1)
علیخانی : اینا سوالات قانونی نه فقهی!
2)
: سلام خانومم نه نیاز به اجازه نیست واسه دختر 35 ساله البته می تونید در بعضی موراد به مرجع تقلید دیگه روجوع کنید که اجازه داده که دختره رشیده اجازه صیغه به خودش داده
3)
طوفانی : چرا با وجود پاسخی که به نظر (2) داده ام آن را قید نمی فرمایید؟!!! آیا این حقّ است؟!!!
4)
: سلام
در پاسخ خانم زهره کیانی باید عرض شود که :
1- بنده آرش طوفانی هستم؛ و چنانکه از نامم بر می آید، مرد هستم.
2- باید توجّه داشت که در علم حقوق، الفاظ و کلمات بسیار مهم بوده و هر کدام معنای خاص و دقیقی را مدنظر دارند.
بنابراین منظور از لفظ «صیغه» و یا «خطبه» در علم حقوق، همان جملاتی است که یک عقد را بین دو نفر ایجاد می کند و طرفین به مفاد آن ملزم می شوند.
3- «دختر» در علم حقوق به «انسان جنس مؤنّث باکره» اطلاق می شود. که تشریح معنای «باکره» هم ضروری به نظر نمی رسد!
لذا برای اینکه مؤنثی، مشمول عنوان حقوقی دختر شود؛ باکره بودن او شرط است؛ نه میزان سن او!
از همین روی اگر انسان مؤنّثی 70 سال هم سن داشته ولی همچنان باکره باشد؛ از نظر حقوقی او «دختر» محسوب می شود.
4- عقد دائم دختر ایرادی ندارد! و اصولا اگر دختر را نتوان به عقد نکاح دائم هم تزویج نمود؛ پس دیگر چگونه می شود با دختری ازدواج کرد؟!
در مورد ممنوعیّت نکاح موقّت دختر نیز از نظر قانونی ممنوعیّتی وجود ندارد! فقط از منظر فقهی، مشهور این است که نکاح موقّت «دختر» محل اشکال است.
5- موضوع اذن پدر در نکاح «دختر باکره» شرط اساسی و از موارد صحّت عقد نکاح نیست! بلکه مشهور نظر فقها در این ارتباط در «مستحب بودن» وجود اذن پدر در نکاح دختر باکره می باشد! و بدیهی است که «حکم استحبابی» همانند «حکم واجب» نیست و ایجاد الزام قطعی برای شخص مکلّف نمی کند؛ در حد یک پیشنهاد است که اگر چنان کنی بهتر است!
قانون مدنی ایران نیز در مواد 1043 و 1044 بحث اذن پدر در نکاح «دختر باکره» را که مطرح می کند؛ به هیچ وجه به شکل یک شرط الزامی به نحوی که اگر نباشد، عقد نکاح باطل شود، بیان نمی کند!
حتّی فرض عدم اذن پدر یا پدر پدری را هم مشروع می شمارد!
به طور کلی فلسفه ی بودن اذن پدر در عقد نکاح «دختر باکره» از نظر رعایت مصلحت دختر است؛ چراکه معمولا پدر بیشتر صلاح دختر خود را می خواهد؛ فلذا اگر اذن او باشد، احتمال قوّت و استحکام عقد نکاح افزایش می یابد!
مخالفت پدر نیز با نکاح «دختر باکره» ی خود باید مشروع و معقول باشد؛ نه احساسی و بی پایه؛ به همین جهت نیز قانون مدنی برای دختر باکره این حقّ را قائل شده است که چنانچه دلایل مخالفت پدر خود را موجّه نمی داند، با طرح دادخواست و معرفی مرد مورد علاقه ی خود از دادگاه اذن نکاح خود را دریافت دارد.
شایان ذکر است که به هر صورت، عدم وجود اذن پدر در نکاح دختر باکره، مبطل عقد نکاح نخواهد بود!
6- شایان ذکر است که اذن پدر فقط مربوط به نکاح دختر باکره می باشد! نه یک زن!
5)
: با سلام. تعدادی از پرسش و پاسخها را خواندم اما در برخی موارد و بویژه این سؤال بسیار از اظهار نظر آقای طوفانی متأسف شدم . شاید ایشان مقداری اطلاعات حقوقی داشته باشند اما قوانین شرع را نباید با قوانین بشری مقایسه کرده و تطبیق داد . لطفاً پس از مراجعه به رساله فقها نظردهیتان را محدودتر نمایید.