یَدْعُونَ یَبْتَغُونَ إِلَی رَبِّهِمُ الْوَسِیلَةَ أَیُّهُمْ أَقْرَبُ وَیَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَیَخَافُونَ عَذَابَهُ إِنَّ عَذَابَ رَبِّکَ کَانَ مَحْذُوراً»[1]؛ آن کسانی که ایشان می خوانند [خود] به سوی پروردگارشان تقرّب می جویند [تا بدانند] کدام یک از آنها [به او] نزدیک ترند و به رحمت وی امیدوارند، و از عذابش می ترسند; چراکه عذاب پروردگارت همواره در خور پرهیز است.

آنچه مشرکان به عنوان معبود خود می خوانند (از ملائکه، جن و انس)، خود برای تقرّب به درگاه پروردگارشان به دنبال وسیله هستند تا به او نزدیک تر باشند. همه امید رحمت از خداوند دارند و در تمامی حوایج زندگی به او مراجعه می کنند و نافرمانی اش نمی کنند؛ چراکه باید خود را از عذاب خدا دور سازند.
 نويسنده : مرتضی قاطعی
 کلید واژه :
 فضیلت و عظمت
رسول اکرم صلی الله علیه و آله به علی علیه‌السلام فرمودند: «قرآن کلامی برتر و بزرگ است و سوره بقره، سید قرآن و آیة‌الکرسی سید بقره است.». سپس فرمودند: «آیة‌الکرسی از گنجینه‌ای در زیر عرش به من عطا شده است و قبل از من به هیچ پیغمبری چنین عطائی نشده است.»
 نويسنده : مرتضی قاطعی
 کلید واژه :
 شب قدر، شب ارتباط با خدا


جمعیت از خود بی‌خود شده است. چراغ‏ها خاموش است. در تاریکى صداى گریه و ناله از هر سو برمى‌خیزد. انگار اینها همان انسان‏هایى نیستند که ساعتى پیش در کوچه و خیابان راه مى‏رفتند از بقالى و لبنیاتى و نانوایى خرید مى‏کردند، گاهى بر هم اخم مى‏کردند و از یکدیگر دلگیر مى‏شدند. پیش خود هزار جور حساب و کتاب داشتند. انگار اینها از یک سیاره دیگر آمده‏اند، از سیاره عشق و دوستى؛ از سیاره دل‌هاى نرم و آماده. از سیاره‏اى که در آن کسى به فکر مزه خورشتى که با نان فردا شب خواهد خورد نیست. آنجا دیگر کسى به فکر بزرگى و کوچگى خانه، زیبایى و زرق و برق اتومبیل و لباس، تفاخر و رفاه و دنیاطلبى نیست. اینها از کجا آمده‏اند که این‏طور ضجه مى‏زنند. این‏گونه از خود بی‌خود مى‏شوند. شانه به شانه هم مى‏نشینند و تکان‏هاى شانه یکدیگر را حس مى‏کنند. اینها از کجا آمده‏اند که فضاى خاموش مصلى را با امواج آسمانى و عرشى خود به فضایى سرشار از نفس فرشتگان تبدیل کرده است.
 نويسنده : حسن سلطانی
 کلید واژه : اسلام و روحانیّت
 دستهائی الان برای حذف روحانیت کار می‎کنند ... من می‎دانم کسانی هستند که حضور روحانیت را دوست ندارند. علّت دوست نداشتنشان هم این است که به مبنای فکری روحانیت و به رسالت او اصلاً عقیده ندارند.
اگر کسی خیال کند که به غیر از جامعه علمی روحانیت تشیّع، کسی خواهد توانست قرآن و اسلام را عَلَم کند و تبیین و تفهیم نماید در دنیا، ایمان و اعتقاد در دلها به وجود بیاورد،... تصور غلط و اشتباهی است.
حوزه و روحانیت مثل خونی است که در سرتاسر پیکره‎ی جامعه در جریان است، در حرکت است، با همه جا مرتبط است؛ لذا مسائل روحانیت و مسائل حوزه، پیوندی ناگسستنی دارد با مسائل کشور، مسائل نظام اسلامی، مسائل دنیای امروز و حتّی با مسائلی از تاریخ و گذشته.
 نويسنده : حسن سلطانی
 کلید واژه : این محبت از محبت‌ها جداست
 امام علی ـ علیه السّلام ـ در کلامی به قنبر می‌فرمایند: ای قنبر، به خدا قسم کسی که در دل یقین به ولایت ما خانواده عترت داشته باشد برای او از عبادت هزار سال بهتر است، اگر بنده‌ای هزار سال خدا را عبادت کند خداوند عبادت او را نخواهد پذیرفت تا این‌که ولایت ما اهل بیت را قبول داشته باشد. آنگاه حضرت با تأکید بر اهمیّت موضوع ادامه می‌دهند: اگر بنده‌ای هزار سال خداوند را عبادت کند و اعمال نیک هفتاد و دو پیامبر را هم به جا آورد، خداوند از او نخواهد پذیرفت تا این‌که ولایت ما را بپذیرد و گرنه خداوند او را به صورت، به جهنم خواهد انداخت.[
 نويسنده : مرتضی قاطعی
 کلید واژه :
 قدر شب مقدرات
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ * وَمَا أَدْرَاکَ مَا لَیْلَةُ الْقَدْرِ * لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِّنْ أَلْفِ شَهْرٍ *
تَنَزَّلُ الْمَلَائِکَةُ وَالرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن کُلِّ أَمْرٍ * سَلَامٌ هِیَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ * . (1)
ترجمه : ما این قرآن عظیم الشان را (که رحمت واسع و حکمت جامع است) در شب قدر نازل کردیم و چه تو را به عظمت این شب قدر آگاه تواند کرد, شب قدر (به مقام و مرتبه) از هزار ماه بهتر و بالاتر است در این شب فرشتگان و روح (جبرئیل) به اذن خدا (بر مقام ولایت نبى و امام عصر(عج) از هر فرمان (و دستور الهى و سرنوشت مقدرات خلق را) نازل مى گردانند, این شب, رحمت و سلامت و تهنیت است تا صبحگاه (شهود) ((شب قدر)) یا ((لیلة القدر)) مشهورترین نام این شب است. مفسران درباره اینکه چرا این شب را ((شب قدر)) گفته اند و ((قدر)) به چه معناست, سه معنا را انتخاب کرده اند:
1- قدر= شرف و منزلت
((مرحوم طبرسى)) گوید: ((از آن رو به این شب, قدر گفته اند که داراى شرف و پایه اى بلند و شانى عظیم است. مثل اینکه گویند: مرد داراى قدر; یعنى داراى شرف و منزلت. چنان چه قرآن مى فرماید: ((و ما قدروا الله حق قدره)), یعنى عظمت و شان خدا را آن گونه که باید به جا نیاوردند. ((ابوبکر وراق)) گوید: ((لان من لم یکن ذا قدر اذا احیاها صار ذاقدر)); آن شب را, قدر نامیدند, از این رو که انسان ها با زنده داشتن آن به قدر و منزلت مى رسند. دیگران نیز گفته اند: شب قدر است, زیرا کارهاى خدایى را در آن شب پاداشى بزرگ و گران سنگ است. گروهى دیگر نیز گفته اند: شب قدر است, چون کتابى گرانبها بر پیامبرى بلند مرتبه و گرامى, براى امتى بلند پایه با دستان فرشته اى گرانقدر نازل شده است.(2) در قدر و منزلت شب قدر همین بس که سوره مبارکه (قدر) در شان آن نازل شده است.
2- قدر= تنگى و ضیق
یکى از معانى (قدر) ضیق و تنگى است.
این شب را از آن رو (قدر) گفته اند که زمین به واسطه کثرت فرود فرشتگان در آن شب, تنگ مى شود. زمین در این شب, سرشار از فرشتگانى است که تا سپیده دم, هم صدا با زمینیان به احیاى آن شب مى پردازند و به وظایف خویش مى رسند. در این زمینه قرآن کریم مى فرماید: (تنزل الملائکه و الروح فیها باذن ربهم من کل امر).
3- قدر= تقدیر و اندازه گیرى
بسیارى از دانشمندان این معنا را پذیرفته اند; چون در این شب, همه چیز اندازه گیرى مى شود, به آن شب قدر گفته مى شود. از جمله مقدرات این شب, سرنوشت افراد, جامعه, حوادث و پیش آمدها, مانند جنگ, زلزله, پیروزى, شکست, سعادت و شقاوت و...است. در این شب, سرنوشت افراد و جوامع و هر آنچه با سرنوشت انسان ها ارتباط دارد, بر اساس حکمت و مصلحت رقم مى خورد. (در او تقدیر و تفصیل کنند; هر کار که مشحون به حکمت است, نقص را بر او راه نبود و هر چه در آن سال خواهد بود از آجال و اقسام, در این شب تقدیر کنند). (3)
از حضرت امام رضا(ع), روایت شده است که :
(...یقدر فیها ما یکون فى السنه من خیر او شر اومضره او منفعه او رزق او اجل و لذلک سمیت لیلة القدر) (4); این شب را لیلة القدر نامیده اند, چون آنچه مربوط به سال است, از قبیل خوبى, بدى, زیان, سود,روزى (معیشت) و مرگ و ولادت در آن شب اندازه گیرى مى شود.
امام صادق(ع), خطاب به (ابوبصیر) فرمودند:
(یا ابا محمد, یکتب وفد الحاجه فى لیلة القدر و المنایا والبلایا و الارزاق و ما یکون الى مثلها فى قابل فاطلبها فى احدى وثلاث); اى ابو محمد, در شب قدر حاجیان مشخص شده و پیشامدها و مرگ ها و روزىها و آنچه مربوط به آن سال است تا سال آینده (شب قدر دیگر) رقم مى خورد; پس آن را در شب بیست و یکم و بیست سوم ماه جستجو کن البته اینکه خداوند بر پایه حکمت و مصلحت, تقدیر امور مى فرماید, به شایستگى و ظرفیت و حال افراد و جوامع بستگى دارد.
قدر, باران رحمتى است که در جویبار هر فرد و هر جمع به اندازه او جارى است. شخصیت افراد به گونه اى شکل گرفته که بعضى از آنان توان پذیرش جریان رودى وسیع از رحمت و برکت قدر را دارند و برخى دیگر, زمینه کمترى براى جذب رحمت و عنایت دارند; برخى, هیچ گونه آمادگى ندارند تا آنجا که زمینه وجودشان چون سنگى سخت و نفوذناپذیر است. حقیقت شب قدر از نوع حقایق قرآنى است و همان طور که قرآن شفا و درمان است, شب قدر نیز این گونه است: (و ننزل من القرآن ما هو شفا و رحمه للمومنین و لا یزید الظالمین الا خسارا). (5) قرآن غذاىسالم روح انسان هاست. این غذاى دلپذیر براى روان سالم لذت بخش است. اما اگر کسى بیمار باشد, نه تنها از این سفره رنگین دلپذیر و غذاى شفابخش بهره اى نمى برد, بلکه براى او مایه آزردگى است. از این رو, در قسمت دوم, آیه کریمه مى فرماید: و همین قرآن براى ستمکاران مایه تباهى و زیان است. گفتیم که در شب قدر سرنوشت انسان ها بر اساس حکمت و مصلحت رقم مى خورد. بى گمان, این تصمیم گیرى درباره آینده اشخاص و امت ها با گذشته آنان پیوند خورده است, اما اینکه در این شب چگونه تصمیم گیرى و تقدیر مى شود و چه مراحلى پشت سر گذاشته مى شود و نقش عنصر . انتخاب چیست؟ در صفحات بعد به آن خواهیم پرداخت.
________________________________________
1- سوره قدر
2- مجمع البیان , ج 10 , ص 518.
3- تفسیر منهج الصادقین , ج 10, ص 303.
4- عیون اخبار الرضا, ج 2 , ص 116.
5- اسرإ , آیه 82.
 نويسنده : مرتضی قاطعی
 کلید واژه :
 تفسیر سوره قدر از تفسیر المیزان علامه طبابایی
  • <<
  • <
  • تعداد صفحات : 179
  • >
  • >>