سمانه بهمن پور
[ همه تفسیر ها ] تفسیر های سمانه بهمن پور (3 مورد)
  سوره اعراف آیه 31 - تفسیر المیزان
یا بنی ادم خذوا زینتکم عندکل مسجد و کلوا و اشربوا و لا تسرفواانه لا یحب المسرفین ):(ای فرزندان آدم زینت و آراستگی خود را در نزد هرمسجدی اتخاذ کنید، و بخورید وبیاشامید، ولیکن اسراف نکنید، چون خدااسراف کنندگان را دوست نمی دارد)،امر می فرماید که هنگام حضور در مساجدزینت خود را همراه داشته باشید و مراد از زینت گذشته از زینت ظاهری ، آرایش باطنی و معنوی است که مناسب با نماز و طواف و سایر عبادات می باشد، پس معنای آیه شامل زینت نیکو درظاهر و باطن برای نماز اعیاد و جماعات ونمازهای یومیه و سایر وجوه عبادت می شود. و در جمله بعدی دو امر اباحی و یک نهی تحریمی است ، یعنی خوردن وآشامیدن دو امر مباح است که خداوند آن را جایز می شمارد،لیکن نهی می کند ازاینکه انسان در خوردن و آشامیدن تجاوز از حد نماید و علت این نهی هم این است که خداوند افراد زیاده رو و مسرف را دوست نمی دارد و این امر ونهی همه متفرع از داستان آدم در بهشت بوده و خطاب آن عمومی است و اختصاص به یک دین یا صنف ندارد و شامل همه ابناء بشر می شود. [ نظرات / امتیازها ]
  سوره اعراف آیه 12 - تفسیر المیزان
(قال ما منعک الا تسجد اذامرتک قال انا خیر منه خلقتنی من نار وخلقته من طین ):(خداوند فرمود: چه چیز مانع تو شد هنگامی که تو را امر به سجده کردم ،سجده نمایی ؟ابلیس گفت : من از او بهترم ،مرا از آتش آفریده ای واو را از خاک خلق کرده ای )،خداوند فرمود: چه چیزی باعث شد که به آنچه من بدست خود خلق کرده ام سجده نکنی ؟ (ما منعک الا تسجد لما خلقت بیدی )(3)،و این توصیف به جهت اهتمام به امر خلقت انسان بود، اما جوابی که ابلیس می دهداولین نافرمانی ابلیس است و در این جواب برای نخستین بار خدای متعال معصیت شد، چون بازگشت تمام معاصی به ادعای خودخواهی و انانیت ومنازعه با کبریایی خدای متعال است ، در حالیکه کبریائی ردائی است که تنهاشایسته اوست و همه مخلوقات در برابر او ذلیل و خاضع می باشند، اما ابلیس دربرابر چنین پروردگار قیوم و عظیمی که منبع همه کمال وجمال و جلال می باشدادعای انیت نمود و با پروردگارش در مقام کبربایی منازعه کرد و گفت :(انا خیرمنه )،(من بهتر از او هستم ) و با استمرار و ثبات در تکبرش امر خدای سبحان رانافرمانی کرد و این کلام در واقع تکبر نسبت به خداست ، نه نسبت به آدم ، اماسجده ملائکه در واقع سجده به ماده آدم (که همان گل و خاک است ) نبود، بلکه سجده به شرافت روح و انسانیت او بود که خداوند او را از سایرین ممتاز نموده و از روح خویش در او دمیده بود، لیکن ابلیس بر اینکه خلقت آدم از گل است وخلقت او از آتش تأکید نمود و اصل مطلب را که همان تکبر او نسبت به پروردگارش بود مهمل گذاشت و صحبتی از آن نکرد، لذا خود خواهی و خودپرستی دیده بصرت او را کور کرده بود تا آنجا که پنداشت آتش از خاک برتراست و برتر نباید به پست تر سجده کند، درحالیکه خداوند از روح خود در آن خاک دمیده و ابلیس را امر به سجود نموده بود و این شرافت و منزلتی است که همه ملائک در برابر آن خضوع نمودند جز ابلیس که با مستقل دیدن ذات خود وادعای کبرایی ، خود را برتر دید واز فرمان پروردگار سرپیچی کرد وتکبرش باعث سقوط وی ازمقام قدس گردید. [ نظرات / امتیازها ]
  سوره مائدة آیه 71 -
وحسبوا الا تکون فتنه فعموا و صموا ثم تاب الله علیهم ثم عمواوصموا کثیر منهم و الله بصیر بما یعملون ):(و گمان کردند که آزمایشی نخواهدبود ،در نتیجه کور و کر شدند ،آنگاه خداوند از آنان گذشت ، بار دیگر بسیار ی ازآنان کر و کور شدند و خداوند نسبت به اعمال آنها بینا است )، (حسبان )به معنای پندار است و(فتنه )به معنای امتحانی است که شخص بی خبر را مغرور سازد یامطلق شر و بلا (عمی )(کوری )در اینجا به معنای نداشتن چشم حق بین و تمیزندادن میان خیر و شر و (صمم )به معنای کری است و در اینجا مراد نشنیدن پند وموعظه و بی اعتنایی نسبت به نصیحت می باشد . این کوری و کری آنها معلول پندار غلط آنها بود که خیال می کردند امتحانی در کار نیست و این پندار هم خود معلول آن بود که اینها برای خود فضیلت وکرامت قائل بودند و می گفتند ما از شاخه های شجره یعقوب هستیم ، پس پسران خدا و دوستان اوئیم و به همین جهت عذابی برای ما نخواهد بود و به همین سبب کارشان به جایی رسید که دیگر نمی توانستند حق را ببینند و یا از شنیدن مطالب حق بر خوردار شوند ،سپس خداوند با نظر رحمت خود بسوی آنان بازگشت و آنها از کری و کوری بدر آمدند و اهل تقوی و حق شدند و مواعظانبیاء را شنیدند و حق را شناختند و فهمیدند که صرف اسماء و القاب باعث رستگاری و سعادت نمی شود ،اما باز بعد از مدتی بیشتر آنها دچار غفلت و کری و کوری از درک حقیقت شدند و خداوند بصیر است ، لذا هیچ چیز از نظر اوپنهان نمی ماند و نسبت به اعمال بندگانش آگاهی کامل دارد و هیچ چیز او را ازدرک حقیقت باز نمی دارد. [ نظرات / امتیازها ]