● عبدالله عبداللهي -
اثنی عشری
وَ آتِ ذَا الْقُرْبى حَقَّهُ وَ الْمِسْکِینَ وَ ابْنَ السَّبِیلِ وَ لا تُبَذِّرْ تَبْذِیراً «26»
بعد از آن تحریص فرماید بر اداى حقوق به مستحقین و کیفیت انفاق:
وَ آتِ ذَا الْقُرْبى حَقَّهُ: و عطا کن خویشان و نزدیکان را حقى را که خداى تعالى واجب فرموده است آن را. وَ الْمِسْکِینَ وَ ابْنَ السَّبِیلِ: و عطا کن فقیر و غریب را حقى را که مقرر فرموده از زکات و غیر آن از صدقات. در اخبار مستفیضه است که مراد ذى القربا، آل محمد علیهم السّلام مىباشند، چنانچه در کافى «1» از حضرت کاظم علیه السّلام در حدیثى فرماید:
چون خداوند فتح نمود بر پیغمبر فدک و اطراف آن را بدون جنگ و قتالى، پس خداى تعالى نازل فرمود بر پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم آیه (وَ آتِ ذَا الْقُرْبى حَقَّهُ) حضرت نبوى مراجعه به جبرئیل، و جبرئیل رجوع به مقام الهى، حق تعالى وحى فرمود به او که: عطا کن فدک را به فاطمه علیها سلام.
پس حضرت رسول خواند حضرت فاطمه علیها سلام را، فرمود: خدا امر نموده مرا که بدهم فدک را به تو عرض کرد: قبول نمودم از خدا و از تو یا رسول اللّه.
على بن ابراهیم قمى «2» فرماید: مراد قرابت رسول خدا است، و آیه نازل شد در حق حضرت فاطمه سلام اللّه علیها، پس فدک را براى او قرار داد، و مسکین، از اولاد فاطمه؛ و ابن السبیل، از آل محمد و اولاد فاطمه علیها سلام.
تبصره: بعد از فتح قلاع خیبر، بزرگان و مالکین فدک و عوالى (هفت قریه در هم بوده بسیار وسیع در دامنه کوههاى مدینه کنار دریا غله خیز و نخلستان فراوان داشته) آمدند خدمت پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم و قرارداد صلحى نمودند که نصف تمام فدک متعلق به حضرت و نصف دیگر مال خودشان باشد، چنانچه یاقوت حموى صاحب معجم البلدان در صفحه 343 جلد ششم فتوح البلدان، و احمد بن یحیى بلاذرى بغدادى متوفى سال 279 در تاریخ خود، و ابن الحدید معتزلى در صفحه 78 جلد چهارم شرح نهج البلاغه چاپ مصر نقل ازابو بکر احمد بن عبد العزیز جوهرى، و واقدى و محمد بن جریر طبرى در تاریخ کبیر، و دیگران از محدثین و مورخین ثبت نموده. بعد از برگشتن به مدینه طیبه، جبرئیل از جانب رب جلیل نازل، چنانچه امام المفسرین احمد ثعلبى در تفسیر کشف البیان و جلال الدین سیوطى در جلد چهارم تفسیر خود از حافظ ابن مردویه احمد بن موسى مفسر معروف متوفى سال 352 از ابى سعید خدرى و حاکم ابو القاسم حسکانى و ابن کثیر عماد الدین اسماعیل ابن عمر دمشقى فقیه شافعى در تاریخ و شیخ سلیمان بلخى حنفى در باب (39) ینابیع المودة از تفسیر ثعلبى و جمع الفوائد و عیون الاخبار نقل مىکند که: لمّا نزلت: و آت ذا القربى حقّه، دعا النّبىّ صلّى اللّه علیه و آله و سلّم فاطمة علیها سلام فاعطاه فدک الکبیر.
وَ لا تُبَذِّرْ تَبْذِیراً: و اسراف مکن اسراف کردنى. مراد تبذیر خرج در معصیت باشد. از ابن مسعود پرسیدند تبذیر چیست؟ گفت: مال خرج کردن، نه در حق خود. مجاهد گوید: اگر کسى همه مال خود را در حق خرج کند، تبذیر و اسراف نباشد، و اگر یک مد در باطل خرج کند اسراف باشد. و جمعى فرق گذاشتهاند به اینکه تبذیر خرج در آنچه سزاوار نیست، و اسراف زیاده روى نمودن در آنچه شایسته باشد.
نکته: اصل تبذیر، از پراکنده نمودن بذر است، یعنى تخم و دانه را افشاندن؛ بعد استعاره شده در هر کسى که ضایع کند مال خود را.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» اطیب البیان
وَ آتِ ذَا القُربی حَقَّهُ وَ المِسکِینَ وَ ابنَ السَّبِیلِ وَ لا تُبَذِّر تَبذِیراً «26»
و بده ای رسول اکرم بذی القربی حق او را و بمسکین و إبن سبیل و تبذیر مکن تبذیر کردنی وَ آتِ ذَا القُربی حَقَّهُ اخبار بسیاری داریم در کافی و برهان و مجمع که مراد از ذا القربی فاطمه علیها السّلام است و حق او فدک است که بدون خیل و رکاب بدست پیغمبر رسید و ملک شخصی او بود و نحله فاطمه قرار داد و در زمان حضرت رسالت در تصرف فاطمه بود و أبا بکر غصب کرد و در زمان عمر إبن عبد العزیز او باولاد فاطمه برگردانید و باز غصب کردند تا زمان مأمون او باز باولاد فاطمه برگردانید سپس باز غصب کردند و اخبار در اینکه باب از طریق سنی و شیعه بسیار است در بحار و تفسیر برهان و مجمع البیان و سایر کتب مسطور است.
و البته اینکه مصداق اتم ذی القربی است و منافی با عموم آیه نیست که تمام ائمه علیهم السلام ذا القربی هستند و حق آنها خمس است چنانچه در آیه خمس میفرماید:
وَ اعلَمُوا أَنَّما غَنِمتُم مِن شَیءٍ فَأَنَّ لِلّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِی القُربی الایه انفال آیه 42.
که تعبیر بسهم امام میشود و اخبار در اطلاق ذی القربی بر ائمه علیهم السّلام و تمسک باین آیه بسیار داریم در باب زیارات و ادعیه و غیر اینها وَ المِسکِینَ وَ ابنَ السَّبِیلِ نسبت بفقراء و ابناء سبیل غیر سادات حق آنها از زکاة است و نسبت بفقراء و ابناء سبیل سادات حق آنها از خمس است که سهم سادات باشد وَ لا تُبَذِّر تَبذِیراً تبذیر صرف مال است در غیر مصرف عقلایی و مصارف شرعی مثل صرف در معاصی و لهویات و در قرآن میفرماید:
إِنَّ المُبَذِّرِینَ کانُوا إِخوانَ الشَّیاطِینِ در آیه بعد بیاید و اسراف صرف مال است زائد بر مصرف عقلایی و در قرآن میفرماید:
أَنَّ المُسرِفِینَ هُم أَصحابُ النّارِ انعام آیه 141 و هر دو از معاصی کبیره است.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 26)- رعایت اعتدال در انفاق و بخشش: در اینجا فصل دیگری از سلسله احکام اصولی اسلام را در رابطه با ادای حق خویشاوندان و مستمندان و در راه ماندگان، و همچنین انفاق را بطور کلی، دور از هرگونه اسراف و تبذیر بیان میکند.
نخست میگوید: «و حقّ نزدیکان را بپرداز» (وَ آتِ ذَا الْقُرْبی حَقَّهُ).
«ذَا الْقُرْبی» مفهوم وسیعی دارد و همه خویشاوندان را شامل میشود، گرچه اهل بیت پیامبر از روشنترین مصداقهای آن میباشند و شخص پیامبر از روشنترین افراد مخاطب به این آیه است.
«و (همچنین حق) مستمندان و در راه مانده را» (وَ الْمِسْکِینَ وَ ابْنَ السَّبِیلِ).
در عین حال «هرگز دست به تبذیر نیالای» (وَ لا تُبَذِّرْ تَبْذِیراً). و بیش از حد استحقاق به آنها انفاق مکن.
دقت در مسأله اسراف و تبذیر تا آن حد است که در حدیثی میخوانیم:
پیامبر صلّی اللّه علیه و آله از راهی عبور میکرد، یکی از یارانش به نام سعد مشغول وضو گرفتن بود، و آب زیاد میریخت، فرمود: چرا اسراف میکنی ای سعد! عرض کرد: آیا در آب وضو نیز اسراف است؟ فرمود: نعم و ان کنت علی نهر جار «آری! هر چند در کنار نهر جاری باشی».
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر احسن الحدیث
وَ آتِ ذَا اَلْقُرْبىٰ حَقَّهُ وَ اَلْمِسْکِینَ وَ اِبْنَ اَلسَّبِیلِ وَ لاٰ تُبَذِّرْ تَبْذِیراً سومین دستور از دستورهاى آیات، راجع به انفاق در راه خداست، این آیه براى اقربا و فقراء و درماندگان، حق جعل مى کند، آیه مکى است آن موقع هنوز زکات واجب نشده بود على هذا این یک نوع حقى است که در مکه واجب شده و آن اینکه فقراء و اقربا و درماندگان در مال انسان حق دارند، اندازه اش شاید آن روز حد وسط بود چنان که در آیۀ وَ لاٰ تَجْعَلْ یَدَکَ مَغْلُولَةً خواهد آمد و شاید اینها در آن روز به طور اجمال بوده و بعدا آیات زکاة و خمس براى آنها اندازه معین کرده است ناگفته نماند: روایات بسیارى وارد شده که چون آیۀ: وَ آتِ ذَا اَلْقُرْبىٰ «حقه » نازل شد، رسول خدا صلى اللّٰه علیه و آله «فدک» را به حضرت فاطمه علیها السّلام دادند، حدود بیست روایت در این زمینه در تفسیر برهان نقل شده است، و نیز مقدارى از آنها در مجمع البیان و تفسیر صافى و تفسیر عیاشى و غیره آمده، آیه شریفه مکى است و ماجراى فدک در سال فتح خیبر در مدینه بوده است در این صورت یا آیه بار دوم نازل گردیده و یا آن حضرت در دادن فدک به فاطمه علیها السّلام از دستور آیه استفاده کرده است
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر نور
وَ آتِ ذَا الْقُرْبى حَقَّهُ وَ الْمِسْکِینَ وَ ابْنَ السَّبِیلِ وَ لا تُبَذِّرْ تَبْذِیراً «26»
حقّ خویشاوند و بیچاره و در راه مانده را ادا کن و هیچ گونه ریخت و پاش و اسرافى نکن.
نکته ها
«تبذیر» از ریشهى «بذر» به معناى ریخت و پاش است. مانند آنکه براى دو نفر مهمان، غذاى ده نفر را تهیه کنیم.
امام صادق علیه السلام فرمود: هر کس چیزى را در غیر مسیر طاعت خدا مصرف کند، مبذّر
جلد 5 - صفحه 44
است. «1» آن حضرت در پاسخ به این سؤال که آیا در مخارج حلال نیز اسراف وجود دارد؟
فرمودند: بلى، زیرا کسى که دارایى خود را چنان بخشش کند که چیزى براى خود نگذارد، در مصرف حلال اسراف کرده است. «2»
پس از نزول این آیه، پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله بدنبال مراد خداوند از «ذَا الْقُرْبى» بود. خداوند به او وحى کرد که «فدک» را به فاطمه علیها السلام بدهد و آن حضرت «فَدک» «3» را به فاطمه بخشید. امّا پس از آن حضرت، فدک را از اهلبیت به ناحقّ گرفتند واهلبیت براى گرفتن حقّ خود همواره به این آیه استناد مىکردند.
مفسّران شیعه وسنّى مانند طبرى، با الهام از روایات، مىنویسند: امام سجاد علیه السلام در دوران اسارت وقتى همراه قافله اسرا به شام رسید، در مقام محاجّه با آنان که اسراى اهلبیت را بىدین و خارجى مىخواندند، با استناد به این آیه فرمودند: مراد از «ذَا الْقُرْبى» ما هستیم! «4»
برخى روایات آیه را مربوط به خمس دانسته و برخى دیگر موضوع آیه را بالاتر از مسائل مادّى دانسته و گفتهاند: آیه، به پیامبر صلى الله علیه و آله فرمان مىدهد که حقّ علىّبنابىطالب علیهما السلام را با وصیّت به جانشینى او ادا کند. «5» و مراد از تبذیر در آیه که از آن نهى شده، «غُلوّ» است. «6»
«3». فدک، مزرعهى بسیار بزرگى بود که بدون جنگ در اختیار پیامبر قرار گرفت. آن حضرت باتوجّه به محبوبیّت، عصمت، زهد، امانت ودقّت اهلبیت علیهم السلام وپشتیبانى اقتصادى براى تبلیغ خط و راه آنان و فقرزدایى از امّت، آن را در اختیار اهلبیت علیهم السلام گذاشت. امّا پس از رحلت پیامبر ابوبکر آن را گرفت، سپس عمربن عبدالعزیز آن را باز گرداند، باز غصب کردند و در زمان مأمون برگردانده شد و باز هم غصب کردند. دربارهى فدک، بحثهاى تاریخى، حقوقى و سیاسى فراوانى است که در ذیل این آیه در تفاسیر آمده که از همهى آن مباحث، صرف نظر مىکنیم.
«4». احتجاج طبرسى، ج 2، ص 33؛ تفسیر نورالثقلین.
«5». امام صادق علیه السلام درباره این آیه فرمودند: حقّ علىبن ابىطالب علیهما السلام جانشینى رسول خدا و داشتن علوم نبوى است.
پیام ها
1- دستورات دینى با فطرت هماهنگ است. انسان به طور فطرى در درجه اوّل به والدین و سپس به نزدیکان علاقه دارد، دستور اداى حقّ در اسلام نیز بر این اساس است. با توجّه به آیات قبل و «آتِ ذَا الْقُرْبى حَقَّهُ وَ الْمِسْکِینَ وَ ابْنَ السَّبِیلِ»
2- در انفاق، باید اولویّتها را در نظر گرفت. اوّل والدین، سپس فامیل، بعداً فقرا و ابنالسبیل. آتِ ذَا الْقُرْبى ...
3- خویشاوندان، به گردن ما حقّ دارند وما منّتى بر آنان نداریم. «آتِ ذَا الْقُرْبى حَقَّهُ»
4- خویشاوندى، فقر و در راه ماندگى سبب پیدایش حقوق ویژه است. «آتِ ذَا الْقُرْبى حَقَّهُ وَ الْمِسْکِینَ وَ ابْنَ السَّبِیلِ»
5- در پرداخت حقّ خویشاوندان، فقر شرط نیست. «آتِ ذَا الْقُرْبى حَقَّهُ وَ الْمِسْکِینَ وَ ابْنَ السَّبِیلِ»
6- در انفاق باید اعتدال را رعایت کنیم و از حد نگذریم. آتِ ... وَ لا تُبَذِّرْ
7- ریخت و پاش و مصرف بىمورد مال، حرام است. «وَ لا تُبَذِّرْ»
8- انسان در مصرف مال و ثروت خود به هر شکلى آزاد نیست. «وَ لا تُبَذِّرْ تَبْذِیراً»
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر کاشف
وَ آتِ ذَا اَلْقُرْبىٰ حَقَّهُ وَ اَلْمِسْکِینَ وَ اِبْنَ اَلسَّبِیلِ وَ لاٰ تُبَذِّرْ تَبْذِیراً طبرسى در مجمع البیان از سدى که از بزرگان مفسران است نقل کرده که مراد از ذى القربى، خویشاوندى پیامبر صلّى اللّه علیه و آله است ابو حیّان اندلسى از امام على بن الحسین علیه السّلام نقل کرده که فرمود: آنان خویشاوندان پیامبر خدا صلّى اللّه علیه و آله هستند که خداوند دستور داده است، حقوق ایشان از بیت المال پرداخت شود ابو بکر معافرى مالکى در احکام القرآن گفته است: «ذو القربى به طریق اولى شامل خویشاوندان پیامبر صلّى اللّه علیه و آله مى شود؛ زیرا آیه دربارۀ خویشاوندان نزدیک شخص است امّا خویشاوندان پیامبر صلّى اللّه علیه و آله، خداوند حق آنان را به طور ویژه بیان کرده و خبر داده است که دوستى ایشان همانند مزد پیامبر صلّى اللّه علیه و آله است در برابر هدایتى که براى ما انجام داده است برخى مى گویند: مراد از ذى القربى، خویشاوندى است که داراى حق نفقه و میراث باشد مسکین، یعنى نیازمند ابن السبیل، یعنى کسى که در سفر باشد و خرج بازگشت به وطنش را نداشته باشد این دو نفر استحقاق زکات را دارند؛ زیرا خدا مى گوید: «صدقات براى فقیران است و مسکینان و کارگزاران جمع آورى آن و نیز براى به دست آوردن دل مخالفان و آزاد کردن بندگان و قرض داران و انفاق در راه خدا و مسافران نیازمند»
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.