لِیَأْکُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ وَ ما عَمِلَتْهُ أَیْدِیهِمْ أَ فَلا یَشْکُرُونَ (35)
لِیَأْکُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ: تا بخورند از میوه هر نوع از آن، یا از آنچه مذکور شد که خدا به فضل و کرم خود اعطا فرموده، وَ ما عَمِلَتْهُ أَیْدِیهِمْ: و بخورند از آنچه بجا آورده دستهاى ایشان از آن، مثل دوشاب و سرکه و مویز و غیر آن.
چون این نعمتها موجب است شکر و سپاسدارى منعم را لذا فرماید: أَ فَلا یَشْکُرُونَ: آیا پس چرا شکر نمىکنند بندگان به ازاء این نعمتها و منعم حقیقى را ستایش نمىکنند.
تبصره:
تفکر نما در انواع تدبیر علیم قدیر در اصناف درختان که سالى یکمرتبه مىمیرد و حرارت غریزیه در او حبس و پنهان گردد، و متولد گردد در آن مواد میوهها و در بهار زنده مىشود و به حرکت مىآید و انواع فواکه را حاضر کنند، هر میوه را در وقتش؛ چون خوب تأمل کنى، درختان باردار انواع لطایف میوه به کف گرفته نزد تو دراز کرده و در صحن باغ شاخههاى گل طبقهاى ریاحین و نسرین و یاسمن بدست برداشته هر کدام را خواهى برگیرى، و از طرفى درختان داراى میوهجاتمختلفه به هیأت خاصه.
تأمل کن در درخت خرما چگونه از تار و پود بافته شده مانند جامهها براى محکم بودن و برداشتن خوشههاى سنگین که از بادهاى تند نشکند، و براى بناى سقفها و پلها و غیره بکار رود، و چون مانند انسان آن را نرینه و مادینه خلق فرموده، براى تولید ثمره لازم است از نرینه به مادینه بجهانند و اقسام حبوبات و میوهجات لطیفه لذیذه گوناگون که آدمیان را قدرت آفریدن آن نباشد.
اگر عقل دارى چرا خالق خود را نشناسى و شکر ولى نعمت خود را نمىگذارى که این همه اطعمه و ثمار و ریاحین و گلها در باغ و بستان براى تو مهیا فرموده و تو منکر احسان و عاصى فرمان او هستى و بجاى شکران، کفران، و به نعمت منعم، نافرمانى منعم را نمائى.
[ نظرات / امتیازها ]
لِیَأکُلُوا مِن ثَمَرِهِ وَ ما عَمِلَتهُ أَیدِیهِم أَ فَلا یَشکُرُونَ (35)
برای اینکه بخورید از میوههای آن و آنچه عمل میکند او را دستهای آنها آیا پس از اینکه شکر نمیکنند!
جلد 15 - صفحه 73
لِیَأکُلُوا مِن ثَمَرِهِ غرض و غایت اینکه اینکه جنّات نخیل و اعناب را قرار دادیم و لو فوائد بسیاری دارد ولی غرض اصلی استفاده از میوه او است که خداوند برای انسان قرار داده چنانچه میفرماید خَلَقَ لَکُم ما فِی الأَرضِ جَمِیعاً و اینکه استفاده خوراک شما علّت غایی خلقت اشجار است که گفتند علّت غایی در تصور مقدّم است بر علّت مادی و صوری لکن در وجود مؤخّر است.
وَ ما عَمِلَتهُ أَیدِیهِم که از اینکه خرما و انگور چه اندازه استفاده از کشمش او شیره او، سرکه او، از برگ او، از قامه او، از هسته او، حتّی اهل فساد از شراب او استفاده میکنند و غیر اینها از فوائد حتّی بر حیوانات آنها.
أَ فَلا یَشکُرُونَ آیا پس از اینهمه نعمت معذلک شکرگزار نیستند! گفتند شکر نعمت شرایطی دارد: اولا اینکه بداند اینکه نعمت از جانب پروردگار است نه مثل طبیعی که مستند به طبیعت میداند و ثانیا اینکه بداند که احدی قدرت ندارد بر اینکه باران بفرستد یا حبّهای از زمین خارج کند تا نخله و اشجار برویاند و ثالثا به ازاء هر نعمتی عملی انجام دهد هم شکر قلبی میخواهیم هم لسانی هم عملی و همین شکر گذاری باعث زیادتی نعمت میشود و کفران باعث سلب نعمت لَئِن شَکَرتُم لَأَزِیدَنَّکُم وَ لَئِن کَفَرتُم إِنَّ عَذابِی لَشَدِیدٌ ابراهیم آیه 7 با اینکه اینکه نعمت ها در جنب سایر نعم الهی بسیار کوچک و حقیر است و نعم الهیّه بسیار است که میفرماید: وَ إِن تَعُدُّوا نِعمَةَ اللّهِ لا تُحصُوها ابراهیم آیه 37 از نعمت وجود و اعضاء بدن و نعمت عقل و سایر نعم الهیّه و اعظم از همه آنها نعمت ایمان و معرفت به توحید و عدل و نبوّت انبیاء و ولایت و تصدیق به قیامت و توفیق باعمال صالحه است
[ نظرات / امتیازها ]