● عبدالله عبداللهي -
اثنی عشری
ذلِکَ مِنْ أَنْباءِ الْغَیْبِ نُوحِیهِ إِلَیْکَ وَ ما کُنْتَ لَدَیْهِمْ إِذْ أَجْمَعُوا أَمْرَهُمْ وَ هُمْ یَمْکُرُونَ (102)
ذلِکَ مِنْ أَنْباءِ الْغَیْبِ: این قصه یوسف و برادران بعض اخبار غیب است. نُوحِیهِ إِلَیْکَ: وحى فرمودیم بسوى تو اى پیغمبر مکرم بتوسط جبرئیل تا خبر دهى قوم را به آن و برهانى باشد بر اثبات نبوت تو و معجزه داله بر صدق ادعاى تو وَ ما کُنْتَ لَدَیْهِمْ: و نبودى تو اى پیغمبر نزد اولاد یعقوب. إِذْ أَجْمَعُوا أَمْرَهُمْ: وقتى که اجماع نمودند بر رأى خود و عزم و جزم نمودند در انداختن یوسف را به چاه. وَ هُمْ یَمْکُرُونَ: و ایشان مکر و حیله نمودند به یوسف در امر یوسف تا آنکه او را در چاه انداختند.
تنبیه: آیه شریفه مشعر است به آنکه شرح این واقعه اخبار از غیب، پس معجزه باشد بر نبوت حضرت رسالت صلّى اللّه علیه و آله و سلّم بدین تقریر: به اتفاق اهل سیر، پیغمبر مطالعه کتبى ننموده و تلمذ نزد استادى نکرده و در دار العلمى زیست نیافته، بلکه در شهرى که تمام اهلش امّى بزرگ شده، پس اتیان آن حضرت به این قصه طویله بدون هیچ تحریف و غلطى و مطالعه و تعلمى و حاضر بودن در آن واقعه و آگهى به آن حادثه، هر آینه علائم قاطعى است به حکم عقل به آنکه ممکن نباشد چنین اخبارى از مثل چنین کسى مگر به طریق وحى و الهام و نزول از جانب ملک علّام؛ و عاقل منصف را از تصدیق این مطلب گریزى نیست.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» اطیب البیان
ذلِکَ مِن أَنباءِ الغَیبِ نُوحِیهِ إِلَیکَ وَ ما کُنتَ لَدَیهِم إِذ أَجمَعُوا أَمرَهُم وَ هُم یَمکُرُونَ (102)
اینکه شرح قضایا و قصص یوسف یک قسمت از خبرهای غیبی است که ما وحی فرستادیم بسوی تو و نبودی تو نزد آنها آن موقعی که اجماع و اتفاق کردند بر کار خود که یوسف را در چاه اندازند و آنها بچه نحو مکر و حیله بکار بردند که او را از یعقوب ربودند و کردند آنچه کردند.
ذلِکَ مِن أَنباءِ الغَیبِ غیب اموری است که از علم بشر بیرون است چه راجع بامور گذشته مثل قضایای انبیاء: آدم بچه نحو خلق شد و سجود ملائکهو از بهشت خارج شدن، نوح چه اندازه دعوت کرد و قومش هلاک شدند، هود و صالح و ابراهیم و لوط و شعیب و موسی و عیسی کیفیت ولادتش و قوم آنها، عاد و ثمود و فرعون و غیر آنها.
و چه نسبت بحال مثل کرات علویه و اسرار مخفیه و عرش و کرسی و سماوات و بهشت و جهنم و آنچه خداوند در آنها خلق فرموده از ملائکه و حور العین و غیر اینها از عالم آینده و قضایایی که بعد از پیغمبر در امت و در عالم اتفاق میافتد و دوره غیبت و زمان رجعت و عالم برزخ و قیامت که تمام اینها خبرهایی است که احدی جز ذات پروردگار اطلاع ندارد.
نُوحِیهِ إِلَیکَ که دلیل بر نبوت و رسالت تو باشد و معجزه و حجت بر صدق دعوای تو که از جانب حق بتو وحی رسیده.
وَ ما کُنتَ لَدَیهِم و الّا تو نبودی نزد اولاد یعقوب و مشاهده نکرده بودی که بگویند مشرکین که آنجا بودی و دیدی و خبر میدهی از راه وحی نیست إِذ أَجمَعُوا أَمرَهُم که گفتند اقتُلُوا یُوسُفَ أَوِ اطرَحُوهُ أَرضاً یَخلُ لَکُم وَجهُ أَبِیکُم الی آخر الآیات.
وَ هُم یَمکُرُونَ که بحضرت یعقوب گفتند ما لَکَ لا تَأمَنّا عَلی یُوسُفَ الی آخر الآیات که شرح آنها مفصلا گذشت.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر احسن الحدیث
ذٰلِکَ مِنْ أَنْبٰاءِ اَلْغَیْبِ نُوحِیهِ إِلَیْکَ وَ مٰا کُنْتَ لَدَیْهِمْ إِذْ أَجْمَعُوا أَمْرَهُمْ وَ هُمْ یَمْکُرُونَ «ذلک» اشاره است به آنچه از قصۀ یوسف در این سوره گفته شد، منظور از «الغیب» کار پنهان است که گذشته و مرور زمان آن را پنهان کرده است، وَ مٰا کُنْتَ تأکید و بیان انباء الغیب است و او در «و هم» براى حال است
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر مخزن العرفان در علوم قرآن
ذٰلِکَ مِنْ أَنْبٰاءِ اَلْغَیْبِ نُوحِیهِ إِلَیْکَ وَ مٰا کُنْتَ لَدَیْهِمْ إِذْ أَجْمَعُوا أَمْرَهُمْ وَ هُمْ یَمْکُرُونَ (ذلک)از اسماء اشاره است و اشاره به اینکه اى رسول اکرم[ص]این حکایت یوسف از خبرهاى غیب است که به تو وحى نمودیم(و این حکایت و امثال آن دلیل بر اثبات نبوّت تو است)که بسوى تو از طریق وحى فرستادیم زیراکه تو در آن وقت نبودى که برادران یوسف باهم متفق الرأى شدند که یوسف را در چاه بیندازند
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر کاشف
ذٰلِکَ مِنْ أَنْبٰاءِ اَلْغَیْبِ نُوحِیهِ إِلَیْکَ پس ازآن که خداوند داستان یوسف را یاد کرد، به پیامبر بزرگوارش حضرت محمّد صلّى اللّه علیه و آله با این آیه توجّه مى کند هدف از این آیه، اقامۀ دلیل بر ضدّ کسانى است که نبوّت او را انکار مى کنند خلاصۀ مفهوم آیه آن است که آنچه را دربارۀ یوسف حکایت کردیم، محمّد صلّى اللّه علیه و آله خود، آن را با این تفصیل نه مشاهده کرده، نه آن را در کتابى خوانده و نه آن را از کسى شنیده است، بلکه این داستان از سوى خدا وحى شده و نشان دهندۀ راست بودن نبوّت اوست وَ مٰا کُنْتَ لَدَیْهِمْ إِذْ أَجْمَعُوا أَمْرَهُمْ وَ هُمْ یَمْکُرُونَ ضمیر «أجمعوا» و «هم» به برادران یوسف برمى گردد و خطاب متوجّه محمّد صلّى اللّه علیه و آله است و تمام مردم مى دانند که محمّد صلّى اللّه علیه و آله در هنگامى که آنان بر انداختن یوسف در نهانگاه چاه اتفاق کردند و همچنین هنگامى که آنان به پدر خود نیرنگ کردند و گفتند: او را گرگ خورده است حاضر نبود همچنین مردم مى دانند که محمّد صلّى اللّه علیه و آله نه کتابى خوانده و نه در نزد استادى شاگردى کرده است بنابراین، براى آگاهى او از این غیب، راهى باقى نمى ماند جز وحى آسمانى مانند این آیه، این سخن خداوند است: «این از خبرهاى غیب است که آنان را به تو وحى مى کنیم نه تو آنها را قبلا مى دانستى و نه قومت پس صبر کن که پایان کار از آن پرهیزکاران است» آیا سورۀ یوسف یک داستان عشقى است ؟ با نگاه نخست، تصوّر مى شود که سورۀ یوسف به داستانى مى ماند که قهرمان آن زنى است که غریزۀ زنانگى حیوانى بر او حکومت دارد وى عاشق جوان زیبایى شده که مردى را به زیبایى و خوش صورتى او در میان مردان ندیده است
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» خلاصه تفسیر نمونه
(آیه 102)- با پایان گرفتن داستان یوسف با آن همه درسهای عبرت و آموزنده، و آن نتائج گرانبها و پربارش آن هم خالی از هرگونه گزافهگویی و خرافات تاریخی، قرآن روی سخن را به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله کرده و میگوید: «اینها از خبرهای غیبی است که به تو وحی میفرستیم» (ذلِکَ مِنْ أَنْباءِ الْغَیْبِ نُوحِیهِ إِلَیْکَ).
«تو هیچ گاه نزد آنها نبودی در آن هنگام که تصمیم گرفتند و نقشه میکشیدند» که چگونه آن را اجرا کنند (وَ ما کُنْتَ لَدَیْهِمْ إِذْ أَجْمَعُوا أَمْرَهُمْ وَ هُمْ یَمْکُرُونَ).
بنابراین تنها وحی الهی است که این گونه خبرها را در اختیار تو گذارده است.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.