لیست ترجمه های علي باقري
از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
  سوره طه آیه 32 - نگارنده ( با استفاده از چند ترجمه )
وَأَشْرِکْهُ فِی أَمْرِی(طه 32)
در این کار [امر رسالت که به من محول شده ] او را هم شریک گردان . [ تا بتوانیم به کمک هم این مأموریت را به آخر برسانیم .]
أَشْرِکْ:فعل امر ساده از : شرک ،أَشرَکَهُ فِی أمرِهِ: او را در کار خود شریک کرد ( المنجد)
أَمْرِ:اسم ، جامد غیر مصدری از : ءمر، مأموریت ، کاری که به کسی محول شده (المنجد) دستورمحوله .
یعنی او را هم " اولِی الْأَمْرِ " ساز
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
  سوره طه آیه 31 -
اشْدُدْ بِهِ أَزْرِی( طه :31)
به وسیله ی (کمک) او پشتم را محکم ساز و تقویتم کن .
اشْدُدْ: (امر ساده ، فَعَلَ یَفْعُلُ) ، شدد: کمک و تقویت کرد ، نیرومند کرد ( المنجد )،
بِهِ: به وسیلۀ او
أَزْرِی:(ءزر ) ، شَدَّ بِهِ اَزرَهُ : پشت خود را به او محکم کرد ( المنجد) .
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
  سوره طه آیه 30 - نگارنده ( با استفاده از چند ترجمه )
(یعنى همین )هارون برادرم را.
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
  سوره طه آیه 29 - نگارنده ( با استفاده از چند ترجمه )
وَاجْعَلْ لِی وَزِیرًا مِنْ أَهْلِی (29)
و از فامیل نزدیکم (اهل بیتم ) برای من وزیر و یاوری منصوب کن .
اِجْعَلْ : قرار بده، منصوب کن ، امر ساده ، فَعَلَ یَفْعَلُ. جَعَلَهُ حاکماً:او را به عنوان حاکم منصوب کرد .( المنجد)
وَزِیراً: (فَعَلَ یَفْعِلُ ، صفت مشبهه ، مفرد مذکر ) وزیر: وزر: ثقل و سنگینى. وزیر: کمک و یار که مقدارى از وظائف سنگین طرف را حمل مى‏ کند. دستیار ، پشتیبان تقدیم وزیر به خاطر اهمیّت وزارت است. و همچنین وزیرا که صفت مشبه مفرد مذکر می باشد می رساند که این شخص مرد باشد نه زن .
مِنۡ: از
أَهْلِ : ( ثلاثی مجرد ، ءهل ، جامد غیر مصدری ، مفرد ، مذکر )فامیل نزدیک ، طایفه ، قوم و خویش ( المنجد )
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
  سوره کهف آیه 18 - نگارنده ( با استفاده از چند ترجمه )
ترجمه : و[درحالی که ایشان را در فضای باز و وسیع داخل غار به دور از تابش مستقیم آفتاب قرار دارند ببینی ] می پنداری که ایشان بیدار و هوشیارهستند در صورتی که ایشان در خوابند [ چنان بودند که بیدارشان پنداشتی ولی خفتگان بودند. ] و ما همچنان آنها را [ به طور مستمر و به دفعات زیاد ] به جانب راست و چپ [ بدنشان ] می گردانیم [تا بدنشان سالم بماند]. و در حالی که سگشان دو دستش را به حالت باز در آستانه ی غار قرار داده [ تا از ورود به داخل غار جلوگیری کند ] و اگر بر حال ایشان مطلع می شدی گریزان روی از آنها برمی تافتی و از (مشاهده ) آنها آکنده از بیم می شدی.
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.