مرضیه اسحاقی
سلام علیکم میخواستم بدونم خوندن سوره هایی که حفظ هستیم در حالت خوابیده اشکال دارد ؟و نگاه کردن به نامحرم بدون هیچ قصد وغرضی همان تعریف تیری است از تیرهای شیطان را پیدا میکند {مثل خرید کردن یا وضع ظاهر وپوشش لباس} ممنون
محمد مهدی شاه آبادی (داور) : سلام علیکم
خیر مشکلی ندارد.
نگاه به نامحرم بدون قصد لذت و به جاهای متعارف بدن وی مانند صورت و دستان حرام نیست اما همواره راه بهتر ترک آن است در صورت امکان.
هرچه تعامل و نگاه و صحبت با نامحرم کمتر باشد برای روح انسان مفیدتر است حتی درمواردی که حرام نیست
1)
جان محمدلو : اشکالی ندارد اگر غرض لذت بردن نباشد و کوتاه باشد مشکلی ندارد
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
امیررضا قاسمی
آنها غیر از خدا ، چیزهایی را می پرستند که نه به آنان زیان می رساند ، و نه سودی می بخشد و می گویند: «اینها شفیعان ما نزد خدا هستند!» بگو: «آیا خدا را به چیزی خبر می دهید که در آسمانها و زمین سراغ ندارد؟!» منزه است او ، و برتر است از آن همتایانی که قرار می دهند!
آیا این آیه توسل را رد نمی کند
با آیات قرآن پاسخ دهید
ممنون
محمد مهدی شاه آبادی (داور) : ماده «شفاعت» در قرآن با تمام مشتقات خود «سی بار» در سوره های مختلف و گوناگون به طور نفی و اثبات وارد شده است، که این خود حاکی از اهمیت موضوع می باشد.
نتیجه گیری صحیح از آیات شفاعت به این بستگی دارد که تمام آیات شفاعت به دقت مورد بررسی قرار گیرد و از مجموع، نتیجه واحدی که هدف همه آیات است گرفته شود.
1- تقسیم بندی آیات مربوط به شفاعت.
گروه نخست
دسته از آیات، شفاعت را به طور مطلق نفی می کند و آن یک آیه بیش نیست آنجا که می فرماید:
«ای افراد با ایمان از آنچه ما روزی شما کردیم، انفاق کنید پیش از آن که روزی فرا رسد که در آن داد و ستد و پیوند دوستی و شفاعت وجود ندارد، و افراد کافر ستمگرانند».[1]
جمله «ولاشفاعه» مستمسکی است برای کسانی که می خواهند «شفاعت» را ساخته و پرداخته افکار کاهنان بدانند، ولی با توجه به نکات زیر مفاد آیه روشن می گردد.
اولاً: توجه به یک آیه و چشم پوشی از آیات دیگر، نمی تواند مبنای صحیحی برای تفسیر قرآن باشد، زیرا همان طور که گفته شد مجموع آیات یک موضوع در قرآن، هدف واحدی را تعقیب می کنند و تا مجموع آیات در نظر گرفته نشود هرگز نمی توان مقصود نهائی قرآن را تعیین نمود.
مثلاً در همین مورد که قرآن به حسب ظاهر وجود شفاعت را در روز رستاخیز نفی می کند، بلافاصله در آیه بعدی که آیه معروف به «آیه الکرسی» است به وجود شفیعانی تصریح می کند که در اذن خداوند درباره گروهی شفاعت خواهند نمود چنان که می فرماید:
«من ذا الّذی یشفع عنده الاّ باذنه». [2]
«کی است که پیش او شفاعت کند جز به اذن او» ؟
با وجود چنین قرینه پیوسته به آیه، و با وجود قرائن فراوانی که در آیات دیگر وجود دارد، باید مفاد آیه غیر آن باشد که در وهله اول به نظر می رسد، یعنی مقصود نفی شفاعت های باطل است نه مطلق شفاعت.
ثانیاً: گواه بر این که مقصود نفی مطلق شفاعت نیست بلکه هدف نفی قسمتی از شفاعت ( شفاعت باطل ) است همان جمله «ولاخلّه» ( دوستی نیست ) می باشد.
زیرا ظاهر این جمله این است که پیوند دوستی همه افراد در روز رستاخیز از هم گسسته می شود، در صورتی که از آیه دیگر استفاده می شود که تنها پیوند دوستی افراد کافر از هم گسسته می گردد، اما پیوند دوستی افراد پرهیزکار به شکلی که در دنیا بوده باقی می ماند چنان که می فرماید:
«اَلاخِّلاءُ یُومُئذٍ بُعضهْم لِبعضٍ عُدوّ الاّ المْتّقَّین». [3]
«دوستان در روز بازپسین دشمنان یکدیگرند، مگر افراد پرهزکار ( که پیوند دوستی آنان باقی می ماند)».
هر چند ظاهر استثناء «الا المتقین» این است که پرهیزکاران دشمن یکدیگر نیستند، ولی پس از دقت استفاده می شود که نه تنها دشمن یکدیگر نیستند بلکه پیوند دوستی آنان باقی می ماند.
زیرا علت از هم گسستن پیوند دوستی گنهکاران و دشمن شدن آنان نسبت به یکدیگر، این است که دوستی آنان در این جهان مایه گمراهی یکدیگر می گردیده، بر عکس دوستی افراد پرهیز کار نه تنها مایه گمراهی نبوده بلکه مایه راهنمائی و وسیله موفقیت هم دیگر محسوب می شده، با توجه به این اصل، می توان گفت که هدف آیه نه تنها بیان دشمن نبودن افراد پرهیزکار نسبت به یکدیگر است بلکه اشاره به بقای پیوند دوستی این گروه نیز می باشد.
خلاصه همان طور که نمی توان ظاهر جمله «ولا خلّه» را گرفت و گفت در روز باز پسین پیوند دوستی تمام افراد اعم از پرهزکار و غیر آنان از هم گسسته می شود زیرا آیه دیگر به بقای برخی از پیوند ها تصریح و یا اشاره می کند، همچنین نمی توان جمله «ولا شفاعه» را گواه بر نفی مطلق شفاعت گرفت زیرا برخی از آیات، شفاعت را تحت شرائطی امضاء و تصحیح می کنند.
ثالثاَ: مقصود از انفاق در آیه همان اداء زکات است و در اهمیت این فریضه همین کافی است که ذیل آیه کسانی را که از دادن «زکات» خود داری می کنند کافر خوانده، می گوید:
«والکافرون هم الظالمون» «افراد کافر ستمگرانند» .
همچنان که در آیه مربوط به فریضه حج چنین می فرماید:
«و من کفر فان الله عنیّ عن العالمین» . [4]
«هر کس کفر بورزد خداوند از همه جهانیان بی نیاز است».
جمله «و من کفر» به جای جمله «ومن لم یحج» قرار گرفته است و علت این که خداوند مطلب را به جملـه «من کـفر» اداء نمود این است که روشن سازد که اداء فریضه حج آن چنان اهمیت دارد که ترک آن، به منزله کفر به خدا تلقی می گردد.[5]
با توجه به این مطلب می توان گفت: آیه ناظر به نفی شفاعت در مورد گروهی است که اصلاً ایمان نیاورده اند و اگر هم ایمان دارند ایمان آنان آنچنان ضعیف است که آنها را بر اداء یک چنین فریضه بزرگ اسلامی تحریک نمی کند و به طور مسلم هر دو دسته به حکم آیه از شفاعت محروم خواهند بود.
به خواست خداوند در بحثهای آینده ثابت خواهیم نمود که شفاعت پیامبران و صالحان درباره آن گروهی است که برای شفاعت قابلیت و استعداد داشته باشند، و پیوند ایمانی خود را با خدا قطع نکرده و ارتباط معنوی آنان با عزیزان درگاه الهی باقی مانده باشد و گروهی که آیه از آنها نفی شفاعت می کند یا کافر و غیر مومن هستند و یا مسلمانند ولی زکات مال خود را نمی پردازد و این دو گروه شایسته شفاعت نیستند، و این، دلیل بر نفی شفاعت از دیگران نمی گردد.
گروه دوم
آیاتی است که شفاعت مورد نظر یهود را نفی می کند زیرا آنان درباره شفاعت عقیده خاصی داشتند که هم اکنون توضیح داده می شود، آیات مربوط به این قسمت عبارت اند از:
«از آن روز بترسید که کسی به جای کسی مجازات نمی گردد، نه شفاعت پذیرفته می شود، و نه غرامت و بدل قبول می گردد و آنان یاری نمی شوند» .[6]
اصولاً ملت یهود خود را ملت برگزیده و رشته جداگانه بافته می اندیشیدند، و گوش همه جهانیان این جمله را از آنان شنیده است که ما امت برگزیده خدا هستیم. نه تنها آنان بلکه به نقل قرآن، مسیحیان نیز چنین عقیده ای را درباره خود داشتند چنانکه قرآن مجید می فرماید:
«و قالت الیهود و النّصاری نحن ابناء الله و احبّاوه». [7]
«یهود و نصارا گفتند که ما فرزندان و دوستان خدا هستیم».
آنان نجات در آخرت را از آن کسی می دانستند که به خاندان اسرائیل منتسب گردد، تو گوئی انتساب به فامیل اسرائیل و یا انتساب به یکی از دو آئین هر چند عملی در کار نباشد، مایه نجات انسانها است تا آنجا که قرآن از آنان نقل می کند:
«و قالوا لن یدخل الجنّه الاّ من کان هوداً او نصاری». [8]
«گفتند که به بهشت جز یهودی یا مسیحی وارد نمی شود».
قرآن به طور آشکار با این فکر مبارزه می کند که انتساب به فامیل اسرائیل و یا انتساب به آئینی در نجات انسان کافی باشد بلکه مایه نجات را ایمان قلبی و تسلیم باطنی و عمل نیک می داند و در بی پایگی انتساب لفظی و فامیلی چنین می فرماید:
«این مطلب که بهشت تنها از یهودیان و مسیحیان ( لفظی و اسمی است) آرزوئی بیش نیست و اگر راست می گویند برای گفتار خود دلیلی بیاورند، بلکه بهشت از آن کسی است که با سراسر وجود خود تسلیم خدا باشد و عمل نیک انجام دهد، برای چنین فردی در پیشگاه خدا اجر و پاداش هست» . [9]
گستاخی آنان به جائی رسیده بود که با کمال بی شرمی می گفتند:
«وقالوا لَن تَمُسّنا النّارْ اِلاّ اَیّاماً مُعدوده قُل اَتّخذتُم عِند اللهِ عُهداً»[10].
«( می گفتند: ) ما جز چند روزی در آتش دوزخ نخواهیم سوخت تو گوئی از خداوند برای این مطلب پیمانی گرفته اند».
این دو آیه درباره چنین ملت متکبر و خود خواه سخن می گوید و شفاعت مورد اعتقاد آنان را که هیچ نوع قید و شرطی برای آن قائل نبودند، نفی می کند.
در این صورت، این دو آیه نمی تواند ناظر به شفاعتی باشد که خود قرآن و آئین اسلام آن را تحت شرائطی تصویب کرده و اعلام داشته است.
از این جهت هنگامی که بزرگان علم تفسیر به شرح این دو آیه می رسند می گویند:
این دو آیه مربوط به نفی شفاعتی است که یهود درباره خود معتقد بودند و می گفتند:
پیامبرزاده ایم و در روز رستاخیز به همین جهت مورد شفاعت قرار خواهیم گرفت.[11]
گروه سوم
آیاتی که صریحاً می گوید که روز رستاخیز برای گروه کافر شفیع و شافعی وجود ندارد و یا شفاعت شافعان به حال آنان سودی نمی بخشد مانند:
1. «... افرادی که روز رستاخیز را در گذشته فراموش کرده بودند به خود آمده می گویند رسولان پرورگار ما آمدند آیا ما شفیعانی داریم که در حق ما شفاعت کنند یا ما را به دنیا باز گردانند تا این بار غیر آنچه را که عمل می کردیم عمل کنیم ( آنان باید بدانند کار از کار گذشته ) و ضرر کرده اند و خود را در معرض عذاب قرار داده اند و آنچه را که بر خدا افترا می بستند ( بتها مقربان درگاه خداوند هستند ) باطل از آب درآمد». [12]
[1] . سوره بقره، آیه
[2] . سوره بقره ، آیه ی 255 .
[3] . سوره زخرف، آیه 67.
[4] . سوره آل عمران، آیه 97.
[5] . کشاف، ج 1، ص 291.
[6] . سوره بقره، آیه 48 .
[7] . سوره مائده، آیه 18.
[8] . سوره بقره، آیه 111 .
[9] . سوره بقره ، آیه 111 و 112 .
[10] . سوره بقره ، آیه 80 .
[11] . کشاف ج 1، ص 215 و مجمع الیان، ج 1، ص 103.
[12] . سوره اعراف ، آیه 53 .
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
امیررضا قاسمی
سلام آیه هایی در مورد شفاعت
کردن کسی
و
آیه ای در مورد توسل .
محمد مهدی شاه آبادی (داور) : قرآن مجید آیاتى وجود دارد که صریحاً مسأله توسّل را مطرح نموده است; به نمونه هایى از این آیات توجّه کنید:
1. باید وسیله بودن چیزی یا فردی در شرع تعبداً ثابت شود... با توجه به این مطلب قرآن کریم این ضابطه را می فرماید که «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آَمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسِیلَةَ وَجَاهِدُوا فِی سَبِیلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»( المائدة : 35 )
2. امام علی(ع) در خطبه 110 نهج البلاغه، ایمان به خدا، ایمان به پیامبر (ص)، جهاد در راه خدا، اقامه نماز، پرداخت زکات، روزه، حج ، صدقه و انجام کارهای نیک را از وسیله های ایمان برشمرده است.
3. وسیله به اینها تنها منحصر نیست، در آیات و روایات از دیگر وسایل نیز یاد شده است.
4. با توجه به آیه مبارکه «وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى فَادْعُوهُ بِهَا وَذَرُوا الَّذِینَ یُلْحِدُونَ فِی أَسْمَائِهِ سَیُجْزَوْنَ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ »( الأعراف : 180 )، بهترین وسیله برای تقرب به درگاه الهی توجه فرائض و نوافل می باشد, بر این اساس درخواست دعا و توسل به «اسماء الله» نیز یکی از موارد مورد تأیید و قبول تمام طوایف اسلامی است.
5. توسل به قرآن کریم، اعمال نیک و دعای مؤمن برای فرد را از دیگر موارد مورد قبول در میان مسلمین است؛ برای نمونه آیه «وَإِذْ یَرْفَعُ إِبْرَاهِیمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَیْتِ وَ إِسْمَاعِیلُ رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّکَ أَنْتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ»( البقرة : 127 ) نشان می دهد که می توان عمل نیک خود را وسیله برای دعا قرار داد.
1 ـ در آیه شریفه 97 سوره یوسف مى خوانیم:
قالُوا یا اَبانَا اسْتَغْفِرْلَنا ذُنُوبَنا اِنّا کُنّا خاطِئینَ
(برادران یوسف خطاب به پدرشان) گفتند: پدر! از خدا آمرزش گناهان ما را بخواه، که ما خطاکار بودیم.
وقتى که خبر سلامتى حضرت یوسف (علیه السلام) به پدر و برادرانش رسید، آن ها پى به خطا و اشتباهاتشان بردند و در صدد جبران و توبه و استغفار برآمدند، به خدمت پدر رسیدند تا او را بین خود و خدایشان واسطه قرار دهند، به پدر متوسّل شدند تا او از خداوند بخواهد که گناهانشان را ببخشاید، پدر در جواب فرزندانش گفت:
سَوْفَ اَسْتَغْفِرُ لَکُمْ رَبّى اِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحیمُ(یوسف/98)
بزودى براى شما از پروردگارم آمرزش مى طلبم، که او آمرزنده و مهربان است.
طبق این آیه شریفه فرزندان خطاکار حضرت یعقوب (علیه السلام) به آن پیامبر عالیقدر متوسّل شدند و از او خواستند که در درگاه الهى براى آن ها استغفار و طلب آمرزش کند. بنابراین، چه اشکالى دارد که ما هم به پیامبر اسلام (ص) یا ائمّه معصومین (علیهم السلام)یا قرآن مجید یا چیزهاى محترم دیگر، متوسّل شویم و از آن ها بخواهیم که از خداوند حلّ مشکل ما را بخواهند؟!
2 ـ در آیه شریفه 64 سوره نساء مى خوانیم:
وَ مَآ أَرْسَلْنَا مِن رَّسُول إِلاَّ لِیُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّـلَمُواْ أَنفُسَهُمْ جَآءُوکَ فَاسْتَغْفَرُواْ اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُواْ اللَّهَ تَوَّابًا رَّحیماً
ما هیچ پیامبرى را نفرستادیم مگر براى این که به فرمان خدا، از وى اطاعت شود. و اگر این مخالفان، هنگامى که به خود ستم مى کردند (و فرمان هاى خدا را زیرپا مى گذاردند) به نزد تو مى آمدند، و از خدا طلب آمرزش مى کردند، و پیامبر هم براى آن ها استغفار مى کرد، خدا را توبه پذیر و مهربان مى یافتند
خداوند متعال، خود در این آیه شریفه راه توسّل را به مردم تعلیم مى دهد. وهّابى ها در مقابل این دو آیه قرآن مجید، که صریحاً توسّل را تجویز مى کند، چه جوابى دارند؟
جالب است که بدانید خداوند متعال کسی را که توسل به پیامبر را که در اصل توسل به خدا است را انجام نمی دهد منافق می داند .
وَ إِذا قیلَ لَهُمْ تَعالَوْا یَسْتَغْفِرْ لَکُمْ رَسُولُ اللَّهِ لَوَّوْا رُؤُسَهُمْ وَ رَأَیْتَهُمْ یَصُدُّونَ وَ هُمْ مُسْتَکْبِرُون (منافقون/5) هنگامى که به آنان گفته شود: «بیایید تا رسول خدا براى شما استغفار کند!»، سرهاى خود را (از روى استهزا و کبر و غرور) تکان مىدهند و آنها را مىبینى که از سخنان تو اعراض کرده و تکبر مىورزند
زمانی که اعراض و رو گردانی از طلب استغفار از پیامبر را که در حقیقت طلب شفاعت از ایشان است خداوند علامت نفاق می داند پس قطعا طلب نمودن این مطلب و ممارست بر آن علامت ایمان خواهد بود.
آن ها که جواب قانع کننده اى در برابر این استدلال ها و آیات قرآن ندارند، مجبور شدند مقدارى از مواضع خود عدول نموده و توسّل به پیامبر (ص) را در زمان حیاتش جایز بشمرند، ولى معتقدند که توسّل به آن حضرت بعد از وفاتش جایز نمى باشد!
آن ها به لوازم این سخن توجّه نکرده اند; زیرا معناى این سخن طبق عقیده آن ها این است که شرک در حال حیات پیامبر جایز است، ولى بعد از رحلت آن حضرت جایز نمى باشد! و به تعبیر دیگر، لازمه سخن آنان این است که شرک بر دو قسم است: 1. شرک مجاز و مباح! 2. شرک غیرمجاز و حرام!
آیا تا کنون هیچ دانشمندى چنین سخنى گفته است؟
آیا هیچ مسلمانى تا کنون شنیده است که شرک مجاز هم وجود دارد؟
باطل بودن و غیرمجاز بودن شرک یک قانون کلّى عقلى است، که هیچ استثنایى ندارد. وهّابى ها از نظر علمى جمعیّتى عقب مانده هستند و قابل مقایسه با سایر مذاهب اسلامى نمى باشند.
علاوه بر این، مگر بعد از رحلت پیامبر (ص)چه چیزى از آن حضرت کم شده است؟ هر چند ممکن است جسم آن حضرت از بین برود، ولى بدون شک روح پس از جدایى از جسم، قوى تر و وسیع تر مى شود! قرآن مجید در مورد شهدا حیات برزخى قائل است. در آیه 169 سوره آل عمران مى خوانیم:
وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلُوا فى سَبیلِ اللهِ اَمْواتاً بَلْ اَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ
(اى پیامبر!) هرگز گمان مبر کسانى که در راه خدا کشته شدند، مردگانند! بلکه آنان زنده اند، و نزد پروردگارشان روزى داده مى شوند.
وقتى شهدا پس از مرگ زنده هستند و در نزد خداوند روزى مى خورند و طبق آیه بعد ناظر اعمال دوستان خویش در دنیا هستند، آیا پیامبر اسلام (ص) که مقامى به مراتب بالاتر از شهداء دارد، پس از مرگ زندگى برزخى ندارد؟ بدون شک آن حضرت داراى حیات برزخى، در سطحى بالاتر از شهدا مى باشد. به همین جهت مسلمانان همه روز در پایان نماز به آن حضرت سلام مى دهند:
«اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا النَّبِىُّ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ»
اگر آن حضرت زنده نیست، این سلام خطاب به کیست؟
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
مهمان
با سلام
خواستم بپرسم آیه ای در قرآن آمده که در مورد پوشاندن موی سر خانم ها باشد؟
با تشکر
محمد مهدی شاه آبادی (داور) : سلام علیکم
﴿وَقُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا ۖ وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَىٰ جُیُوبِهِنَّ ۖ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِینَ غَیْرِ أُولِی الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یَظْهَرُوا عَلَىٰ عَوْرَاتِ النِّسَاءِ ۖ وَلَا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ مَا یُخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ ۚ وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِیعًا أَیُّهَ الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ﴾(سورهٔ نور-آیهٔ ۳۱)
و به زنان با ایمان بگو دیدگان خود را (از هر نامحرمی) فرو بندند و پاکدامنی ورزند و زیورهای خود را آشکار نگردانند مگر آنچه که طبعا از آن پیداست و باید روسری خود را بر سینه خویش (فرو) اندازند و زیورهایشان را جز برای شوهرانشان یا پدرانشان یا پدران شوهرانشان یا پسرانشان یا پسران شوهرانشان یا برادرانشان یا پسران برادرانشان یا پسران خواهرانشان یا زنان (همکیش) خود یا کنیزانشان یا خدمتکاران مرد که (از زن) بینیازند یا کودکانی که بر عورتهای زنان وقوف حاصل نکردهاند آشکار نکنند و پاهای خود را (به گونهای به زمین) نکوبند تا آنچه از زینتشان نهفته میدارند معلوم گردد ای مؤمنان همگی (از مرد و زن) به درگاه خدا توبه کنید امید که رستگار شوید.
﴿یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْوَاجِکَ وَبَنَاتِکَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلَابِیبِهِنَّ ۚ ذَٰلِکَ أَدْنَىٰ أَنْ یُعْرَفْنَ فَلَا یُؤْذَیْنَ ۗ وَکَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِیمًا﴾(سورهٔ احزاب-آیهٔ ۵۹)
ای پیامبر به زنان و دخترانت و به زنان مؤمنان بگو پوششهای خود را بر خود فروتر گیرند این برای آنکه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند (به احتیاط) نزدیکتر است و خدا آمرزنده مهربان است.
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
مهمان
ایا دخترو پسر میتوانند قبل از ازدواج با با فرد اشنا شد
محمد مهدی شاه آبادی (داور) : اشنایی پیش از ازدواج امر خوبی است اما باید با اطلاع خانواده و در حدود شرعی باشد و آشنایی به معنای دوستی دختر و پسر حرام است.
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
سجاد حاجیلو
سلام علیکم
باسلام درباره عرفان و سیر وسلوک سوالی داشتم آیا می شود بدون استاد دراین راه قدم گذاشت یاخیر؟ لطفاً درشروع کاربدون استاد چه باید کرد و ازکجا شروع کنیم.
باسپاس از شما سروران گرام
محمد مهدی شاه آبادی (داور) : سلام علیکم
برای شروع در این مسیر باید به آنچه می دانید عمل کنید و سپس در پی آن باشید که علم خود را از طریق عالمان دینی افزایش دهید و از خداوند متعال همواره طلب استاد کنید. هیچ گاه از توسل به اهل بیت علیهم السلام نیز غافل نشوید
تصحیح اصول اعتقادی و عمل به واجبات و ترک محرمات اولین گام در مسیر سلوک است.
1)
مولایی نیکو : نباید دلسرد شد.خدابزرگ است و راه روشن، مطمئنا گم نمی شویم.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
هادی ابراهیمی
سلام اهل تسنن پاهای خود را در ضو به طور کامل می شویند این کار برای طهارت بهتر نیست
محمد مهدی شاه آبادی (داور) : سلامم علیکم
طهارت امری تعبدی است که باید ببینیم خداوند به چه روشی آن را از ما خواسته است و البته نظافت نیز امری جدا است
آیات و روایات و سیره پیامبر مسح پا را می گوید نه شستن را
1)
جافر : خداوند در آیه 6 سوره مبارکه مائده »ی فرماید: وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِکُمْ وَ أَرْجُلَکُمْ إِلَى الْکَعْبَیْنِ : یعنی و بر سرتان و روی پاهاتان تا برآمدگی روی هر دو پا مسح کنید. وقتی غیر شیعیان زحمت مطالعه به خودشون نمی دن تا آیه به این صراحت رو ببینن چه می شود گفت. شما 20 دقیقه قبل از وضو پاهاتو بشور بعدا وضو بگیر هیچ منافاتی هم نداره
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
هادی ابراهیمی
ایا در سوره توبه منفجر شدن برجهای دو قلو اشاره شده
محمد مهدی شاه آبادی (داور) : چنین چیزی ثابت نشده است
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
هادی ابراهیمی
منظور از الحمدالله رب العالمین این است که جهانیان دیگری هم وجود دارند که می گویند سپاس پروردگار جهانیان
محمد مهدی شاه آبادی (داور) : عالمین به معنای ساکنان جهان است. جهانیان یعنی آنهایی که در جهان زندگی می کنند نه جهان ها
1)
جافر : آقای محمد مهدی شاه آبادی این چه جوابی بود؟؟؟؟
آقای ابراهیمی صحیح برداشت کرده اید عوالمی وجود دارد که ما آنها را نمی بینیم و نمی توانیم ببینیم. اما توضیح عوالم:
در رابطه با عوالم وجود بین فلاسفه و مفسران و عرفا نوعا دو تبیین معروف است: الف: عوالم را برکل هستی حتی اسما و صفات حق اطلاق می کنند و قائلند چهار عالم وجود دارد: 1. عالم لاهوت یا عالم اسماء و صفات: که عالم ظهور اسم و صفت خاص و تعیین خاصی از حضرت ذات حق و جلوه ای از جلوات پروردگار به بیان دیگر عالم لاهوت عالمی است که بیانگر کمال ذات حق و تنزه و طهارت او از هر عیب و نقص و شائبه حدود و نیستی ها می باشد. 2. عالم تجرد تام که عالم عقل و روح و جبروت تام دارد که این عالم هم از ماده و هم از احکام ماده مجرد و مبراست و از حیث وجودی از سایر مراتب و عوالم وجودی بعدی مرتبه بالاتری دارد. در این عالم از محدودیتهای زمانی و مکانی و سایر احکام ماده مبراست. 3. عالم مثال. که به آن عالم خیال منفصل و مثل معلقه، برزخ و ملکوت گویند این عالم گر چه از ماده مبراست لکن از احکام ماده مثل زمان و مکان و ... پیراسته نیست. که این عالم مترتب بر عالم اول و نشأت گرفته از آن است. 4. عالم ناسوت. همان عالم طبیعت و جسم جسمانیات که نه از ماده مبراست و نه از احکام ماده که آخرین عالم و پایین ترین عالم از عوالم وجود و هستی است که محدود به موجودات زمانی و مکانی و نواقص و فقدانها است و نشأت گرفته از عالم مثال است. ب: عوالم را به غیر اسماء و صفات حق یعنی به سه قسم دیگر اطلاق کرده اند و گفته اند سه عالم داریم، به همان بیانی که گذشت_برای مطالعه تفصیلی این مطالب می توانید به ؛ 1. مسائل توحیدی، علامه طباطبایی، ترجمه و تحقیق استاد شیروانی. 2. و دو کتاب بازگشت به خدا و بازگشت به هستی، استاد محمد شجاعی، مراجعه بفرمایید.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
هادی ابراهیمی
سلام و خسته نباشید من چند وقتی که هست می خواهم قرآن را حفظ کنم ولی الان تا آیه 90 سوره بقره حفظ کردم ولی تلفظم خوب نیست و بعضی از کلمات را به اشتباه ادا می کنم ایا خواندن اشتباه کلمات گناه است و برای رفع این مشکل راهنمایم کنید
محمد مهدی شاه آبادی (داور) : سلام علیکم
حتماً از سی دی یا نوارهای ترتیل استفاده کنید و آیات را گوش دهید تا اشتباه حفظ نکنید.
اگر عمداً اشتباه نمی خوانید گناه ندارد اما آن را تصحیح کنید
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.