وَ اَنْزَلْنَا اِلَیْکَ الْکِتابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ الْکِتابِ
ما قرآن را به حق و بر اساس عدالت بر تو فرو فرستادیم، در حالى که مفاهیم آسمانى تورات و انجیل را پیرامون توحید و توحیدگرایى، عدل خدا، رسالت پیامبر و مقررات درست و دست نخورده آن دو، همچون کیفر زناکار و آدمکش، گواهى مى کند.
«ابو مسلم» مى گوید: منظور از کتاب در آیه شریفه، مکتوب و نوشته شده است که قرآن باشد، و قرآن، کتاب هاى پیشین آسمانى را تصدیق مى کند.
وَ مُهَیْمِناً عَلَیْهِ
در تفسیر این جمله نظراتى آمده است:
1 - به باور گروهى، منظور این است که قرآن شریف نسبت به تورات و انجیل امین است و به آسمانى بودن آنها گواهى مى کند.
2 - و به باور گروهى دیگر از جمله «سعید بن جبیر» منظور این است که قرآن امانتدار کتاب هاى آسمانى است و این به آن معناست که مفاهیم و مطالب آن کتاب ها را تا آن جایى که هماهنگ با قرآن است باید پذیرفت و دریافت که دست خیانت و تحریف به آنها نرسیده است؛ و آن جایى که ناسازگار بود باید کنار گذاشت و دریافت که آنها تحریف و دستکارى شده است.
3 - و برخى نیز مى گویند: منظور این است که قرآن، حافظ و نگاهبان کتاب هاى آسمانى است، چرا که بر آنها اشراف دارد و از آنها مراقبت مى کند.
با این بیان آیه شریفه به باور برخى نشانگر این است که آنچه در تورات واجب شده باید بدانها عمل گردد، چراکه قرآن گواه و تصدیق کننده آن مفاهیم و مطالب است.
فَاحْکُمْ بَیْنَهُمْ بِمَا اَنْزَلَ اللَّهُ
بنابراین، در میان یهود و در مورد آنچه براى داورى نزدت آورده اند، برابر آنچه خدا فرو فرستاده است داورى کن.
«ابن عباس» پس از تفسیر بالا براى این جمله،مى افزاید: هرگاه اهل کتاب به قضات مسلمان رجوع کنند، باید در میان آنان بر اساس اسلام داورى گردد، چراکه از آیه شریفه وجوب دریافت مى گردد، و امر دلالت بر لزوم دارد.
گروهى از جمله «حسن» و «مسروق» نیز دیدگاه فوق را تأیید مى کنند. و «ابوعلى» مى افزاید: این آیه مبارکه، آیه 24 از همین سوره را نسخ مى کند، چراکه در آن آیه پیامبر گرامى فرمان یافته بود که در صورت تمایل میان آنان داورى کند و اگر نخواست، آنان را به حال خود رها کند، اما در این آیه به او فرمان مى رسد که میان آنان برابر مقررات قرآن داورى نماید.
وَ لاتَتَّبِعْ اَهْواءَهُمْ عَمّا جاءَکَ مِنَ الْحَقِ
به باور «ابن عباس» منظور این است که: از هواى دل آنان نسبت به تغییر و تحریف حکم زناى محصنه و کیفر کسانى که به آن دست خیانت یازیده اند، پیروى مکن، و از حقّى که به سوى تو آمده است انحراف مجوى.
واژه «عن» در «عمّا» ممکن است متعلق به فعلِ «لا تتبع» باشد که در آن صورت مفهوم انحراف دریافت مى گردد و ترجمه آیه این گونه خواهد شد: و به سبب پیروى از هواى دل آنان، از حقّى که به سوى تو آمده است، انحراف مجوى.
چگونه؟
با این که پیامبر گرامى از مقام والاى عصمت برخوردار است، چگونه ممکن است از هواهاى آنان پیروى کند؟!
پاسخ
در این مورد دو پاسخ آمده است:
1 - نخست باید توجه داشت که مى توان پیامبر را از کارى که انجام نخواهد داد، هشدار داد و آن را به او یادآورى کرد که براى دیگران درس آموز است.
2 - افزون بر این، از کجا که روى سخن در حقیقت با داوران و قاضیان و حاکمان مسلمان نباشد؟ ممکن است به ظاهر روى سخن با پیامبر است اما در حقیقت با دیگران، که نظیرش در آیات بسیار است.
لِکُلٍّ جَعَلْنَا مِنْکُمْ شِرْعَةً وَ مِنْهاجاً
روى سخن در این فراز نه امّت یک پیامبر و پیروان یک دین و آیین، بلکه سه امّت یهود، نصارا و مسلمان است، چرا که اگر در آیات 44 تا 47 دقت شود روشن مى گردد که نخست از یهود، و آن گاه از نصارا و اینک از امت مسلمان سخن به میان آمد، و پس از بیان مطالبى در هر مورد، اینک مى فرماید: ما براى هر یک از یهود و نصارا و امت مسلمان، راه و رسمى قرار دادیم.
یادآورى مى گردد که به باور گروهى از مفسّرین، واژه «شِرعة» به مفهوم شریعت و راه و رسم است. با این بیان هر کدام از تورات، انجیل و قرآن شریف براى خود راه و رسمى دارند، گرچه در اصول و مفاهیم و مقررات اساسى همانند باشند.
این آیه شریفه نشانگر نسخ دیگر شریعت ها و راه و رسم ها، با فرود قرآن شریف، به عنوان آخرین پیام و آخرین آیین آسمانى است، و بیانگر این نکته است که پیامبر اسلام تنها پیرو شریعت خویش است و امّت او نیز به پیروى از قرآن فرمان یافته اند.
«مجاهد» در این مورد مى گوید: روى سخن تنها با امت اسلام است نه با پیامبر اسلام. اما دیدگاه نخست بهتر به نظر مى رسد؛ چراکه خداى پرمهر روشنگرى مى کند که هر پیامبر راه و رسم و دین و آیینى دارد. ادامه آیه نیز نکته مورد بحث را تأیید مى کند که مى فرماید:
وَ لَو شاءَ اللَّهُ لَجَعَلَکُمْ اُمَّةً واحِدَةً
اگر خدا مى خواست راه و رسم همه پیامبران را یک راه مى ساخت، و همه شما را پیرو یک دین و آیین مى گردانید و آن را هرگز نسخ نمى کرد. نظیر این آیه در قرآن هست، از جمله این آیه شریفه که مى فرماید: «و لو شئنا لآتینا کلّ نفس هداها...»(33)
و اگر مى خواستیم، به هر کسى از روى اجبار راه هدایت اش را نشان مى دادیم و او را راه مى نمودیم....
وَ لکِنْ لِیَبْلُوَکُمْ فى ما آتاکُمْ
اما او بر اساس حکمت خویش شما را به پیروى از شریعت ها و راه و رسم هاى گوناگون قرار داد تا شما را در آنچه واجب ساخته و مقرر فرموده است بیازماید.
پاره اى نیز مى گویند: چنین کرد تا شما را در راه سنت ها و کتاب هاى آسمانى بیازماید.
یکى از دانشمندان مى گوید منظور این است که: اگر خدا مى خواست، پیام و پیامبرى به سوى شما نمى فرستاد، تا شما خدا را بر اساس خرد و فطرت خویش بشناسید و بپرستید، اما براى این که شما را از نظر عبادت هایى که برایتان مقرر فرموده است بیازماید، پیامبرانى فرستاد و راه و رسم هاى گوناگونى قرار داد، و این کارها را در حالى انجام داد که از فرجام کار شما آگاه بود.
فَاسْتَبِقُوا الْخَیْراتِ
پس درکارهاى نیک و در آراستگى به ارزش ها بر یکدیگر سبقت گیرید و نگذارید فرصت ها از دست برود و کارهاى شایسته انجام نشود. آرى، به بیان «ابو على» منظور این است که: پیش از آن که مرگ گریبان شما را بگیرد، به سوى شایستگى ها سبقت جویید و فرمان خدا را پیروى کنید؛ چراکه مقررات او به سود و صلاح شماست.
و «کلبى» مى گوید منظور این است که: شما امت مسلمان باید در فرمانبردارى خدا و انجام کارهاى خداپسندانه بر امت هاى پیشین سبقت گیرید.
آیه شریفه بیانگر این درس است که شتافتن به سوى کارهاى شایسته واجب است؛ و روشن است که در صدر همه کارهاى شایسته انجام واجبات است، و از پى آن دیگر کارها... پاره اى نیز بر آنند که آیه شریفه، همه خوبى ها و کارهاى خداپسندانه واجب و مستحب را ترغیب مى نماید.
اِلَى اللَّهِ مَرْجِعُکُمْ جَمیعاً فَیُنَبِّئُکُمْ بِمَا کُنْتُمْ فیهِ تَخْتَلِفُونَ
بازگشت همه شما به سوى خداست؛ آن گاه او در باره آنچه در آن کشمکش مى نمودید، شما را آگاه خواهد ساخت، و به هر کس در خور کارهاى شایسته و ناشایسته اش پاداش و کیفر خواهد داد.
[ نظرات / امتیازها ]
759. After the corruption of the older revelations, the Qur'an comes with a twofold purpose: (1) to confirm the true and original Message, and (2) to guard it, or act as a check to its interpretation. The Arabic word Mukaymin is very comprehensive in meaning. It means one who safeguards, watches over, stands witness, preserves, and upholds. The Qur'an safeguards "the Book", for it has preserved within it the teachings of all the former Books. It watches over these Books in the sense that it will not let their true teachings to be lost. It supports and upholds these Books in the sense that it corroborates the Word of Allah which has remained intact in them. It stands as a witness because it bears testimony to the Word of Allah contained in these Books and helps to sort it out from the interpretations and commentaries of the people which were mixed with it; what is confirmed by the Qur'an is the Word of Allah and what is against it is that of the people, (Cf. 59:23). (R).
760. Law; shir'ah= rules of practical conduct. Open Way: Minhaj= the finer things which are above the law, but which are yet available to everyone, like a sort of open highway. The light in verses 44 and 46 above, I understand to be something in the still higher regions of the spirit, which is common to mankind, though laws and rules may take different forms among different Peoples.
761. By origin mankind were a single people or nation: 4:1, and 2:213. That being so, Allah could have kept us all alike, with one language, one kind of disposition, and one set of physical conditions (including climate) to live in. But in His wisdom, He gives us diversity in these things, not only at any given time, but in different periods and ages. This tests our capacity for Unity (Wahdaniyah) still more, and accentuates the need of Unity and Islam.
762. Men are wont to make conflicting claims regarding Allah, the ultimate destiny of man, and other questions of vital importance. No matter how vehement and eloquent the proponents of false doctrines might be, their efforts will prove fruitless and it will be indisputably clear on the Day of Judgement as to who entertained false notions and who cherished the truth. (Eds.).
[ نظرات / امتیازها ]