قارعة از ماده قرع ( بر وزن فرع ) به معنى کوبیدن چیزى بر چیزى است ، به گونهاى که صداى شدید از آن برخیزد تازیانه و چکش را نیز به همین مناسبت مقرعة گویند بلکه به هر حادثه مهم و سخت قارعة گفته مىشود ( تاء تانیث در اینجا ممکن است اشاره به تاکید باشد ) .
با تعبیراتى که در آیه دوم و سوم آمده که حتى به پیامبر اکرم (صلىاللهعلیهوآلهوسلّم) مىگوید تو چه مىدانى آن حادثه سخت و کوبنده چیست ، روشن مىشود که این حادثه کوبنده بقدرى عظیم است که ابعادش به فکر هیچکس نمىرسد.
به هر حال بسیارى از مفسران گفتهاند که قارعة یکى از نامهاى قیامت است ، ولى درست روشن نساختهاند که آیا این تعبیر اشاره به مقدمات قیامت مىباشد که عالم دنیا درهم کوبیده مىشود ، خورشید و ماه تاریک مىگردد ، و دریاها برافروخته مىشود ، اگر چنین باشد انتخاب نام قارعة براى این حادثه دلیلش روشن است .
و یا اینکه منظور مرحله دوم ، یعنى مرحله زنده شدن مردگان ، و طرح نوین در عالم هستى است ، و تعبیر به کوبنده به خاطر آن است که وحشت و خوف و ترس آن روز دلها را مىکوبد.
آیاتى که بعد از آن آمده بعضى تناسب با حادثه تخریب جهان دارد ، و بعضى متناسب با زنده شدن مردگان است ، ولى رویهمرفته احتمال اول مناسبتر به نظر مىرسد ، هر چند در این آیات هر دو حادثه پشت سر یکدیگر ذکر شده است ( مانند بسیارى دیگر از آیات قرآن که از قیامت خبر مىدهد ) .
[ نظرات / امتیازها ]
شکواییه قران کریم (1)
.......و اما مردم عامی!
که با قلب رئوف و روح آرامی ،نیاز و آرزوشان را،در الفاظم نشان گیرند،و پس بی آنکه در اعماق الفاظم نشانی از خدا گیرندو پای در راه بگذارند
من از آنان گله دارم
هزاران،صدهزاران من گله دارم
گله دارم گله دارم
یکی خواندمرا گنگ و غلط ،با چهچهی گویی که آهنگ غنا هستم!
یکی بندد مرا بر بازویش،بی فهم و بی درک و تامل،برای آنکه خیر الحافظین هستم!
یکی آویزدم بر گردنش ،گویی صلیبی از طلا هستم !یکی نالد مرا در بزم غم ،گویی که شعر مرده ها هستم!
یکی هم بهر حفظ مال و جانش غافل از یاد خدایش ،ببندد یک قطعه ام را بر خودش ،بر خانه اش بر جان و مال و بچه اش تا از بلا و درد و آتش در امان باشد.
من از آنان گله دارم
هزاران،صدهزاران من گله دارم
در آن دم که عزیزی از وطن عزم سفر دارد،مادری یا خواهری یا همسری در بدرقه از من پلی بالا سرش بندد ،تا که از زیر آن اول قدم را پیش بگذارد،و دائم از خطرها در امان باشد
به دیوار مناره،بر فراز گنبد و باره،به گرداگرد تکیه،مقبره،مدفن و قندیل مسجدها با خط تزئینی و سردرهم معماوار ناخوانا،مرا با صنعت تذهیب عرضه میدارند
برای نذر دنیا و ثواب آخرت ،از باء تا سین خواندنم را با شتابی ختم می گیرند.
من از آنان گله دارم
هزاران،صدهزاران گله دارم
تنها ذکر الفاظم،تهی از معنی،چون وردی مقدس،بی تفهم بی تعقل بی تامل بی تفکر!
تنها برای رفع حاجت یا ذکر ثواب آن نثار رفتگان و بس!فلانی در تمام زندگانی ندارد با من هیچ آشنایی
ولی هنگام تردیدو بلاتکلیفیش در انتخاب مسکن و یاری و آغاز هرکاری
به دامانم زند دست و گشاید لای اوراقم که یابد راه خود را خوب یا بدیا میانه که بعد از آن تمام
عذرو تقصیرو گناهش را به پای من بیندازد
من از آنان گله دارم
هزاران،صدهزاران من گله دارم
برای یمن هرمسکن مرا با آب و آیینه به آنجا میبرنداول که شاید مبارک گردد آن خانه
اگرچه هرخلاف و هر گناه و هر تباهی وهلاکت هادر آن باشد!
کنار هفت سین سفره شان در صف سیر و سماق و سرکه و سنجد!
به بالین مریضان ،بر سینه نوباوگان،یا که جیب مردمان،روی قبر مردگان!
من حاضرم اما برای چه؟!تحجر یا تکامل!تفنن!یا که تعظیم شعائر؟برای آب و نان!یا حفظ مال و جان!
برای چه؟ برای چه؟
من از آنان گله دارم
هزاران،صدهزاران گله دارم
گله دارم گله دارم
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : درود بر شما
لطفا این شکوائیه زودتر تایید شود تا قسمت دوم آن هم گذاشته شود
امید که من . شما و همه بتوانیم درست انجام وظیفه کنیم
یا حق
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]