آرشیو مقالات
[ درج مقاله جدید ] عبارت :
 نويسنده : سیده منصوره خادم
 کلید واژه :
 فقر شب را "بی غذا" سر کردن نیست
فقر روز را "بی اندیشه" سر کردن است
 نويسنده : مرضیه علمدار .ب
 کلید واژه :
 روزی حضرت سلیمان (ع ) در کنار دریا نشسته بود ، نگاهش به مورچه ای افتاد که دانه گندمی را باخود به طرف دریا حمل می کرد .سلیمان (ع) همچنان به او نگاه می کرد که دید او نزدیک آب رسید.در همان لحظه ...
 نويسنده : مرضیه علمدار .ب
 کلید واژه :
 روزى بهلول از مجلس درس ابوحنیفه گذر مى کرد او را مشغول تدریس دید و شنید که ابوحنیفه مى گفت حضرت صادق علیه السلام مطالبى میگوید که من آنها را نمى پسندم ...
 نويسنده : سیده منصوره خادم
 کلید واژه :
 هیچوقت نمی تونی اون جوری که باید احساس واقعیت رو برای دیگران تفسیر کنی، چون آدمها عادت دارند برداشت شخصی از هرچیزی داشته باشند و بعد به خودت می گی اشکال نداره ...
 نويسنده : سیده منصوره خادم
 کلید واژه :
 داشتم تمام اسلام را به بیست پنس می فروختم!
داشتم تمام اسلام را به بیست پنس می فروختم!
 نويسنده : سیده منصوره خادم
 کلید واژه :
 «سال های بسیار پیش من شوهرم را از دست دادم و با چند فرزندم و تنها بزی که داشتیم زندگی سپری می کردیم. یک روز صبح دیدیم که بزمان مرده و دیگر هیچ نداریم. ابتدا بسیار اندوهگین شدیم ولی پس از مدتی مجبور شدیم
 » کاش
 نويسنده : سیده منصوره خادم
 کلید واژه :
 حکایت ما آدم ها
حکایت کفشاییه که
اگه جفت نباشند
هر کدومشون
هر چقدر شیک باشند
هر چقدر هم نو باشند تا همیشه
لنگه به لنگه اند................
 نويسنده : سیده منصوره خادم
 کلید واژه :
 می خواهم سعی کنم چون دانه گندم به قطره ای آب برای زیستن
در مشتی خاک قانع باشم و جوانه دهم تا از خویش رها گردم
 نويسنده : سیده منصوره خادم
 کلید واژه :
 من قلب کوچولویی دارم؛ خیلی کوچولو؛ خیلی خیلی کوچولو.
مادربزرگم می‌گوید: قلب آدم نباید خالی بماند. اگر خالی بماند، ‌مثل
گلدان خالی زشت است و آدم را اذیت می‌کند. برای همین هم،
مدتی ست دارم فکر می‌کنم این قلب کوچولو را به چه کسی
باید بدهم؛
 نويسنده : سیده منصوره خادم
 کلید واژه :
 
مورخان می‌نویسند: اسکندر روزی به یکی از شهرهای ایران (احتمالا در حوالی خراسان) حمله می‌کند. ولی با کمال تعجب مشاهده می‌کند که دروازه آن شهر باز می‌باشد و با اینکه خبر آمدن او در شهر پیچیده بود مردم بدون هیچ هراسی مشغول زندگی عادی خود بودند.
  • <<
  • <
  • تعداد صفحات : 179
  • >
  • >>