وَ قالُوا أَساطِیرُ الْأَوَّلِینَ اکْتَتَبَها فَهِیَ تُمْلى عَلَیْهِ بُکْرَةً وَ أَصِیلاً «5»
وَ قالُوا أَساطِیرُ الْأَوَّلِینَ: و دیگر گفتند این قرآن افسانههاى پیشینیان است که در کتابها نوشتهاند، اکْتَتَبَها: نوشته و فرا گرفته است آن را از کتب متقدمه براى خود. یا «اکتتاب» به معنى «استکتاب» باشد یعنى آن را نوشتهاند، زیرا خود نمىتواند نوشت. فَهِیَ تُمْلى عَلَیْهِ: پس آن نوشتهها املاء کرده مىشود بر او، بُکْرَةً وَ أَصِیلًا: بامداد و شبانگاه، یعنى در دو طرف روز، یا در هر شب و روز آیات را بر او مىخوانند تا یاد گیرد، زیرا خود نمىتواند بخواند، چون حفظ نمود، بر ما مىخواند و مىگوید: این وحى الهى است. به القاء این شبهات و تدلیسات، مىخواستند ذهن مردم را مشوب نموده، از ایمان به قرآن مجید باز دارند و منع کنند.
[ نظرات / امتیازها ]
وَ قالُوا أَساطِیرُ الأَوَّلِینَ اکتَتَبَها فَهِیَ تُملی عَلَیهِ بُکرَةً وَ أَصِیلاً «5»
و گفتند اینکه کفار که اینکه قرآن احادیث و قصههای پیشینیان است آنها
را نوشته و آنها را برای او روزها و شبها املاء کردهاند و ضبط کرده.
(وَ قالُوا أَساطِیرُ الأَوَّلِینَ) جمع سطر است و مراد در اینجا اباطیل و مزخرفات سابقین است مثل قصه رستم و زال و ملاهی که برای سرگرم کردن جوانها و اهل لهویات نوشته شده اینکه قرآن از آنجا برداشته شده.
(اکتَتَبَها) یا از روی آنها نوشته است یا برای او نوشتهاند معنای اول اظهر است با اینکه پیغمبر کلمهای ننوشته.
(وَ ما کُنتَ تَتلُوا مِن قَبلِهِ مِن کِتابٍ وَ لا تَخُطُّهُ بِیَمِینِکَ إِذاً لَارتابَ المُبطِلُونَ) عنکبوت آیه 47.
نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت
به غمزه مسئله آموز صد مدرس شد
مخصوصا پیغمبر صلّى اللَّه علیه و سلم چهل سال در میان مشرکین بود نه معلمى داشت و نه خطى نوشت و میان آنها به محمّد امین معروف بود و پس از بعثت هم مدت دوازده سال و اندى در شکنجه مشرکین و در شعب ابى طالب بود و پس از هجرتش تماما در جهاد با آنها بدر، حنین، احد، خیبر و غیر اینها که بیست و دو سریه داشت و با احدى از مشرکین و یهود تماس نداشت این کلام از کفار از روى عناد و عصبیت بود با اینکه قطع به خلاف داشتند و گفتند از روى عناد (فَهِیَ تُمْلى عَلَیْهِ بُکْرَةً وَ أَصِیلًا).
(و بکره اول روز را گویند و اصیل اول شب که صبح و شام براى او املاء میکردند و او مىنوشت با اینکه صبح و شام در جامعه به عبادت و نماز و وعظ و ارشاد مشغول بود و با احدى از کفار تماس نداشت.
[ نظرات / امتیازها ]