از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، شما هم می توانید تفسیر ای در سايت ثبت کنید، تا با نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود.
 » تفسیر المیزان - خلاصه
(و انزلنا الیک الکتاب بالحق مصدقا لما بین یدیه من الکتاب و مهیمناعلیه فاحکم بینهم بما انزل الله و لا تتبع اهواءهم عما جاءک من الحق لکل جعلنا منکم شرعه و منهاجا و لوشاء الله لجعلکم امه واحده و لکن لیبلوکم فی مااتکم فاستبقوا الخیرات الی الله مرجعکم جمیعا فینبئکم بما کنتم فیه تختلفون ):(و ما این کتاب را که به حق بر تو نازل کردیم مؤید باقیمانده کتابهای قبلی و مسلط بر حفظ آنهاست ، پس در بین مسلمانان بر طبق آنچه خدا نازل کرده حکم کن و پیروی هوا و هوسهای آنها تو را از دین حقی که نزدت آمده بازندارد،برای هر ملتی از شما انسانها مذهب و شریعتی را قرار دادیم و اگر خدامی خواست همه شما را به صورت یک امت واحد قرار می داد ولیکن خواست تاشما امتها را با دینی که به شما می دهد آزمایش کند، بنابراین بسوی نیکیها بریکدیگر سبقت بگیرید، بازگشت همه شما بسوی خداست و در آن زمان شما رانسبت به آنچه در آن اختلاف می کردید خبر می دهد)،پس قرآن اصول ثابت وذاتیات کتابهای آسمانی قبل از خود را حفظ می کند و آن فروعی را که مربوط به زمان خاص بوده و لازم است نسخ شود بر طبق اقتضای روش سلوک و تکامل در طول زمان ، نسخ نموده و دارای سلطه در حفظ و مراقبت و تصرف درآنهاست ، نه اینکه هرچه در آنهاست تأیید کند و هیچ تغییری در آنها ندهد، در هرصورت قرآن چه در مواردی که تأیید می کند چه در مواردی که مخالفت می کند،بر حق است ، پس ای پیامبر بین مردم بر اساس این قرآن برحق حکم کن و از هواو هوسهای منافقان و یهود اعراض نما و مراقب باش تمایلات آنها تو را از حقی که در نزد توست مانع نشود. و(شریعت ) و (شرع ) راه واضح و ایمن از انحراف است و خداوند در این فراز شریعت را به خودش نسبت داده تا بفهماند که شریعت و راه صحیح تنها آن راهی است که خدا یا رسول او به آن امر نموده باشند ،چون هر کس از رسول خدا پیروی کند به تحقیق از خدا پیروی کرده ، پس تنها مذاهبی معتبرند که خداآنها را قرار داده باشد و شریعتهای مجعول و قرار دادی که از ناحیه غیر خداصادر شده باشند،چیزی جز گمراهی نیستند،کما اینکه بعد از شریعت خاتم الانبیاء شریعتی نخواهد بود و مخالفت با احکام این شریعت اعتباری ندارد. اما خداوند می فرماید: اگر می خواستیم همه شما را بر یک مذهب و ملت قرارمی دادیم ، ولی به حسب مصلحت و به تناسب دوره های زمان ،خداوند شرایع مختلفی را وضع نمود،چون انسان در طول زمان از نظر استعداد و مدارج متفاوت می گردد،و خداوند به قصد آزمایش و امتحان برای امتها شرایع گوناگون قرار داد و نعمتهای گوناگون به آنان ارزانی نمود و این اختلاف نعمت اختلاف امتحان را طلب می کند ،چون غرض اصلی ازشرایع امتحان است ،پس ناگزیرشرایع نیز باید مختلف باشند(لیمحص الله الذین امنوا و یمحق الکافرین )(16)،(تاخداوند مؤمنان را بیازماید و کافران را نابود کند) . لذا شرایع مختلف چیزی جز امتحان انسان در مواقف مختلف حیات نیستند و یابه تعبیر دیگر تکالیف الهی وسیله ای برای به فعلیت در آوردن استعداد انسانهادر دو جانب سعادت و شقاوت ، و یا وسیله مشخص کردن حزب رحمان وبندگان او از حزب شیطان می باشد، (فمن تبع هدی فلا یضل ولا یشقی ومن اعرض عن ذکری فان له معیشه ضنکا و نحشره یوم القیامه اعمی )(17)،(هر کس از هدایت من پیروی کند، نه گمراه و نه بدبخت می شود و هر کس از یاد من روی بگرداند برای اوزندگی دشواری خواهد بود و روز قیامت او را کور محشور می کنیم ). و در تعبیری دیگر خداوند خطاب به ابلیس می گوید:(ان عبادی لیس لک علیهم سلطان الا من اتبعک من الغاوین )(18)،(همانا تو را بر بندگان من تسلطی نیست ، جزگمراهانی که از تو پیروی کنند) . لذا در خیرات و نیکی ها بر یکدیگر پیشی بگیرید ،یعنی در پیروی از شریعت حق و راه حقی که مسلط بر همه شرایع است ، بر هم سبقت بگیرید و خود رامشغول به اختلاف و تفرقه نکنید ،چون بازگشت همه شما بسوی خداست وپروردگارتان شما را به آنچه که در باره اش اختلاف می کردید خبر می دهدو بین شما و آنان حکمی قاطع و قضاوتی عادلانه خواهد کرد. [ نظرات / امتیازها ]
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  رضا رضائي - سایت تبیان
تفسیر نمونه
در این آیه اشاره به موقعیت قرآن بعد از ذکر کتب پیشین انبیاء شده است . مهیمن در اصل به معنى چیزى که حافظ و شاهد و مراقب و امین و نگاهدارى کننده چیزى بوده باشد، و از آنجا که قرآن در حفظ و نگهدارى اصول کتابهاى آسمانى پیشین ، مراقبت کامل دارد و آنها را تکمیل میکند، لفظ مهیمن بر آن اطلاق کرده و مى فرماید: ما این کتاب آسمانى را به حق بر تو نازل کردیم در حالى که کتب پیشین را تصدیق کرده (و نشانه هاى آن ، بر آنچه در کتب پیشین آمده تطبیق مى کند) و حافظ و نگاهبان آنها است . (و انزلنا الیک الکتاب بالحق مصدقا لما بین یدیه من الکتاب و مهیمنا علیه ). اساسا تمام کتابهاى آسمانى ، در اصول مسائل هماهنگى دارند، و هدف واحد یعنى تربیت و تکامل انسان را تعقیب مى کنند، اگر چه در مسائل فرعى به مقتضاى قانون تکامل تدریجى با هم ، تفاوتهائى دارند، و هر آئین تازه ، مرحله بالاترى را مى پیماید، و برنامه جامعترى دارد. ذکر مهیمنا علیه بعد از مصدقا لما بین یدیه اشاره به همین حقیقت است یعنى اصول کتب پیشین را تصدیق و در عین حال برنامه جامعترى پیشنهاد مى کند. سپس دستور مى دهد که چون چنین است طبق احکامى که بر تو نازل شده است در میان آنها داورى کن . (فاحکم بینهم بما انزل الله ). این جمله با فاء تفریع ذکر شده و نتیجه جامعیت احکام اسلام نسبت به احکام آئینهاى پیشین است ، این دستور منافاتى با آنچه در آیات قبل گذشت که پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) مخیر بین داورى کردن میان آنها و یا رها کردن آنان به حال خود مى نمود، ندارد زیرا این آیه مى گوید: چنانچه خواستى میان اهل کتاب داورى کنى بر طبق احکام قرآن داورى کن . بعد اضافه مى کند از هوا و هوسهاى آنها که مایلند احکام الهى را بر امیال و هوسهاى خود تطبیق دهند پیروى مکن و از آنچه به حق بر تو نازل شده است روى مگردان . (و لا تتبع اهوائهم عما جاءک من الحق ). و براى تکمیل این بحث میگوید: ((براى هر کدام از شما آئین و شریعت و طریقه و راه روشنى قرار دادیم )). (لکل جعلنا منکم شرعة و منهاجا) شرع و شریعه راهى را مى گویند که بسوى آب مى رود و به آن منتهى میشود، و اینکه دین را شریعت مى گویند از آن نظر است که به حقایق و تعلیماتى منتهى میگردد که مایه پاکیزگى و طهارت و حیات انسانى است ، کلمه نهج و منهاج به راه روشن مى گویند. راغب در کتاب مفردات از ابن عباس نقل مى کند که مى گوید: فرق میان شرعة و منهاج آن است که شرعة به آنچه در قرآن وارد شده گفته مى شود و منهاج به امورى که در سنت پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) وارد گردیده (این تفاوت گرچه جالب به نظر میرسد اما دلیل قاطعى بر آن در دست نیست ). <115> سپس میفرماید: ((خداوند مى توانست همه مردم را امت واحدى قرار دهد و همه را پیرو یک آئین سازد، ولى این با قانون تکامل تدریجى و سیر مراحل مختلف تربیتى سازگار نبود. (و لو شاء الله لجعلکم امة واحدة و لکن لیبلوکم فیما آتاکم ). جمله ((لیبلوکم فیما آتاکم )) (تا شما را بیازماید در آنچه به شما بخشیده ) اشاره به همان است که سابقا گفتیم : خداوند استعدادها و شایستگیهائى در وجود بشر آفریده و در سایه ((آزمایشها)) در پرتو تعلیمات پیامبران آنها را پرورش مى دهد، و به همین دلیل پس از پیمودن یک مرحله ، آنها را در مرحله بالاترى قرار میدهد، و بعد از پایان یک دوران تربیتى ، دوران عالیترى را وسیله پیامبر دیگر به وجود مى آورد، درست همانند مراحل تحصیلى یک نوجوان در مدرسه . سرانجام ، همه اقوام و ملل را مخاطب ساخته و آنها را دعوت مى کند که بجاى صرف نیروهاى خود در اختلاف و مشاجره ، در نیکیها بر یکدیگر پیشى بگیرند. (فاستبقوا الخیرات ). زیرا بازگشت همه شما به سوى خدا است و او است که شما را از آنچه در آن اختلاف مى کنید در روز رستاخیز آگاه خواهد ساخت . (الى الله مرجعکم جمیعا فینبئکم بما کنتم فیه تختلفون ).
پاورقی :
115-بعضی از بزرگان مفسرین معتقدند که دین و شریعت با هم تفاوت دارند ، دین عبارتست از اصل توحید و اصول دیگری که میان تمام مذاهب مشترک است و ، لذا دین همیشه یکی است ، ولی شریعت به قوانین و احکام و مقرراتی گفته می شود که در مذاهب با هم تفاوت دارند و اما دلیل روشنی بر این تفاوت نداریم ، زیرا این دو کلمه در بسیاری از موارد به یک معنی استعمال می شوند. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
تفسیر کشاف
فإن قلت : أی فرق بین التعریفین فی قوله ( و أنزلنا إلیک الکتاب ) و قوله ( لما بین یدیه من الکتاب ) ؟ قلت : الأول تعریف العهد ، لأنه عنی به القرآن . و الثانی تعریف الجنس ، لأنه عنی به جنس الکتب المنزلة : و یجوز أن یقال : هو للعهد ، لأنه لم یرد به ما یقع علیه اسم الکتاب علی الإطلاق ، و إنما أرید نوع معلوم منه ، و هو ما أنزل من السماء سوی القرآن ( و مهیمنا ) و رقیبا علی سائر الکتب ، لأنه یشهد لها بالصحة و الثبات . و قرئ ( و مهیمنا علیه ) بفتح المیم ، أی هومن علیه بأن حفظ من التغییر و التبدیل ، کما قال ( لا یأتیه الباطل من بین یدیه و لا من خلفه ) و الذی هیمن علیه الله عز و جل أو الحفاظ فی کل بلد ، لو حرف حرف منه أو حرکة أو سکون لتنبه علیه کل أحد ، و لا شمأزوا رادین و منکرین . ضمن ( و لا تتبع ) معنی و لا تنحرف ، فلذلک عدی بعن کأنه قیل : و لا تنحرف عما جاءک من الحق متبعا أهواءهم ( لکل جعلنا منکم ) أیها الناس ( شرعة ) شریعة . و قرأ یحیی بن و ثاب بفتح الشین ( و منهاجا ) و طریقا واضحا فی الدین تجرون علیه . و قیل : هذا دلیل علی أنا غیر متعبدین بشرائع من قبلنا ( لجعلکم أمة واحدة ) جماعة متفقة علی شریعة واحدة ، أو ذوی أمة واحدة أی دین واحد لا اختلاف فیه ( و لکن ) أراد ( لیبلوکم فیما آتاکم ) من الشرائع المختلفة ، هل تعملون بها مذعنین معتقدین أنها مصالح قد اختلفت علی حسب الأحوال و الأوقات ، معترفین بأن الله لم یقصد باختلافها إلا ما اقتضته الحکمة ؟ أم تتبعون الشبه و تفرطون فی العمل ؟ ( فاستبقوا الخیرات ) فابتدروها و تسابقوا نحوها ( إلی الله مرجعکم ) استئناف فی معنی التعلیل لا ستباق الخیرات ( فینبئکم ) فیخبرکم بما لا تشکون معه من الجزاء الفاصل بین محقکم و مبطلکم ، و عاملکم و مفرطکم فی العمل . [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
تفسیر نور
«شرعة»، راهى است که به نهر آب منتهى شود. «منهاج»، راه روشن است. ابن‏عباس مى‏گوید: «شرعة»، احکامى است که در قرآن آمده، و «منهاج» سنّت پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله است. <113> کلمه «مهیمن» به معناى مراقب و محافظ است. تصدیق آسمانى بودن کتاب تورات وانجیل، به معناى ابقاى آنها براى همیشه نیست، بلکه به معناى همسویى و هماهنگى محتواى همه کتب آسمانى است. «مصدّقاً لما بین یدیه» اصول همه ادیان یکى، ولى «شرایع» آنها متعدّد است، مثل دریایى که نهرهاى ورودى به آن متعدّد است. دین و شریعت، راهى است که ما را به حیات واقعى و انسانى مى‏رساند، ولى در هر زمان تنها یک شریعت پذیرفته است. 1- قرآن، سراسر حقّ و پیراسته از هر باطلى است. «الکتاب بالحقّ» 2- قرآن در عصر پیامبر نیز به صورت مکتوب بوده است. «الکتاب» 3- قرآن، حافظ اصول کتاب‏هاى آسمانى دیگر است. «مهیمناً علیه» 4- مى‏توان میان اهل کتاب، طبق قرآن حکم کرد. «فاحکم بینهم بما انزل اللّه» 5 - خطرى که رهبران را تهدید مى‏کند، پیروى از تمایلات مردم و نادیده گرفتن حقّ است. «ولا تتّبع أهواءهم» 6- یکى از ابزار آزمایش الهى، آمدن شریعت جدید است، تا روشن شود چه کسى ایمان مى‏آورد وچه کسى کفر و تعصّب مى‏ورزد. «لکلّ جعلنا منکم شرعة... لیبلوکم» 7- انسان در طول تاریخ به راهنمایى انبیا نیازمند بوده است. «لکلّ جعلنا منکم شرعة و منهاجاً» 8 - به جاى سرسختى‏هاى منفى، و پیش از آنکه فرصت را از دست بدهیم در کارهاى خیر سبقت بجوییم. «فاستبقوا الخیرات» 9- محور و هدف مسابقات، باید امور خیر و معنوى باشد. «فاستبقوا الخیرات» 10- ایمان به معاد، عامل رفع اختلافات و سبقت در نیکى‏هاست. «فاستبقوا الخیرات... فینبّئکم بماکنتم فیه تختلفون» [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  ابراهيم چراغي - تفسیر نمونه
(آیه 48)- در این آیه اشاره به موقعیت قرآن بعد از ذکر کتب پیشین انبیاء شده است. نخست مى‏فرماید: «ما این کتاب آسمانى را به حق بر تو نازل کردیم در حالى که کتب پیشین را تصدیق کرده (و نشانه‏هاى آن، بر آنچه در کتب پیشین آمده تطبیق مى‏کند) و حافظ و نگاهبان آنهاست» (وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الْکِتابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ الْکِتابِ وَ مُهَیْمِناً عَلَیْهِ). برگزیده تفسیر نمونه، ج‏1، ص: 522

اساسا تمام کتابهاى آسمانى، در اصول مسائل هماهنگى دارند و هدف واحد یعنى، تربیت و تکامل انسان را تعقیب مى‏کنند.

سپس دستور مى‏دهد که چون چنین است «طبق احکامى که بر تو نازل شده است در میان آنها داورى کن» (فَاحْکُمْ بَیْنَهُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ).

بعد اضافه مى‏کند: «از هوى و هوسهاى آنها (که مایلند احکام الهى را بر امیال و هوسهاى خود تطبیق دهند) پیروى مکن و از آنچه به حق بر تو نازل شده است روى مگردان» (وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَهُمْ عَمَّا جاءَکَ مِنَ الْحَقِّ).

و براى تکمیل این بحث مى‏گوید: «براى هر کدام از شما آیین و شریعت و طریقه و راه روشنى قرار دادیم» (لِکُلٍّ جَعَلْنا مِنْکُمْ شِرْعَةً وَ مِنْهاجاً).

سپس مى‏فرماید: «خداوند مى‏توانست همه مردم را امت واحدى قرار دهد و همه را پیرو یک آیین سازد ولى خدا مى‏خواهد شما را در آنچه به شما بخشیده بیازماید» و استعدادهاى مختلف شما را پرورش دهد (وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَجَعَلَکُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ لکِنْ لِیَبْلُوَکُمْ فِی ما آتاکُمْ).

سر انجام، همه اقوام و ملل را مخاطب ساخته و آنها را دعوت مى‏کند که به جاى صرف نیروهاى خود در اختلاف و مشاجره «در نیکیها بر یکدیگر پیشى بگیرید» (فَاسْتَبِقُوا الْخَیْراتِ).

زیرا «بازگشت همه شما به سوى خداست و اوست که شما را از آنچه در آن اختلاف مى‏کنید در روز رستاخیز آگاه خواهد ساخت» (إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُکُمْ جَمِیعاً فَیُنَبِّئُکُمْ بِما کُنْتُمْ فِیهِ تَخْتَلِفُونَ).
[ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
1) زارع بیدکی : خوب بود
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر نور
1- قرآن، سراسر حقّ و پیراسته از هر باطلى است. «الکتاب بالحقّ»
2- قرآن در عصر پیامبر نیز به صورت مکتوب بوده است. «الکتاب»
3- قرآن، حافظ اصول کتاب‏هاى آسمانى دیگر است. «مهیمناً علیه»
4- مى‏توان میان اهل کتاب، طبق قرآن حکم کرد. «فاحکم بینهم بما انزل اللّه»
5 - خطرى که رهبران را تهدید مى‏کند، پیروى از تمایلات مردم و نادیده گرفتن حقّ است. «ولا تتّبع أهواءهم»
6- یکى از ابزار آزمایش الهى، آمدن شریعت جدید است، تا روشن شود چه کسى ایمان مى‏آورد وچه کسى کفر و تعصّب مى‏ورزد. «لکلّ جعلنا منکم شرعة... لیبلوکم»
7- انسان در طول تاریخ به راهنمایى انبیا نیازمند بوده است. «لکلّ جعلنا منکم شرعة و منهاجاً»
8 - به جاى سرسختى‏هاى منفى، و پیش از آنکه فرصت را از دست بدهیم در کارهاى خیر سبقت بجوییم. «فاستبقوا الخیرات»
9- محور و هدف مسابقات، باید امور خیر و معنوى باشد. «فاستبقوا الخیرات»
10- ایمان به معاد، عامل رفع اختلافات و سبقت در نیکى‏هاست. «فاستبقوا الخیرات... فینبّئکم بماکنتم فیه تختلفون»
[ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  . پوربافراني
تفسیر نور
«شرعة»، راهى است که به نهر آب منتهى شود. «منهاج»، راه روشن است. ابن‏عباس مى‏گوید: «شرعة»، احکامى است که در قرآن آمده، و «منهاج» سنّت پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله است. <113> کلمه «مهیمن» به معناى مراقب و محافظ است. تصدیق آسمانى بودن کتاب تورات وانجیل، به معناى ابقاى آنها براى همیشه نیست، بلکه به معناى همسویى و هماهنگى محتواى همه کتب آسمانى است. «مصدّقاً لما بین یدیه» اصول همه ادیان یکى، ولى «شرایع» آنها متعدّد است، مثل دریایى که نهرهاى ورودى به آن متعدّد است. دین و شریعت، راهى است که ما را به حیات واقعى و انسانى مى‏رساند، ولى در هر زمان تنها یک شریعت پذیرفته است. 1- قرآن، سراسر حقّ و پیراسته از هر باطلى است. «الکتاب بالحقّ» 2- قرآن در عصر پیامبر نیز به صورت مکتوب بوده است. «الکتاب» 3- قرآن، حافظ اصول کتاب‏هاى آسمانى دیگر است. «مهیمناً علیه» 4- مى‏توان میان اهل کتاب، طبق قرآن حکم کرد. «فاحکم بینهم بما انزل اللّه» 5 - خطرى که رهبران را تهدید مى‏کند، پیروى از تمایلات مردم و نادیده گرفتن حقّ است. «ولا تتّبع أهواءهم» 6- یکى از ابزار آزمایش الهى، آمدن شریعت جدید است، تا روشن شود چه کسى ایمان مى‏آورد وچه کسى کفر و تعصّب مى‏ورزد. «لکلّ جعلنا منکم شرعة... لیبلوکم» 7- انسان در طول تاریخ به راهنمایى انبیا نیازمند بوده است. «لکلّ جعلنا منکم شرعة و منهاجاً» 8 - به جاى سرسختى‏هاى منفى، و پیش از آنکه فرصت را از دست بدهیم در کارهاى خیر سبقت بجوییم. «فاستبقوا الخیرات» 9- محور و هدف مسابقات، باید امور خیر و معنوى باشد. «فاستبقوا الخیرات» 10- ایمان به معاد، عامل رفع اختلافات و سبقت در نیکى‏هاست. «فاستبقوا الخیرات... فینبّئکم بماکنتم فیه تختلفون [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
تفسیر کشاف
فإن قلت : أی فرق بین التعریفین فی قوله ( و أنزلنا إلیک الکتاب ) و قوله ( لما بین یدیه من الکتاب ) ؟ قلت : الأول تعریف العهد ، لأنه عنی به القرآن . و الثانی تعریف الجنس ، لأنه عنی به جنس الکتب المنزلة : و یجوز أن یقال : هو للعهد ، لأنه لم یرد به ما یقع علیه اسم الکتاب علی الإطلاق ، و إنما أرید نوع معلوم منه ، و هو ما أنزل من السماء سوی القرآن ( و مهیمنا ) و رقیبا علی سائر الکتب ، لأنه یشهد لها بالصحة و الثبات . و قرئ ( و مهیمنا علیه ) بفتح المیم ، أی هومن علیه بأن حفظ من التغییر و التبدیل ، کما قال ( لا یأتیه الباطل من بین یدیه و لا من خلفه ) و الذی هیمن علیه الله عز و جل أو الحفاظ فی کل بلد ، لو حرف حرف منه أو حرکة أو سکون لتنبه علیه کل أحد ، و لا شمأزوا رادین و منکرین . ضمن ( و لا تتبع ) معنی و لا تنحرف ، فلذلک عدی بعن کأنه قیل : و لا تنحرف عما جاءک من الحق متبعا أهواءهم ( لکل جعلنا منکم ) أیها الناس ( شرعة ) شریعة . و قرأ یحیی بن و ثاب بفتح الشین ( و منهاجا ) و طریقا واضحا فی الدین تجرون علیه . و قیل : هذا دلیل علی أنا غیر متعبدین بشرائع من قبلنا ( لجعلکم أمة واحدة ) جماعة متفقة علی شریعة واحدة ، أو ذوی أمة واحدة أی دین واحد لا اختلاف فیه ( و لکن ) أراد ( لیبلوکم فیما آتاکم ) من الشرائع المختلفة ، هل تعملون بها مذعنین معتقدین أنها مصالح قد اختلفت علی حسب الأحوال و الأوقات ، معترفین بأن الله لم یقصد باختلافها إلا ما اقتضته الحکمة ؟ أم تتبعون الشبه و تفرطون فی العمل ؟ ( فاستبقوا الخیرات ) فابتدروها و تسابقوا نحوها ( إلی الله مرجعکم ) استئناف فی معنی التعلیل لا ستباق الخیرات ( فینبئکم ) فیخبرکم بما لا تشکون معه من الجزاء الفاصل بین محقکم و مبطلکم ، و عاملکم و مفرطکم فی العمل [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  نيره تقي زاده فايند - مجمع البیان
وَ اَنْزَلْنَا اِلَیْکَ الْکِتابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ الْکِتابِ

ما قرآن را به حق و بر اساس عدالت بر تو فرو فرستادیم، در حالى که مفاهیم آسمانى تورات و انجیل را پیرامون توحید و توحیدگرایى، عدل خدا، رسالت پیامبر و مقررات درست و دست نخورده آن دو، همچون کیفر زناکار و آدمکش، گواهى مى کند.

«ابو مسلم» مى گوید: منظور از کتاب در آیه شریفه، مکتوب و نوشته شده است که قرآن باشد، و قرآن، کتاب هاى پیشین آسمانى را تصدیق مى کند.

وَ مُهَیْمِناً عَلَیْهِ

در تفسیر این جمله نظراتى آمده است:

1 - به باور گروهى، منظور این است که قرآن شریف نسبت به تورات و انجیل امین است و به آسمانى بودن آنها گواهى مى کند.

2 - و به باور گروهى دیگر از جمله «سعید بن جبیر» منظور این است که قرآن امانتدار کتاب هاى آسمانى است و این به آن معناست که مفاهیم و مطالب آن کتاب ها را تا آن جایى که هماهنگ با قرآن است باید پذیرفت و دریافت که دست خیانت و تحریف به آنها نرسیده است؛ و آن جایى که ناسازگار بود باید کنار گذاشت و دریافت که آنها تحریف و دستکارى شده است.

3 - و برخى نیز مى گویند: منظور این است که قرآن، حافظ و نگاهبان کتاب هاى آسمانى است، چرا که بر آنها اشراف دارد و از آنها مراقبت مى کند.

با این بیان آیه شریفه به باور برخى نشانگر این است که آنچه در تورات واجب شده باید بدانها عمل گردد، چراکه قرآن گواه و تصدیق کننده آن مفاهیم و مطالب است.

فَاحْکُمْ بَیْنَهُمْ بِمَا اَنْزَلَ اللَّهُ

بنابراین، در میان یهود و در مورد آنچه براى داورى نزدت آورده اند، برابر آنچه خدا فرو فرستاده است داورى کن.

«ابن عباس» پس از تفسیر بالا براى این جمله،مى افزاید: هرگاه اهل کتاب به قضات مسلمان رجوع کنند، باید در میان آنان بر اساس اسلام داورى گردد، چراکه از آیه شریفه وجوب دریافت مى گردد، و امر دلالت بر لزوم دارد.

گروهى از جمله «حسن» و «مسروق» نیز دیدگاه فوق را تأیید مى کنند. و «ابوعلى» مى افزاید: این آیه مبارکه، آیه 24 از همین سوره را نسخ مى کند، چراکه در آن آیه پیامبر گرامى فرمان یافته بود که در صورت تمایل میان آنان داورى کند و اگر نخواست، آنان را به حال خود رها کند، اما در این آیه به او فرمان مى رسد که میان آنان برابر مقررات قرآن داورى نماید.

وَ لاتَتَّبِعْ اَهْواءَهُمْ عَمّا جاءَکَ مِنَ الْحَقِ

به باور «ابن عباس» منظور این است که: از هواى دل آنان نسبت به تغییر و تحریف حکم زناى محصنه و کیفر کسانى که به آن دست خیانت یازیده اند، پیروى مکن، و از حقّى که به سوى تو آمده است انحراف مجوى.

واژه «عن» در «عمّا» ممکن است متعلق به فعلِ «لا تتبع» باشد که در آن صورت مفهوم انحراف دریافت مى گردد و ترجمه آیه این گونه خواهد شد: و به سبب پیروى از هواى دل آنان، از حقّى که به سوى تو آمده است، انحراف مجوى.

چگونه؟

با این که پیامبر گرامى از مقام والاى عصمت برخوردار است، چگونه ممکن است از هواهاى آنان پیروى کند؟!

پاسخ

در این مورد دو پاسخ آمده است:

1 - نخست باید توجه داشت که مى توان پیامبر را از کارى که انجام نخواهد داد، هشدار داد و آن را به او یادآورى کرد که براى دیگران درس آموز است.

2 - افزون بر این، از کجا که روى سخن در حقیقت با داوران و قاضیان و حاکمان مسلمان نباشد؟ ممکن است به ظاهر روى سخن با پیامبر است اما در حقیقت با دیگران، که نظیرش در آیات بسیار است.

لِکُلٍّ جَعَلْنَا مِنْکُمْ شِرْعَةً وَ مِنْهاجاً

روى سخن در این فراز نه امّت یک پیامبر و پیروان یک دین و آیین، بلکه سه امّت یهود، نصارا و مسلمان است، چرا که اگر در آیات 44 تا 47 دقت شود روشن مى گردد که نخست از یهود، و آن گاه از نصارا و اینک از امت مسلمان سخن به میان آمد، و پس از بیان مطالبى در هر مورد، اینک مى فرماید: ما براى هر یک از یهود و نصارا و امت مسلمان، راه و رسمى قرار دادیم.

یادآورى مى گردد که به باور گروهى از مفسّرین، واژه «شِرعة» به مفهوم شریعت و راه و رسم است. با این بیان هر کدام از تورات، انجیل و قرآن شریف براى خود راه و رسمى دارند، گرچه در اصول و مفاهیم و مقررات اساسى همانند باشند.

این آیه شریفه نشانگر نسخ دیگر شریعت ها و راه و رسم ها، با فرود قرآن شریف، به عنوان آخرین پیام و آخرین آیین آسمانى است، و بیانگر این نکته است که پیامبر اسلام تنها پیرو شریعت خویش است و امّت او نیز به پیروى از قرآن فرمان یافته اند.

«مجاهد» در این مورد مى گوید: روى سخن تنها با امت اسلام است نه با پیامبر اسلام. اما دیدگاه نخست بهتر به نظر مى رسد؛ چراکه خداى پرمهر روشنگرى مى کند که هر پیامبر راه و رسم و دین و آیینى دارد. ادامه آیه نیز نکته مورد بحث را تأیید مى کند که مى فرماید:

وَ لَو شاءَ اللَّهُ لَجَعَلَکُمْ اُمَّةً واحِدَةً

اگر خدا مى خواست راه و رسم همه پیامبران را یک راه مى ساخت، و همه شما را پیرو یک دین و آیین مى گردانید و آن را هرگز نسخ نمى کرد. نظیر این آیه در قرآن هست، از جمله این آیه شریفه که مى فرماید: «و لو شئنا لآتینا کلّ نفس هداها...»(33)

و اگر مى خواستیم، به هر کسى از روى اجبار راه هدایت اش را نشان مى دادیم و او را راه مى نمودیم....

وَ لکِنْ لِیَبْلُوَکُمْ فى ما آتاکُمْ

اما او بر اساس حکمت خویش شما را به پیروى از شریعت ها و راه و رسم هاى گوناگون قرار داد تا شما را در آنچه واجب ساخته و مقرر فرموده است بیازماید.

پاره اى نیز مى گویند: چنین کرد تا شما را در راه سنت ها و کتاب هاى آسمانى بیازماید.

یکى از دانشمندان مى گوید منظور این است که: اگر خدا مى خواست، پیام و پیامبرى به سوى شما نمى فرستاد، تا شما خدا را بر اساس خرد و فطرت خویش بشناسید و بپرستید، اما براى این که شما را از نظر عبادت هایى که برایتان مقرر فرموده است بیازماید، پیامبرانى فرستاد و راه و رسم هاى گوناگونى قرار داد، و این کارها را در حالى انجام داد که از فرجام کار شما آگاه بود.

فَاسْتَبِقُوا الْخَیْراتِ

پس درکارهاى نیک و در آراستگى به ارزش ها بر یکدیگر سبقت گیرید و نگذارید فرصت ها از دست برود و کارهاى شایسته انجام نشود. آرى، به بیان «ابو على» منظور این است که: پیش از آن که مرگ گریبان شما را بگیرد، به سوى شایستگى ها سبقت جویید و فرمان خدا را پیروى کنید؛ چراکه مقررات او به سود و صلاح شماست.

و «کلبى» مى گوید منظور این است که: شما امت مسلمان باید در فرمانبردارى خدا و انجام کارهاى خداپسندانه بر امت هاى پیشین سبقت گیرید.

آیه شریفه بیانگر این درس است که شتافتن به سوى کارهاى شایسته واجب است؛ و روشن است که در صدر همه کارهاى شایسته انجام واجبات است، و از پى آن دیگر کارها... پاره اى نیز بر آنند که آیه شریفه، همه خوبى ها و کارهاى خداپسندانه واجب و مستحب را ترغیب مى نماید.

اِلَى اللَّهِ مَرْجِعُکُمْ جَمیعاً فَیُنَبِّئُکُمْ بِمَا کُنْتُمْ فیهِ تَخْتَلِفُونَ

بازگشت همه شما به سوى خداست؛ آن گاه او در باره آنچه در آن کشمکش مى نمودید، شما را آگاه خواهد ساخت، و به هر کس در خور کارهاى شایسته و ناشایسته اش پاداش و کیفر خواهد داد.



[ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » یوسفعلی
759. After the corruption of the older revelations, the Qur'an comes with a twofold purpose: (1) to confirm the true and original Message, and (2) to guard it, or act as a check to its interpretation. The Arabic word Mukaymin is very comprehensive in meaning. It means one who safeguards, watches over, stands witness, preserves, and upholds. The Qur'an safeguards "the Book", for it has preserved within it the teachings of all the former Books. It watches over these Books in the sense that it will not let their true teachings to be lost. It supports and upholds these Books in the sense that it corroborates the Word of Allah which has remained intact in them. It stands as a witness because it bears testimony to the Word of Allah contained in these Books and helps to sort it out from the interpretations and commentaries of the people which were mixed with it; what is confirmed by the Qur'an is the Word of Allah and what is against it is that of the people, (Cf. 59:23). (R).
760. Law; shir'ah= rules of practical conduct. Open Way: Minhaj= the finer things which are above the law, but which are yet available to everyone, like a sort of open highway. The light in verses 44 and 46 above, I understand to be something in the still higher regions of the spirit, which is common to mankind, though laws and rules may take different forms among different Peoples.
761. By origin mankind were a single people or nation: 4:1, and 2:213. That being so, Allah could have kept us all alike, with one language, one kind of disposition, and one set of physical conditions (including climate) to live in. But in His wisdom, He gives us diversity in these things, not only at any given time, but in different periods and ages. This tests our capacity for Unity (Wahdaniyah) still more, and accentuates the need of Unity and Islam.
762. Men are wont to make conflicting claims regarding Allah, the ultimate destiny of man, and other questions of vital importance. No matter how vehement and eloquent the proponents of false doctrines might be, their efforts will prove fruitless and it will be indisputably clear on the Day of Judgement as to who entertained false notions and who cherished the truth. (Eds.). [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.