[ همه لغت ها ]
لغت های سيروس عزيزي (47 مورد)
● سوره عصر آیه 2 - پژوهش های شخصی
«خُسْر» : در متن آمده است
توضيح :
تعریف و ریشهیابی واژه:
واژه «خُسْر» از ریشه «خَ سِ رَ» در زبان عربی مشتق شده و به معنای نقصان، زیان، هلاکت، و گمراهی است. در لغتشناسی عربی، «خَسِرَ» به معنای از دست دادن قسمتی از سرمایه یا تمامی آن است (خلیل بن احمد، ذیل «خَسِرَ»؛ زمخشری، 1342-1343ش، قسم 2، ص 527). «خُسران» با گسترش معنایی خود به حالتی اشاره دارد که در آن، نه تنها مادیات بلکه معنویات و کمالات انسان نیز از دست میروند، به ویژه در دنیای آخرت. این واژه در قرآن کریم 65 مرتبه و در 60 آیه به اشکال مختلف صرفی ذکر شده است.
مترادفها و واژههای همریشه:
در قرآن، واژههای مترادف و همریشه با « خُسْر» بهطور مکرر آمده است که از جمله آنها میتوان به «تَبّ» (غافر: 37)، «تَتبیب» (هود: 101)، «خَابَ» (ابراهیم: 15؛ طه: 61) و «خائِبین» (آلعمران: 127) اشاره کرد. این کلمات نیز در معانی مشابه به «خسران» به کار میروند، یعنی از دست دادن یا ناکامی در رسیدن به هدف یا سعادت حقیقی.
مصادیق خسران در قرآن:
خسران در قرآن به چندین مصداق اشاره دارد که مهمترین آنها عبارتند از:
کفر و بیایمانی:
خسران اصلیترین معنای خود را در بیایمانی و کفر انسانها نسبت به خداوند نشان میدهد. این نوع از خسران، بر خلاف زیانهای دنیوی که ممکن است موقتاً جبران شوند، یک زیان ابدی و غیرقابل بازگشت است. در آیه 39 سوره فاطر آمده است: «وَ تَرَاهُمْ یُهْرَعُونَ فِیهِ وَ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْشَرُونَ إِلَى رَبِّهِمْ خَاسِرِینَ».
این موضوع نشاندهنده رابطه مستقیم میان کفر و خسران است.
خسران اعمال:
افرادی که در دنیا به کارهای شایسته دست نمیزنند، در آخرت به عنوان خاسران اعمال خود شناخته میشوند. در آیه 103-105 سوره کهف آمده است: «أُو۟لَـٰٓئِکَ الَّذِینَ خَسِرُوا۟ أَنفُسَهُمْ وَ أَهْلِیهِمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ...». این دسته از انسانها که در زندگی دنیوی خود اعمال صالح انجام ندادهاند، در روز قیامت به جبرانناپذیری خسران خود پی خواهند برد.
کسانی که ایمان را در برابر دنیا میفروشند:
کسانی که به دلیل مصلحتپرستی و تعلق به دنیا از ایمان خود دست میکشند، در آیه 11 سوره حج مورد اشاره قرار گرفتهاند: «خَسِرَ الدُّنْیا وَ الْآخِرَةَ ذَٰلِکَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِینُ». این نشاندهنده خسرانی است که هم دنیای آنها را نابود میکند و هم آخرتشان را.
انواع خسران:
خسران در قرآن به دو نوع اصلی تقسیم میشود:
خسران مادی:
این نوع خسران به از دست دادن منابع مادی مانند مال، مقام و لذتهای دنیوی اشاره دارد که در قرآن نیز ذکر شده است (غافر: 37؛ آل عمران: 127). اما این نوع خسران در نهایت محدود و موقتی است.
«وَقَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا۟ رَبُّنَاۖ أَعْجِلْ لَنَا قِطَّنَا قَبْلَ یَوْمِ ٱلْحِسَابِ»( غافر/37)
(و کسانی که کفر ورزیدند گفتند: پروردگارا! عذابمان را قبل از روز حساب برای ما تسریع کن.)
این آیه به نوعی اشاره به کسانی دارد که در دنیا به دنبال لذتهای مادی و فوری هستند و در نتیجه، از عذاب اخروی غافل میمانند.
خسران معنوی:
خسران واقعی، از دست دادن ایمان، ارزشهای معنوی و کمالات انسان است که نه تنها در این دنیا،
بلکه در آخرت نیز پیامدهای جبرانناپذیر دارد. این نوع خسران در آیات مختلفی مانند زمر: 15 و کهف: 103-105 تبیین شده است.
«فَاعْبُدُوا۟ مَا شِئْتُمْ مِنْ دُونِهِۦۚ قُلْ إِنَّ ٱلْخَٰسِرِینَ الَّذِینَ خَسِرُوا۟ أَنفُسَهُمْ وَءَٰلِیهِمْ یَوْمَ ٱلْقِیَٰمَةِۖ أَلَا ذَٰلِکَ هُوَ ٱلْخُسْرَٰنُ ٱلْمُبِینُ» (زمر/ 15)
(پس جز او هر چه میخواهید بپرستید. بگو: زیانکاران کسانی هستند که در روز قیامت خود و خانوادهشان را به زیان افکندند. بدانید که این همان زیان آشکار است.)
این آیه اشاره به خسران معنوی دارد که در آن انسانها نه تنها از نیکبختی اخروی خود محروم میشوند، بلکه کسانی که به خطای خود ادامه میدهند، به خود و خانوادهشان زیان میزنند.
عوامل خسران: عوامل مختلفی در قرآن برای وقوع خسران ذکر شدهاند که از آن جمله میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
کفر و انکار حق:
عدم پذیرش ایمان و انکار آیات الهی باعث بروز خسران در دنیا و آخرت میشود. در آیه 82 سوره إسراء آمده است: «وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِینَ وَ لَا یَزِیدُ الظَّـٰلِمِینَ إِلَّا خَسَارًا». کسانی که قرآن را نمیپذیرند و از آن فاصله میگیرند، به خسران افزوده میشود.
نافرمانی از خداوند:
کسانی که در برابر فرمان خداوند سرکشی میکنند و از راههای هدایت دور میشوند، دچار خسران میشوند. در آیه 16 سوره عصر آمده است: «إِنَّ الإِنسَانَ لَفِی خُسْرٍ إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّـٰلِحَاتِ وَ تَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ»، که نشاندهنده اهمیت ایمان و عمل صالح در رهایی از خسران است.
راههای نجات و رهایی از خسران.
برای رهایی از خسران و نجات از عذاب آخرت، قرآن راههایی را پیشنهاد کرده است:
ایمان و عمل صالح:
ایمان به خدا و عمل صالح اولین و مهمترین راه رهایی از خسران است. همانطور که در سوره عصر بیان شده است، تنها کسانی که ایمان دارند و اعمال صالح انجام میدهند از خسران نجات مییابند.
توصیه به حق و صبر:
سفارش به یکدیگر برای پیروی از حق و صبر در برابر مشکلات زندگی، از دیگر عواملی است که به خروج از خسران کمک میکند. در آیه 3 سوره عصر آمده است: «وَ تَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ».
اطاعت از قرآن و پیامبر:
یکی از راههای رهایی از خسران در قرآن، اطاعت از خداوند و پیامبر است. در این راستا، قرآن کریم به شدت بر پیروی از دستورات پیامبر اسلام و کتاب الهی تأکید کرده است. در آیه 7 سوره توبه، به وضوح آمده است:
«فَأَطِیعُوا۟ اللّهَ وَرَسُولَهُۥ إِنْ کُنتُمْ مُؤْمِنِینَ»
(و اگر شما مؤمن هستید، پس از خدا و رسولش اطاعت کنید).
این آیه به ارتباط مستقیم ایمان و اطاعت از قرآن و پیامبر اشاره دارد و بیان میکند که تنها با پیروی از دستورات قرآن و پیامبر میتوان از خسران واقعی و آسیبهای آن رهایی یافت. کسانی که از این مسیر منحرف میشوند، در واقع خود را به خطر میاندازند و در معرض عذاب اخروی قرار میگیرند.
● سوره بقرة آیه 83 - پژوهش های شخصی
« قول حُسن » : در متن آمده است
توضيح :
تعریف و مفاهیم زبانی
حُسن در لغت، جمع حِسان، وصف بوده و به معنای زیبایی و نیکویی است (راغب اصفهانی، 1388 ش، ذیل واژه حسن). در قرآن، حُسن هم به صورت مصدر و هم به صورت اسم آمده است. راغب اصفهانی حُسن را به عنوان هر چیز سرورآور و خوشایند تعریف کرده است که شامل هر دو معنای زیبایی و نیکویی میشود.
جایگاه «قول حسن» در قرآن
اصطلاح قول حسن تنها یک بار در قرآن کریم، در آیه 83 سوره بقره، آمده است:
«وَإِذْ أَخَذْنَا مِیثَاقَ بَنِی إِسْرَائِیلَ لَا تَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا وَذِی الْقُرْبَى وَالْیَتَامَى وَالْمَسَاکِینِ وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا وَأَقِیمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّکَاةَ ثُمَّ تَوَلَّیْتُمْ إِلَّا قَلِیلًا مِنْکُمْ وَأَنْتُمْ مُعْرِضُونَ»
در این آیه، قول حسن به معنای رفتار، معاشرت و اخلاق نیکو در ارتباط با دیگران آمده است.
تحلیل دستوری و بلاغی
فعل «قُولُوا»: این فعل به صورت امر آمده که نشاندهندهی وجوب و ضرورت نیکو سخن گفتن است.
کلمه «لِلنَّاسِ»: اسم جنس بوده و همهی مردم را شامل میشود، اعم از خویشاوند و بیگانه، مسلمان و غیرمسلمان.
کلمه «حُسْنًا»: با ضمهی حرف «ح» آمده که نشانهی مبالغه در کلام است. این تأکید نشان میدهد که سخن گفتن باید نمود و نشانهی زیبایی باشد. این هدف وقتی محقق میشود که کلام از بیماریهای درونی (سستی و بیدلیلی) و آسیبهای بیرونی (فحاشی و تندزبانی) منقح باشد.
تأثیرات اجتماعی و اخلاقی قول حسن
گستردگی اثرگذاری:
قول حسن یک اصل فراگیر است که موجب ایجاد وحدت و همبستگی میان انسانها میشود.
ارتباط با مفهوم احسان:
کلمهی «احسان» در آیهی مذکور، حقوق طبیعیای را که خداوند در نهاد بشر نهاده و بر آن میثاق گرفته است، بیان میکند. این احسان ابتدا شامل والدین، اقارب، یتیمان و مساکین میشود و سپس در سطح وسیعتر به عموم مردم گسترش مییابد.
رابطهی قول حسن با عبادت و اخلاق اجتماعی:
قرآن پس از امر به یکتاپرستی و احسان، قول حسن را به عنوان میثاقی برای تعامل صحیح با مردم مطرح میکند. این نشان میدهد که خیر و صلاح باید از محیط خانواده به جامعه گسترش یابد.
تمایز بین «حُسن» و «احسان»: «احسان» به معنای رساندن نیکی به دیگران است، اما حُسن به معنای ظهور و بروز نیکی در گفتار و رفتار میباشد.
رضایت الهی:
از دیگر آثار قول حسن، خشنودی و رضایت خداوند است که شامل حال بندگان نیکوگفتار میشود.
نتیجهگیری
قول حسن یکی از اصول اساسی در روابط اجتماعی و اخلاق اسلامی است که قرآن کریم آن را به عنوان یک وظیفه و میثاق الهی مطرح کرده است. گسترهی تأثیر آن از محیط خانواده فراتر رفته و به سطح جامعه و تعاملات بینالمللی میرسد. رعایت قول حسن نه تنها موجب همبستگی و انسجام اجتماعی میشود، بلکه رضایت الهی را نیز در پی دارد.
● سوره احزاب آیه 60 - پژوهش های شخصی
«مُرْجِفُونَ» : در متن آمده است.
توضيح :
«مُرْجِفُونَ»
ریشهشناسی و تحلیل دستوری واژه
واژه « مُرْجِفُونَ » از ریشه ثلاثی مجرد (رَ-جَ - فَ) گرفته شده است که به معنای اضطراب، تزلزل و ناآرامی است. این واژه در باب افعال به صورت «ارجاف» به کار رفته که مفهوم آن اشاعه اخبار نادرست، ایجاد اضطراب و فتنهانگیزی است. مرجفون اسم فاعل جمع از باب افعال است که به معنای شایعهپراکنان و کسانی که با انتشار اخبار نادرست، جامعه را دچار تشویش و تزلزل میکنند میباشد.
«مُرْجِفُونَ» و جایگاه آن در قرآن
این واژه در آیه ۶۰ سوره احزاب آمده است:
«لَئِنْ لَمْ یَنْتَهِ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذینَ فی قُلُوبِهِم مَرَضٌ وَالْمُرْجِفُونَ فِی الْمَدینَةِ لَنُغْرِیَنَّکَ بِهِمْ ثُمَّ لَا یُجَاوِرُونَکَ فِیهَا إِلَّا قَلِیلًا».
این آیه به صراحت بیان میدارد که «مُرْجِفُونَ»، در کنار منافقان و بیماردلان، افرادی هستند که با انتشار اخبار نادرست و شایعات، جامعه را دچار تشویش و ناپایداری میسازند. ارجاف در این سیاق، نه صرفاً دروغپردازی، بلکه ابزاری برای تزلزل روحی و روانی امت اسلامی است.
واژههای هممعنا و مرتبط با «ارجاف» در قرآن
در قرآن کریم، مفاهیم متعددی با ارجاف قرابت معنایی دارند که همگی به نوعی دروغپردازی، شایعهسازی و ایجاد اغتشاش فکری در جامعه را در بر میگیرند:
خَراصون:
« قُتِلَ الْخَرَّاصُونَ » (ذاریات/10)
به معنای گمانهزنندگان و دروغپردازانی که بدون علم، سخن میگویند و حقایق را تحریف میکنند.
افک :
« إِنَّ الَّذینَ جاؤُ بِالْإِفْکِ عُصْبَةٌ مِنْکُمْ لا تَحْسَبُوهُ شَرًّا لَکُمْ بَلْ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ لِکُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ مَا اکْتَسَبَ مِنَ الْإِثْمِ وَ الَّذی تَوَلَّی کِبْرَهُ مِنْهُمْ لَهُ عَذابٌ عَظیمٌ » (نور/11)
تهمت بزرگی که به قصد فریب و انحراف جامعه ساخته میشود، مانند ماجرای «افک» که در سوره نور به آن اشاره شده است.
قول زور :
«... وَ اجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ.» (حج/30)
سخن دروغ و ناروا که به قصد فتنهانگیزی و فریب مردم گفته میشود.
افساد :
« أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَ لکِنْ لا یَشْعُرُونَ.»
هر نوع اقدامی که سبب تضعیف انسجام اجتماعی و گسترش هرجومرج در جامعه شود.
نجوی:
« إِنَّمَا النَّجْوی مِنَ الشَّیْطانِ لِیَحْزُنَ الَّذینَ آمَنُوا...» (مجادله /10)
سخنان پنهانی و درگوشی که به نیت ایجاد بدبینی و اختلاف میان مردم رد و بدل میشود.
تهمت و بهتان :
« وَ لَوْ لا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ قُلْتُمْ ما یَکُونُ لَنا أَنْ نَتَکَلَّمَ بِهذا سُبْحانَکَ هذا بُهْتانٌ عَظیمٌ.» (نور/16)
نسبت دروغ و بیاساس دادن به دیگران که به بدنامی و آشوب اجتماعی منجر میشود.
وسوسه :
« مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ الْخَنَّاسِ . الَّذی یُوَسْوِسُ فی صُدُورِ النَّاسِ.»
القائات شیطانی که منجر به اضطراب، دودلی و نگرانی در میان مردم میشود.
این واژهها، هرچند تفاوتهای معنایی خاص خود را دارند، اما در مجموع نشانگر تلاش دشمنان داخلی و خارجی برای ایجاد اختلال در انسجام جامعه ایمانی هستند.
مجازات و نحوه برخورد با «مُرْجِفُونَ»
قرآن کریم، برای مقابله با «مُرْجِفُونَ»، علاوه بر تحذیر و هشدار، سیاستهای بازدارنده و قاطعانه را نیز مطرح کرده است:
افشاگری و تهدید به اخراج:
«لَنُغْرِیَنَّکَ بِهِمْ ثُمَّ لَا یُجَاوِرُونَکَ فِیهَا إِلَّا قَلِیلًا» (احزاب، ۶۰)این تعبیر نشان میدهد که اگر این افراد از کردار خود دست برندارند، از جامعه اسلامی طرد خواهند شد.
محرومیت از حقوق اجتماعی:
در فقه اسلامی، کسانی که به نشر شایعات دروغین برای تضعیف مسلمانان اقدام کنند، از برخی حقوق مانند همراهی با سپاه اسلام و بهرهمندی از غنائم جنگی محروم میشوند.
تربیت فرهنگی و آگاهیبخشی:
اسلام با تاکید بر تقوای زبانی، انتقال اخبار از منابع موثق و پرهیز از ظن و گمانهای بیاساس، جامعه را در برابر مرجفون واکسینه میکند.
نتیجهگیری
واژه «مُرْجِفُونَ» در قرآن، فراتر از یک اصطلاح، نشانهای از تهدید امنیت روانی و اجتماعی یک امت است. قرآن با شناخت دقیق از شگردهای شایعهپراکنان و اضطرابآفرینان، هم شیوههای آنان را افشا میکند و هم راهبردهای مقابلهای محکم و قاطع را ارائه میدهد. بررسی واژگان مرتبط همچون خراصون، افک، قول زور و وسوسه نشان میدهد که ارجاف، در کنار سایر ابزارهای جنگ روانی، همواره خطری برای ثبات و انسجام جامعه ایمانی بوده است.
این آموزه قرآنی، چراغ راهی برای عصر حاضر نیز هست، عصری که در آن اخبار جعلی و اطلاعات نادرست، ایمانها را متزلزل و دلها را مشوش میسازد. پس بایسته است که با هوشیاری و بصیرت، همان راهی را در پیش گرفت که قرآن و سنت پیامبر ترسیم کردهاند.