از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، شما هم می توانید تفسیر ای در سايت ثبت کنید، تا با نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود.
 » تفسیر المیزان - خلاصه
(والبدن جعلناها لکم من شعائر الله لکم فیها خیر فاذکروا اسم الله علیهاصوآف فاذا وجبت جنوبها فکلوا منها واطعموا القانع والمعتر کذلک سخرناهالکم لعلکم تشکرون ): (و قربانیها را برای شما از جمله مراسم حج قرار دادیم که خیرشما نیز در آن است ، پس نام خدا را در حالتی که برپا ایستاده اند بر آنها یاد کنید و چون پهلو بر زمین نهادند، از گوشتشان بخورید و به فقیر و سائل بخورانید، این چنین ، حیوانات را مسخر شما کردیم تا شاید شکر بجا آورید) (بدن ) یعنی شتر فربه و پر گوشت که خداوند به اعتبار اینکه در راه خدا قربانی می شودآن را از شعائر خوانده است . (صواف ) جمع (صافه ) به معنای آن است که حیوان ایستاده باشد و دستها و پاهایش برابر هم بوده و دستهایش بسته باشد. و عبارت (وجبت جنوبها) یا به پهلو زمین افتادن کنایه از موت حیوان است . و جمله (فکلوامنها) امر اباحی است که ممنوعیت را رفع می کند و (قانع ) یعنی فقیری که هر چه به او بدهند قناعت می کند، خواه درخواست هم بکند یا نه . اما (معتر) فقیری است که برای سؤال و درخواست حاجت نزد انسان بیاید. به هر جهت می فرماید: ما شتر قربانی را از جمله شعائر قرار دادیم و در آن برای شمامنافعی هست (از گوشت و شیر او استفاده می کنید)، پس هنگام ذبح که آن را بصورت ایستاده واداشته اید نام خدا برابر آن ببرید و سپس آن را نحر کنید و زمانیکه حیوان به پهلو افتاد و جان داد، آزادید که از گوشت آن بخورید و باید از آن به فقیر و سائل هم بدهید و ما اینچنین حیوانات را در خدمت شما قرار داده ایم تا شاید سپاس گوئید و شکرآن را بجا آورید. [ نظرات / امتیازها ]
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  اميرعباس حسامي - تفسیر مجمع البیان (tebyan.net)
مراسم حج و شعائر الهى
در این آیه، در مورد شعائر یا نشانه ها و پرچم هاى دین و آیین خدا مى فرماید:
وَ الْبُدْنَ جَعَلْنَاهَا لَکُمْ مِنْ شَعائِرِ اللَّهِ
و شتران درشت اندام و چاق و نیز دیگر دام ها، همچون گاو و گوسفند را - که براى قربانى مورد استفاده شما قرار مى گیرند - از نشانه هاى عمل به مقررات دین و مناسک حج قرار دادیم تا با بردن آنها به قربانگاه و قربانى کردن آنها و سیر کردن محرومان و خورانیدن آنها به بینوایان، خدا را بندگى کنید و با پرستش او پاداش کارتان را دریافت دارید.
لَکُمْ فیها خَیْرٌ
در این قربانى ها براى شما خیر و برکت بسیار است.
به باور پاره اى در این قربانى ها براى شما خیر و برکت اخروى است، چرا که در دین باورى و دیندارى مطلوب و محبوب واقعى همان خیر اخروى و رستگارى آن سراى جاودانه است.
فَاذْکُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَیْها صَوَافَ
آن گاه در حالى که آن دام ها صف زده بر پاى ایستاده اند نام خدا را به هنگام نحر یا قربانى بر آنها ببرید و با پاى بندى به سیره و سنت پیامبر بگویید:
اللّه اکبر، لا اله الاّ اللّه و اللّه اکبر، اللّهم منک و لک
خدا بزرگ تر است؛
خدایى نیست جز خداى یکتا و خدا بزرگ تر و پرشکوه تر است.
بار خدایا! هرچه هست از توست و براى خشنودى توست.
به باور پاره اى منظور این است که یکى از دست هاى شترها را که براى نحر و قربانى به قربانگاه برده اید ببندید و آنها را صف زده به پاى دارید تا برخى بر دیگرى سبقت نگیرند و جابه جا نشوند.
از ششمین امام نور حضرت صادق علیه السلام آورده اند که به هنگام نحر و قربانى، شترها را ایستاده نگاه داشته و دست هاى آنها را به یکدیگر ببندند.
اما در مورد گاو، باید دست ها و پاهایش بسته شود و دم آن آزاد باشد؛ و گوسفند باید سه دست و پاى آن را بست و یکى را آزاد گذاشت.
فَاِذا وَجَبَتْ جُنُوبُهَا فَکُلُوا مِنْها
پس هنگامى که به پهلو درغلطید و جان داد از گوشت آن بخورید.
وَ اَطْعِمُوا الْقانِعَ وَ الْمُعْتَرَّ
واژه «قانع» به مفهوم کسى است که به آنچه دارد و یا به او مى دهند قناعت مى ورزد، و «معتر» آن کسى است که تقاضاى کمک مى کند.
به باور برخى «قانع» کسى است که تقاضاى کمک مى کند، و «معتر» کسى است که خود به زبان تقاضا نمى کند، اما خویشتن را در شرایط کمک خواهى و اطعام قرار مى دهد.
از حضرت باقر و صادق علیهما السلام آورده اند که «قانع» کسى است که به هرچه به او دادى بسنده نماید و خشم نگیرد و روى ترش ننماید و چهره در هم نکشد، اما «معتر» کسى است که دست کمک خواهى به سوى دیگران مى گشاید.
«ابن عباس» مى گوید: قانع کسى است که به آنچه به او مى دهند قناعت مى کند، و «معتر» کسى است که به در خانه ها مى رود و تقاضاى کمک مى کند.
در روایت است که یک سوم قربانى را زیبنده است به محرومان بخورانند و یک سوم آن را به «قانع» و «معتر» بدهند و یک سوم دیگر را نیز به دوستان هدیه نمایند.
کَذلِکَ سَخَّرْناها لَکُمْ
ما این گونه دام ها را براى شما رام کردیم تا در برابر خواست شما فرمانبردار باشند و شما آنها را به قربانگاه سوق دهید و یا از آنها سوارى بگیرید و از وجودشان بهره ور شوید، در حالى که درندگان و حیوانات وحشى که برایتان رام نشده اند، شما نمى توانید از آنها بسان اینها بهره ور گردید.
لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ
ما چنین کردیم تا شما سپاسگزار این نعمت هاى گوناگون باشید. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر نمونه
قربانى براى چیست ؟
باز در آیات مورد بحث سخن از مراسم حج و شعائر الهى و مساءله قربانى است ، نخست مى گوید: ((شترهاى چاق و فربه را براى شما از شعائر الهى قرار دادیم (و البدن جعلناها لکم من شعائر الله ).
آنها از یکسو به شما تعلق دارند، و از سوى دیگر از شعائر و نشانه هاى خداوند در این عبادت بزرگ هستند، چرا که قربانى حج یکى از مظاهر روشن این عبادت است که به فلسفه آن سابقا اشاره کرده ایم .
((بدن )) (بر وزن قدس ) جمع بدنة (بر وزن عجله ) به معنى شتر بزرگ و چاق و گوشت دار است ، و از آنجا که چنین حیوانى براى مراسم قربانى و اطعام فقرا و نیازمندان مناسبتر است مخصوصا روى آن تکیه شده ، وگرنه مى دانیم چاق بودن حیوان قربانى از شرائط الزامى نیست . همین مقدار کافى است که لاغر نبوده باشد.
سپس اضافه مى کند ((براى شما در چنین حیواناتى خیر و برکت است )) (لکم فیها خیر).
از یکسو از گوشت آنها استفاده مى کنید و دیگران را اطعام مى نمائید و از سوى دیگر به خاطر این ایثار و گذشت و عبادت پروردگار از نتائج معنوى آن بهره مند خواهید شد و به پیشگاه او تقرب مى جوئید.
سپس کیفیت قربانى کردن را در یک جمله کوتاه چنین بیان مى کند: ((نام خدا را به هنگام قربانى کردن آنها در حالى که به صف ایستاده اند ببرید))) (فاذکروا اسم الله علیها صواف ).
بدون شک ذکر نام خدا به هنگام ذبح حیوانات یا نحر کردن شتر کیفیت خاصى ندارد و هرگونه نام خدا را ببرند کافى است چنانکه ظاهر آیه همان است ولى در بعضى از روایات ذکر مخصوصى در اینجا ذکر شده که در واقع بیان فرد کامل است ، مفسران از ابن عباس آن را نقل کرده اند: الله اکبر، لا اله الا الله و الله اکبر، اللهم منک و لک .
اما در روایتى از امام صادق (علیه السلام ) جمله هاى رساترى نقل شده است فرمود: ((هنگامى که قربانى را خریدى آن را رو به قبله کن و به هنگام ذبح یا نحر بگو: وجهت وجهى للذى فطر السموات و الارض حنیفا مسلما و ما انا من المشرکین ان صلوتى و نسکى و محیاى و مماتى لله رب العالمین لا شریک له و بذلک امرت و انا من المسلمین ، اللهم منک و لک بسم الله و بالله و الله اکبر، اللهم تقبل منى .
واژه ((صواف )) جمع ((صافه )) به معنى ((صف کشیده )) است و به طورى که در روایات وارد شده منظور این است که دو دست شتر قربانى را از مچ تا زانو در حالى که ایستاده باشد با هم ببندند تا به هنگام نحر زیاد تکان به خود ندهد و فرار نکند.
طبیعى است هنگامى که مقدارى خون از تن او مى رود دستهایش سست مى شود و به روى زمین مى خوابد، و لذا در ذیل آیه مى فرماید: هنگامى که پهلوى آن آرام گرفت (کنایه از جان دادن است ) از آن بخورید و فقیر قانع وسائل معترض ‍ را نیز اطعام کنید (فاذا وجبت جنوبها فکلوا منها و اطعموا القانع و المعتر).
فرق میان ((قانع )) و ((معتر)) این است که قانع به کسى مى گویند که اگر چیزى به او بدهند قناعت مى کند و راضى و خشنود مى شود و اعتراض و ایراد و خشمى ندارد اما معتر کسى است که به سراغ تو مى آید و سؤ ال و تقاضا مى کند و اى بسا به آنچه مى دهى راضى نشود و اعتراض کند.
((قانع )) از ماده ((قناعت )) و ((معتر)) از ماده ((عر)) (بر وزن ((شر)) و بر وزن ((حر))) در اصل به معنى بیمارى جرب است که عارض بر پوست بدن انسان مى شود. سپس به سؤ ال کننده اى که به سراغ انسان مى آید و تقاضاى کمک مى کند (و اى بسا زبان به اعتراض مى گشاید) ((معتر)) گفته شده است . مقدم داشتن ((قانع )) بر ((معتر)) نشانه این است که آن دسته از محرومانى که عفیف النفس و خویشتن دارند باید بیشتر مورد توجه قرار گیرند.
این نکته نیز قابل توجه است که جمله ((کلوا منها)) (از آن بخورید) ظاهر در این است که واجب است ((حجاج )) چیزى از قربانى خود را نیز بخورند، و شاید این براى رعایت مساوات میان آنها و مستمندان است .
و بالاخره آیه را چنین پایان مى دهد: ((اینگونه ما آنها را مسخر شما ساختیم تا شکر خدا را بجا آورید)) (کذلک سخرناها لکم لعلکم تشکرون ).
و راستى این عجیب است حیوانى با آن بزرگى و قدرت و زور آنچنان تسلیم است که اجازه مى دهد کودکى پاهاى او را محکم ببندد، و او را نحر کند (طریقه نحر کردن این است که کاردى در گودى گردن او فرو مى برند خونریزى شروع مى شود و حیوان به زودى جان مى دهد).
گاهى خداوند براى نشان دادن اهمیت این تسخیر، فرمان اطاعت و تسلیم را از این حیوانات بر مى دارد و دیده ایم یک شتر خشمگین و عصبانى که در حال عادى کودک خردسال مهار او را مى کشید تبدیل به موجود خطرناکى مى شود که چندین انسان نیرومند از عهده او بر نمى آیند. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  عبدالله عبداللهي - اثنی عشری
وَ الْبُدْنَ جَعَلْناها لَکُمْ مِنْ شَعائِرِ اللَّهِ لَکُمْ فِیها خَیْرٌ فَاذْکُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَیْها صَوافَّ فَإِذا وَجَبَتْ جُنُوبُها فَکُلُوا مِنْها وَ أَطْعِمُوا الْقانِعَ وَ الْمُعْتَرَّ کَذلِکَ سَخَّرْناها لَکُمْ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ (36)
بعد از آن باز به ذکر ذبایح مى‌پردازد:
وَ الْبُدْنَ جَعَلْناها لَکُمْ مِنْ شَعائِرِ اللَّهِ‌: و شتران تناور بزرگ را قرار داده‌ایم و معین ساخته‌ایم آنها را براى شما بعض از شعائر الهى و از اعلام و مناسک حج خانه سبحانى که آن اشعار و تقلید و اطعام آنهاست. لَکُمْ فِیها خَیْرٌ: مر شما راست در آن شتران نیکوئى بسیار از ظهر و بطن آن. و اطلاق خیر بر مال شایع است در کلام. مروى است که شخصى از متاع دنیا نه دینار داشت، به آن شترى خرید. او را سؤال از علت نمودند، گفت: به جهت آنکه حق تعالى فرموده‌ «لَکُمْ فِیها خَیْرٌ» و ذکر «خیر» در این مقام تعلیل نحر آن است. و حقیقت معنى آنکه چون این شتران بزرگ، فایده و خیر بسیار دارند و شدت محبت ایشان به آنها در نهایت مرتبه است، پس نحر آنها از دلایل قوت قویه است بر دین و شدت تعظیم امر سبحانى و عظم اعلام شریعت الهى است. اکثر مفسران برآنند که مراد به «خیر» منافع دینیه و دنیویه است.
فَاذْکُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَیْها: پس یاد کنید نام خداى سبحان را بر آن شتران، یعنى در حین نحر تکبیر بگوئید. ابن عباس نقل نموده که وقت نحر بگوئید: «اللّه اکبر لا اله الّا اللّه و اللّه اکبر اللّهم منک و الیک» «1» و صحیح آنکه مطلق ذکر، نزد نحر جایز است، و احادیث ائمه هدى صریح است بر آن. صَوافَ‌: ذکر خدا نمائید در حالى که صف زدگان باشند، یعنى بر پا ایستاده و چهار دست و پا را بترتیب نهاده، و این طریق استحباب است. و از حضرت صادق علیه السّلام مروى است که هر دو دست آن را از خف تا زانو بر یکدیگر بندند و تیغ در گوسینه او فرو برند. و در گاو، چهار دست و پاى او را بندند. و در گوسفند، دو دست و یک پا بهم بندند. «2»
فَإِذا وَجَبَتْ جُنُوبُها: پس چون بیفتد به زمین پهلوهاى شتران نحر شده، این کنایه از موت است. فَکُلُوا مِنْها: پس بخورید از گوشتهاى آنها، وَ أَطْعِمُوا الْقانِعَ وَ الْمُعْتَرَّ: و بخورانید درویش قناعت کننده ناخوانده و سؤال کننده را.
و در وجوب و استحباب خوردن ذبیحه خلاف است. کسانى که قائل به وجوب شده‌اند، تمسک به ظاهر آیه نموده، چه امر حقیقت در وجوب است. و به حدیث صحیح از حضرت صادق علیه السّلام که: وقتى قربانى ذبح یا نحر شد، پس بخور و بخوران: چنانکه خداى تعالى فرموده‌ «فَکُلُوا مِنْها وَ أَطْعِمُوا الْقانِعَ وَ الْمُعْتَرَّ». «1» در قانع و معتر دو روایت است: روایت اول- از حضرت باقر و صادق علیهما السّلام: قانع کسى است که قناعت کند به آنچه به او عطا کنى، و خشم نکند و روى ترش نکند و کج ننماید دهنش را از غضب و معتر کسى است که مرور کند به تو و اطعام کنى او را. «2» روایت دیگر- حلبى از حضرت صادق علیه السّلام که فرمود: قانع کسى است که سؤال کند پس راضى شود به آنچه عطا کنند؛ و معتر آنکه سؤال کند رحل تو را از کسانى که سؤال نمى‌کند. «3» کَذلِکَ سَخَّرْناها لَکُمْ‌: هم‌چنین که یاد کرده شد، یعنى مثل آنچه وصف کردیم از امر به نحر کردن شتران در حالى که ایستاده باشند، رام گردانیدیم آنها را با وجود قوت و بزرگى جثه براى شما تا آنکه بدون زحمت، آنها را مى‌گیرید و مى‌بندید و مى‌کشید در حالى که صف زده و ایستاده‌اند و اطاعت و انقیاد نمایند به طورى که طفلى مهار قطار آنها را به دست گیرد و بکشد. لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ‌: براى اینکه شما سپاسدارى کنید ذات یگانه سبحانى را بر نعمتهاى او به تقرب و اخلاص. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » اطیب البیان
وَ البُدن‌َ جَعَلناها لَکُم‌ مِن‌ شَعائِرِ اللّه‌ِ لَکُم‌ فِیها خَیرٌ فَاذکُرُوا اسم‌َ اللّه‌ِ عَلَیها صَواف‌َّ فَإِذا وَجَبَت‌ جُنُوبُها فَکُلُوا مِنها وَ أَطعِمُوا القانِع‌َ وَ المُعتَرَّ کَذلِک‌َ سَخَّرناها لَکُم‌ لَعَلَّکُم‌ تَشکُرُون‌َ (36)
و البدن‌: شترهای‌ قربانی‌ ‌را‌ قرار دادیم‌ ‌آنها‌ ‌را‌ ‌برای‌ ‌شما‌ ‌از‌ شعائر اللّه‌، ‌از‌ ‌برای‌ ‌شما‌ ‌در‌ شترهای‌ قربانی‌ خیر ‌است‌ ‌پس‌ ذکر اسم‌ اللّه‌ کنید ‌در‌ موقع‌ نحر ‌در‌ حالی‌ ‌که‌ ایستاده‌ ‌باشد‌ ‌پس‌ زمانی‌ ‌که‌ افتاد بطرف‌ پهلو اشاره‌ ‌به‌ زوال‌ روح‌ ‌است‌ ‌پس‌ تناول‌ کنید ‌از‌ ‌آنها‌ و اطعام‌ کنید فقراء ‌را‌ چه‌ آنهایی‌ ‌که‌ اهل‌ سؤال‌ هستند و چه‌ آنهایی‌ ‌که‌ نمی‌کنند چه‌ آنهایی‌ ‌که‌ قناعت‌ می‌کنند و چه‌ نمی‌کنند، ‌اینکه‌ نحو ‌ما مسخّر کردیم‌ ‌آن‌ شترها ‌را‌ ‌برای‌ ‌شما‌ ‌که‌ ‌شما‌ شکر گزار باشید.
(وَ البُدن‌َ): جمع‌ بدنه‌ شتر چاق‌ سمین‌ ‌را‌ می‌گویند ‌که‌ ‌در‌ باب‌ قربانی‌ منی‌ شرایطی‌ ‌از‌ ‌برای‌ شتر و گاو و گوسفند و بز مقرّر ‌شده‌ ‌که‌ یکی‌ ‌از‌ ‌آنها‌ ‌اینکه‌ ‌است‌ لاغر نباشد.
(جَعَلناها لَکُم‌ مِن‌ شَعائِرِ اللّه‌ِ): شعائر علامت‌ و نشانهای‌ بنده‌گی‌ و فرمان‌ برادری‌ ‌است‌، و قربانی‌ یکی‌ ‌از‌ شعائر ‌است‌.
(لَکُم‌ فِیها خَیرٌ): و ‌لو‌ ‌در‌ ‌آن‌ زمین‌ فوق‌ العاده‌ علاقه‌ ‌به‌ شتر داشتند بخصوص‌ سمین‌ ‌باشد‌ می‌فرماید: ‌اگر‌ قربانی‌ کنید ‌برای‌ ‌شما‌ نفعش‌ بیشتر و بالاتر ‌است‌ ‌در‌ دنیا و آخرت‌ ‌که‌ ‌از‌ سنن‌ ابراهیم‌ ‌است‌ بازای‌ ذبح‌ اسماعیل‌ و ‌اینکه‌ قربانی‌ ‌هم‌ بعوض‌ قربانی‌ فرزندان‌ ‌شما‌ ‌است‌ و باعث‌ حفظ ‌آنها‌ ‌است‌.
(فَاذکُرُوا اسم‌َ اللّه‌ِ عَلَیها): ‌در‌ موقع‌ نحر تسمیه‌ لازم‌ ‌است‌ و ‌لو‌ بکلمه بسم‌ اللّه‌ ‌باشد‌.
(صَواف‌َّ): شتر ‌را‌ باید ایستاده‌ نحر کرد یک‌ پای‌ ‌او‌ ‌را‌ بزانو ببندند و روی‌ یک‌ پا بایستد.
(فَإِذا وَجَبَت‌ جُنُوبُها): ‌که‌ بمیرد و بطرف‌ پهلو بیفتد.
(فَکُلُوا مِنها): ‌که‌ باید اضحیّه‌ ‌را‌ سه‌ قسمت‌ کرد یک‌ قسمت‌ و ‌لو‌ اندک‌ ‌باشد‌ ‌برای‌ ‌خود‌ و یک‌ قسمت‌ بفقراء و یک‌ قسمت‌ بمؤمنین‌.
(وَ أَطعِمُوا القانِع‌َ): ‌که‌ مؤمنین‌ باشند و قناعت‌ دارند ‌هر‌ چه‌ بآنها داده‌ شود.
(وَ المُعتَرَّ): فقراء چه‌ سؤال‌ بکنند چه‌ حال‌ ‌آنها‌ شهادت‌ دهد ‌که‌ اسمش‌ ‌را‌ شاهد حال‌ میگذارند.
(کَذلِک‌َ سَخَّرناها لَکُم‌): ‌اینکه‌ نحو ‌ما بدن‌ ‌را‌ مسخّر ‌شما‌ قرار دادیم‌.
(لَعَلَّکُم‌ تَشکُرُون‌َ): لعل‌ّ ‌از‌ جانب‌ ‌خدا‌ بمعنی‌ شاید نیست‌ بلکه‌ بمعنی‌ ‌باشد‌ ‌است‌ ‌که‌ باید شکر گزار باشید. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.