از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، شما هم می توانید نکته ای در سايت ثبت کنید، تا با نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود.
  معنای کلمه «عروج»
عروج در سماء به معناى صعود به آسمان است. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏12، ص: 197 قالب : لغوی موضوع اصلی : بدون موضوع گوینده : علامه طباطبایی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  مخالفت کفار با معجزه باز شدن درهای آسمان
منظور از اینکه فرمود: در آسمان را به روى ایشان بگشاییم، این است که راهى به آسمانها برایشان درست کنیم تا بتوانند به عالم بالا که جاى ملائکه است راه یابند. و آن طور که خیال کرده‏اند سقفى جرمانى نیست که داراى دو لنگه در باشد، به روى بعضى باز، و به روى بعضى دیگر بسته شود، زیرا اگر این طور بود خداى تعالى نمى‏فرمود: «فَفَتَحْنا أَبْوابَ السَّماءِ بِماءٍ مُنْهَمِرٍ» (قمر/11).
خداى تعالى در میان معجزات و خوارق عادات که احتمال مى‏رود به وسیله آنها رفع شبهه از دل‏هاى کفار گردد و از تردید و شک بیرونشان کند، داستان باز کردن در آسمان و عروج دادنشان به آسمان را اختیار کرد، براى اینکه چنین معجزه‏اى در نظر آنان بزرگتر و عجب‏آورتر از سایر معجزات است. و به همین جهت وقتى خوارق و معجزات بزرگى را از رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) مى‏خواستند مساله عروج و بالا رفتن به آسمان را در آخر و بعنوان ترقى پیشنهاد مى‏کردند و به حکایت قرآن چنین مى‏گفتند: «لَنْ نُؤْمِنَ لَکَ حَتَّى تَفْجُرَ لَنا مِنَ الْأَرْضِ یَنْبُوعاً- تا آنجا که مى‏گفتند- أَوْ تَرْقى‏ فِی السَّماءِ وَ لَنْ نُؤْمِنَ لِرُقِیِّکَ حَتَّى تُنَزِّلَ عَلَیْنا کِتاباً نَقْرَؤُهُ» (اسراء/93).
پس به شهادت این آیه بالا رفتن به آسمان و تصرف در امور آن از قبیل آوردن کتابى خواندنى از آنجا، یعنى نفوذ بشر در عالم علوى و تمکنش در آن در نظر کفار از اعجب خوارق است.
علاوه بر اینکه آسمان محل سکونت ملائکه و محل صدور احکام و اوامر الهى است، و الواح مقدرات، و مجارى امور، و منبع وحى، همه آنجا است و آنجاست که نامه‏هاى اعمال بدانجا بالا مى‏رود. و عروج بشر بدانجا معنایش اطلاع یافتن بر مجارى امور، و عوامل استثنائیات خلقت، و حقایق وحى و نبوت، و دعوت، و سعادت و شقاوت است. و کوتاه سخن، باعث مى‏شود که بشر بر هر حقیقتى دست یابد، و مخصوصا اگر عروجش استمرار داشته باشد، و یک بار و دو بار نباشد، هم چنان که قرآن کریم به این استمرار اشاره نموده و فرموده: «فَظَلُّوا فِیهِ یَعْرُجُونَ» و نفرمود: «فعرجوا فیه»، زیرا تعبیر اول استمرار را مى‏رساند و دومى یک نوبت و دو نوبت را.
پس اینطور باز شدن درهاى آسمان، و راه یافتن به آسمانها باعث مى‏شود که بشر بر اصول و ریشه‏هاى این دعوت حقه واقف شود، لیکن این در صورتى است که در دلها مرضهاى درونى نباشد، و گر نه همان فساد و قذارت ریب و شک و شبهه، باعث مى‏شود که دیدگانشان هم به خطا برود و خلاف آنچه را که مى‏بینند بفهمند و در نتیجه با دیدن آن خوارق، پیغمبرشان را متهم به سحر کنند و بگویند: آنچه ما مى‏بینیم واقعیت ندارد، بلکه سحر، ما را مسحور کرده است.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏12، ص: 198 و 199 قالب : تفسیری موضوع اصلی : معجزه گوینده : علامه طباطبایی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  معنى جمله ((سکرت ابصارنا)) - عبد بائس
((سکرت )) از ماده ((سکر)) به معنى پوشاندن است ، یعنى کافران لجوج مى گویند چشم حقیقت بین ما گوئى پوشانده شده و اگر ببینیم که به آسمان عروج مى کنیم یک سلسله مسائل خیالى و توهمى است ، و این درست همان چیزى است که از آن در فارسى تعبیر به چشم بندى مى کنیم ، که بر اثر تردستى طرف مقابل ، انسان نمى تواند حقیقت را درست ببیند، بلکه خلاف آنرا احساس مى کند.و اینکه بعد از آن ، جمله بل نحن قوم مسحورون (بلکه ما گروهى هستیم که سحر شده ایم ) آمده با اینکه همین چشم بندى نیز از انواع سحر است شاید اشاره به این باشد که از چشم بندى هم فراتر رفته ، سر تا پاى ما سحر شده ، نه تنها چشممان بلکه تمام وجودمان بر اثر سحر احساس ‍ واقعى خود را از دست داده است و آنچه حس مى کند بر خلاف واقعیت است .
به عبارت دیگر هرگاه انسانى را با وسیله اى بالا ببریم و فرود بیاوریم این حالت را نه تنها با چشم خود بلکه با تمام وجود احساس مى کند، به همین دلیل اگر چشم شخص را محکم هم ببندیم باز عروج و نزول خود را احساس مى کند.
یعنى اگر، فرضا این مشرکان را به آسمان ببریم ، نخست مى گویند چشم بندى شده ایم بعد که متوجه مى شوند که این حالت با غیر چشم هم قابل احساس است مى گویند اصولا ما سر تا پاى وجودمان سحر شده است .
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نمونه قالب : تفسیری موضوع اصلی : مجرمین گوینده : آیت الله مکارم شیرازی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.