عبد بائس
اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه والنصر و اجعلنا من خیر اعوانه و انصاره و المستشهدین بین یدیه ...
[ همه پیام ها ] پیام های عبد بائس (28 مورد)
  سوره بقرة آیه 20 - ویژگی منافقان
منافق در مسیر حرکت ، متحیّر است . (اءضاء... مشوا، اءظلم ... قاموا)
2 حرکت منافق ، در پرتو نور دیگران است . (اضاء لهم )
3 منافق به سبب اعمالى که مرتکب مى شود، هر لحظه ممکن است گرفتار قهر خداوندى شود.(و لو شاء اللّه لذهب بسمعهم )
4 سنّت الهى ، آزادى دادن به همه است و گرنه خداوند مى توانست منافقان را کر و کور کند. (و لو شاء اللّه لذهب بسمعهم و ابصارهم )
  سوره لقمان آیه 19 - آداب سخن گفتن
در اندرزهاى لقمان اشاره اى به آداب سخن گفتن شده بود، و در اسلام باب وسیعى براى این مساله گشوده شده ، از جمله اینکه :
تا سخن گفتن ضرورتى نداشته باشد سکوت از آن بهتر است .
چنانکه در حدیثى از امام صادق (علیه السلام ) مى خوانیم : السکوت راحة للعقل : ((سکوت مایه آرامش فکر است )).
و در حدیثى از امام على بن موسى الرضا (علیهم االسلام ) آمده است من علامات الفقه : العلم و الحلم و الصمت ، ان الصمت باب من ابواب الحکمه : ((از نشانه هاى فهم و عقل ، داشتن آگاهى و بردبارى و سکوت است ، سکوت درى از درهاى حکمت است )).
ولى البته در روایات دیگر تاکید شده است ، ((در مواردى که سخن گفتن لازم است مؤ من باید هرگز سکوت نکند)) ((پیامبران به سخن گفتن دعوت شدند نه به سکوت ))، ((وسیله رسیدن به بهشت و رهائى از دوزخ ، سخن گفتن به موقع است )).
  سوره لقمان آیه 18 - آداب راه رفتن
درست است که راه رفتن مساله ساده اى است ، اما همین مساله ساده مى تواند بیانگر حالات درونى و اخلاقى و احیانا نشانه شخصیت انسان بوده باشد، چرا که قبلا هم گفته ایم روحیات و خلقیات انسان در لابلاى همه اعمال او منعکس مى شود و گاه یک عمل کوچک حاکى از یک روحیه ریشه دار است .
و از آنجا که اسلام تمام ابعاد زندگى را مورد توجه قرار داده در این زمینه نیز چیزى را فروگزار نکرده است .
در حدیثى از رسولخدا (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) مى خوانیم : من مشى على الارض اختیالا لعنه الارض ، و من تحتها، و من فوقها!: ((کسى که از روى غرور و تکبر، روى زمین راه رود زمین ، و کسانى که در زیر زمین خفته اند، و آنها که روى زمین هستند، همه او را لعنت مى کنند))!.
باز در حدیث دیگرى از پیامبر اکرم (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) مى خوانیم : نهى ان یختال الرجل فى مشیه و قال من لبس ثوبا فاختال فیه خسف الله به من شفیر جهنم و کان قرین قارون لانه اول من اختال !
((پیامبر از راه رفتن مغرورانه و متکبرانه نهى کرد و فرمود: کسى که لباسى بپوشد و با آن کبر بورزد، خداوند او را در کنار دوزخ به قعر زمین مى فرستد و همنشین قارون خواهد بود، چرا که او نخستین کسى بود که غرور و کبر را بنیاد نهاد)).
و نیز از امام صادق (علیه السلام ) مى خوانیم که فرمود: ((خداوند ایمان را بر جوارح و اعضاى انسان واجب کرده و در میان آنها تقسیم نموده است : از جمله بر پاهاى انسان واجب کرده است که به سوى معصیت و گناه نرود، و در راه رضاى خدا گام بردارد. و لذا قرآن فرموده است : در زمین متکبرانه راه مرو... و نیز فرموده : اعتدال را در راه رفتن رعایت کن )).
در روایت دیگر این ماجرا از پیامبر گرامى اسلام (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) نقل شده است که از کوچه اى عبور مى فرمود: دیوانه اى را مشاهده کرد که مردم اطراف او را گرفته اند و به او نگاه مى کنند فرمود: على ما اجتمع هؤ لاء: ((اینها براى چه اجتماع کرده اند)) عرض کردند: على المجنون یصرع : ((در برابر دیوانه اى که دچار صرع و حمله هاى عصبى شده است )).
پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) نگاهى به آنها کرد و فرمود: ما هذا بمجنون الا اخبرکم بمجنون حق المجنون : ((این دیوانه نیست ، مى خواهید دیوانه واقعى را به شما معرفى کنم ))؟!
عرض کردند آرى اى رسولخدا. فرمود: ان المجنون : المتبختر فى مشیه ، الناظر فى عطفیه ، المحرک جنبیه بمنکبیه فذالک المجنون و هذا المبتلى : ((دیوانه واقعى کسى است که متکبرانه گام بر مى دارد، دائما به پهلوهاى خود نگاه مى کند، پهلوهاى خود را به همراه شانه ها تکان مى دهد)) (و کبر و غرور از تمام وجود او مى بارد). این دیوانه واقعى است اما آنکه دیدید بیمار است !
[ همه نکته ها ] نکته های عبد بائس (111 مورد)
  سوره صافات آیه 14 - معنای " یستسخرون "
جمله یستسخرون به عقیده جمعى از مفسران به معنى یسخرون (مسخره مى کنند) آمده و در میان این دو تعبیر فرقى نیست ، در حالى که بعضى دیگر براى این دو معنى متفاوتى قائلند: یستسخرون را به خاطر مفهومى که در باب استفعال نهفته شده به معنى دعوت کردن دیگران به سخریه نمودن دانسته اند، اشاره به اینکه نه تنها خودشان آیات الهى را به باد استهزاء مى گرفتند بلکه تلاش و کوشش داشتند که دیگران نیز این کار را انجام دهند تا مساءله به شکل عمومى در جامعه درآید.
بعضى تفاوت این دو را در تاءکید بیشترى مى دانند که از جمله یستسخرون استفاده مى شود.
و بعضى این جمله را به عنوان اعتقاد به سخریه بودن چیزى تفسیر کرده اند، یعنى آنها بر اثر انحراف شدید به راستى معتقد بودند که این معجزات سخریه اى بیش نیست ! ولى معنى دوم از همه مناسبتر به نظر مى رسد.
  سوره بقرة آیه 9 - تفاوت یخادعون و یخدعون
یخادعون و یخدعون یعنی فریب می دهند اما این دو کلمه تفاوت هایی دارند که به یکی از آنها اشاره می کنیم:
یخادعون از باب مفاعله و میان دو نفر به کار می رود ولی یخدعون فعلی یک طرفه است. ما وقتی کسی را فریب می دهیم کاری است یک طرفه، زیرا طرف مقابل از قصد ما آگاه نشده و لذا فریب خورده است. اما کسی که به خیال خود خدا را فریب می دهد کار او یک طرفه نیست زیرا در همان لحظه خدا هم او را فریب می دهد یعنی فریب را به خودش برمی گرداند. از این رو فریب در اینجا دوطرفه است که بنده ای خدا را فریب می دهد و در همان لحظه هم جواب فریب خود را می گیرد. لذا در مورد فریب خدا یخادعون آورده شده است.
  سوره سبا آیه 14 - چرا مرگ سلیمان مدتى مکتوم ماند؟
در اینکه چه مدت مرگ حضرت سلیمان بر کارکنان حکومتش مخفى ماند؟ دقیقا روشن نیست یکسال ؟ یک ماه ؟ یا چند روز؟
مفسران در این باره نظر واحدى ندارند.
آیا این کتمان از ناحیه اطرافیان او صورت گرفت که آگاهانه براى اینکه رشته امور کشور موقتا از هم متلاشى نشود مرگ او را مکتوم داشتند؟
و یا اینکه اطرافیان نیز از این امر آگاهى نداشتند؟!
بسیار بعید به نظر میرسد که براى یک مدت طولانى حتى بیش از یک روز اطرافیان او آگاه نشوند، چرا که مسلما افرادى مامور بودند که براى او غذا و سایر احتیاجات ببرند، آنها از این ماجرا آگاه میشدند، بنا بر این بعید نیست - همانگونه که بعضى از مفسران گفته اند - آنها از این امر آگاهى یافتند، ولى آن را به خاطر مصالحى مخفى کردند، لذا در بعضى از روایات آمده است که در این مدت آصف بن برخیا وزیر مخصوص او امور کشور را تدبیر مى کرد.
آیا سلیمان در حال ایستاده تکیه بر عصا کرده بود یا نشسته دستها را بر عصا نهاده ، و سر را به روى دست تکیه داده بود و به همین حال قبض ‍ روح شد و مدتى باقى ماند؟ احتمالات مختلفى وجود دارد، هر چند احتمال اخیر نزدیک تر به نظر مى رسد.
آیا اگر این مدت طولانى بوده ، نخوردن غذا و ننوشیدن آب مساله اى براى بینندگان مطرح نمى کرده ؟
از آنجا که همه کار سلیمان عجیب بوده شاید این مساله را نیز از عجائب او میشمردند، حتى در روایتى میخوانیم کم کم این زمزمه در میان گروهى پیدا شد که باید سلیمان را پرستش کرد مگر نه این است که او مدتى بر جاى خود ثابت مانده ، نه میخوابد و نه غذا میخورد و نه آب مى نوشد.
اما به هنگامى که عصا در هم شکست و فرو افتاد، همه این رشته ها از هم گسست ، و خیالات آنها نقش بر آب شد.
ولى به هر حال هر چه بود این تاخیر در اعلام مرگ سلیمان بسیار چیزها را فاش ساخت .
1 - بر همگان روشن شد که انسان اگر هم به اوج قدرت برسد باز موجودى است ضعیف در برابر حوادث ، و همچون پر کاهى است در مسیر طوفان به هر سو پرتاب مى شود.
امیر مؤ منان على (علیهالسلام ) در یکى از خطب نهج البلاغه میفرماید: فلو ان احدا یجد الى البقاء سلما او لدفع الموت سبیلا لکان ذلک سلیمان ابن داود (علیهماالسلام ) الذى سخر له ملک الجن و الانس مع النبوة و عظیم الزلفة : ((اگر کسى در این جهان نردبانى به عالم بقا مییافت و یا میتوانست مرگ را از خود دور کند سلیمان بود که حکومت بر جن و انس تواءم با نبوت و مقام والا براى او فراهم شده بود)).
2 - بر همه روشن شد که گروه جن از غیب آگاه نیستند، و انسانهاى نادان و بیخبرى که آنها را پرستش میکردند سخت در اشتباه و خطا بودند.
3 - براى همه مردم این حقیقت فاش گشت که چگونه ممکن است نظام و شیرازه کشورى بستگى به موضوع کوچکى پیدا کند با وجود آن بر پا باشد، و با فرو ریختنش فرو ریزد، و در ماوراى این امور قدرت بى انتهاى پروردگار تجلى نماید.
[ همه ترجمه ها ] ترجمه های عبد بائس (560 مورد)
  سوره حشر آیه 12 - استاد بهرام پور
اگر [یهود] اخراج شوند، آنها با ایشان بیرون نخواهند رفت، و اگر با آنان جنگى شود آنها را یارى نخواهند کرد، و اگر هم یاریشان کنند حتما پشت مى‏کنند [و تنهایشان مى‏گذارند] و آن‏گاه یارى نمى‏شوند
  سوره حشر آیه 11 - استاد بهرام پور
آیا کسانى را که به نفاق برخاستند ندیدى که به برادران کافرشان از اهل کتاب مى‏گفتند: اگر شما اخراج شدید، حتما با شما بیرون خواهیم آمد و در باره‏ى شما هرگز از کسى فرمان نخواهیم برد، و اگر با شما جنگیدند حتما شما را یارى خواهیم کرد؟ و خدا گواهى مى‏دهد که آنها دروغگویانند.
  سوره حشر آیه 10 - استاد بهرام پور
و کسانى که پس از آنان [و بعد از فتح مکه‏] آمدند، مى‏گویند: پروردگارا! ما و آن برادران ما را که در ایمان بر ما پیشى گرفتند بیامرز، و در دل‏هایمان نسبت به کسانى که ایمان آورده‏اند [هیچ گونه‏] کینه‏اى مگذار. پروردگارا! به راستى تو رئوف و مهربانى
[ همه تفسیر ها ] تفسیر های عبد بائس (375 مورد)
  سوره نازعات آیه 43 - تفسیر نمونه
یعنى تاریخ وقوع قیامت حتى از تو پنهان است ، تا چه رسد به دیگران ، این از آن علم غیبى است که از مختصات ذات پروردگار مى باشد، واحدى را به آن راهى نیست !.
بارها گفته ایم از مطالبى که بر همگان مکتوم است زمان قیام قیامت است ، چرا که اثر تربیتى آن بدون کتمان ممکن نیست ، زیرا اگر آشکار شود و زمانش دور باشد غفلت ، همگان را فرا مى گیرد، و اگر نزدیک باشد پرهیز از بدیها به شکل اضطرار، و دور از آزادى و اختیار، در مى آید، و این هر دو فاقد ارزش تربیتى است .
احتمالات دیگرى در تفسیر این آیه نیز داده اند از جمله اینکه : تو مبعوث براى بیان زمان قیام قیامت نشده اى ، تو تنها مبعوث شده اى که اصل وجود آن را اطلاع دهى ، نه لحظه وقوع آن را.
و دیگر اینکه : قیام تو بیانگر نزدیک شدن روز قیامت است ، همانگونه که در حدیثى از پیغمبر اکرم (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) نقل شده که دو انگشت مبارکش را کنار هم گرفت و فرمود: ((بعثت انا و الساعة کهاتین :)) ((قیام من و قیام قیامت همانند این دو است !)).
ولى تفسیر اول از همه مناسبتر است .
  سوره نازعات آیه 44 - تفسیر نمونه
تنها او است که مى داند قیامت کسى بر پا مى شود، هیچ شخص دیگرى از آن آگاه نیست ، و هر گونه تلاش و کوشش براى آگاهى از زمان قیام قیامت بى فایده است .
این همان مطلبى است که در آیه 34 سوره لقمان نیز آمده است : ان الله عنده علم الساعة : ((علم زمان وقوع قیامت تنها نزد خدا است )) و در آیه 187 سوره اعراف مى فرماید: قل انما علمها عند ربى : ((بگو علم آن فقط نزد پروردگار من است )).
بعضى گفته اند منظور از جمله بالا این است که تحقق و انجام قیامت به دست خدا است ، و در حقیقت به منزله بیان علتى است براى آنچه در آیه قبل آمده است .
جمع میان این دو تفسیر نیز مانعى ندارد.
  سوره نازعات آیه 45 - تفسیر نمونه
وظیفه تو همین انذار و هشدار و بیم دادن است و بس ، و اما تعیین وقت از قلمرو وظیفه و آگاهى تو بیرون است .
قابل توجه اینکه انذار را مخصوص کسانى مى شمرد که ترس و خوف از آن روز بزرگ دارند، و این شبیه همان مطلبى است که در آیه دوم سوره ((بقره )) آمده است : ذلک الکتاب لا ریب فیه هدى للمتقین : ((در این کتاب آسمانى تردیدى نیست ، و مایه هدایت پرهیزگاران است )) اینگونه تعبیرات اشاره به این حقیقت است که تا روح حقجویى و حقطلبى و احساس مسؤ ولیت در برابر پروردگار در انسان نباشد نه به سراغ تحقیق از کتب آسمانى مى رود نه معاد، و نه گوش به انذارهاى انبیا و اولیا مى دهد.
[ همه لغت ها ] لغت های عبد بائس (537 مورد)
  سوره اعراف آیه 2 - تفسیر مجمع البیان
ذِکْرى : یادآورى
 توضيح : این واژه اسم مصدر بوده و در آن، مفهوم مبالغه است.
  سوره نور آیه 2 - تفسیر مبین
لیَشْهَدْ : باید ناظر باشد
  سوره نور آیه 2 - تفسیر مبین
لا تَأْخُذْکُمْ بِهِما رَأْفَة : نگیرد شما را درباره ی آن دو دلسوزی