● معنای کلمه «وسع»
کلمه (وسع) به معناى توانایى و تمکن است و اصل در آن وسعت مکانى بوده است و بعدها قدرت آدمى چیزى نظیر ظرف تصور شده است که افعال اختیارى آدمى از آن صادر مى شود، در نتیجه کارهایى که از آدمى سرمى زند در حدود قدرت و ظرفیت او است حال یا کم است و یا زیاد و آنچه از آدمى سرنمى زند، ظرفیتش را نداشته است، در نتیجه این استعمال، معناى وسعت به طاقت منطبق شد و در آخر طاقت را وسع نامیده و گفتند: «وسع آدمى» یعنى طاقت و ظرفیت قدرت او.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج2، ص: 684 |
قالب : لغوی |
موضوع اصلی : بدون موضوع |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● تکلیف هر بنده به اندازه توانایی او
جمله «لا یُکَلِّفُ اللَّهُ ...» کلامى است مطابق با سنتى که خداوند در بین بندگانش جارى ساخته است و زبان همان سنت است. آن سنت این است که از مراحل ایمان آن مقدار را بر هر یک از بندگان خود تکلیف کرده است که در خور فهم او باشد و از اطاعت آن مقدارى را تکلیف کرد که در خور نیرو و توانایى بنده باشد و نزد عقلا و صاحبان شعور نیز همین سنت و روش معمول و متداول است.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : خواننده عزیز توجه فرمود که تمام حق خدا بر بنده این است که سمع و طاعت داشته باشد و معلوم است که انسان تنها در پاسخ فرمانى مى گوید: «طاعة» که اعضاى جوارحش بتواند آن فرمان را انجام دهد. چون اطاعت به معناى مطاوعه است، یعنى تاثیر پذیرى قوا و اعضاى آدمى در اثر فرمان کسى که به او امر مى کند؛ اما چیزى که مطاوعه بردار نیست مثل اینکه مثلا به کسى امر کنند که با چشم خود بشنود و با گوش خود ببیند و یا در آن واحد در چند مکان دور از هم حاضر شود و یا براى بار دوم از پشت پدر عبور کرده و در رحم مادر قرار گیرد و دوباره از مادر متولد شود؛ چنین چیزى نه قابل اطاعت است و نه آمر حکیم، تکلیفى مولوى درباره آن صادر مى کند. پس اجابت نمودن فرمان خدا با سمع و طاعت تحقق نمى پذیرد مگر در چهارچوب قدرت و اختیار انسان. این افعال مقدور و اختیارى است که انسان به وسیله آن براى خود نفع و یا ضرر کسب مى کند. پس کسب، خود بهترین دلیل است بر اینکه آنچه آدمى کسب کرده و متصف به آن شده است، وسع و طاقت آن را داشته است.
روشن گردید که معناى جمله (لا یُکَلِّفُ اللَّهُ ...) درست با کلامى که در آیه قبل از رسول و مؤمنین حکایت کرد که گفتند: «سمعنا و اطعنا» منطبق است؛ نه چیزى از آن کم دارد و نه زیاد. نیز معلوم شد که مضمون جمله نامبرده هم به آیه قبل از خود ارتباط دارد و هم به جملات بعد از خود. اما نسبت به ما قبلش، براى اینکه این جمله مى فهماند خداى تعالى بندگان خود را به بیش از امکاناتشان در سمع و طاعت تکلیف نمى کند. پس سمع و طاعتى که در آیه قبلى بود همان وسع در این آیه است. اما نسبت به جمله هاى بعدى براى اینکه جملات بعدى این معنا را مى رساند که درخواست رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) و مؤمنین که خدا بر خطا و نسیان آن ها را مؤاخذه نکند و چیزى را که طاقتش را ندارند بر آنان تحمیل نفرماید هر چند درخواست بخشش از امورى بیرون از توان انسان است لیکن از باب تکلیف به امورى نیست که در وسع آدمى نباشد. چون قبلا هم گفتیم منظور عذاب هایى است که ممکن است در برابر تمرّد و نافرمانى بر آنان تحمیل کند. خواهید گفت خطا و نسیان تمرّد نیست، چون از اختیار آدمى خارج است. در پاسخ مىگوئیم درست است ولیکن مقدمات خطا و نسیان اختیارى است و ممکن است با جلوگیرى از مقدمات آن و یا تحفظ از آن از پیش آمد آن جلوگیرى نمود. پس خطا و نسیان به این ملاحظه امرى اختیارى است مخصوصا در مواردى که ابتلاى آدمى به آن ها به خاطر سو اختیار خود آدمى باشد. این مطلب عینا در مورد (اصر) هم مى آید چون (اصر) یعنى اینکه خداوند مردمى را که از تکالیف آسان او تمرّد و سرپیچى کرده اند به عنوان کیفر تکالیفى دشوار بر ایشان وضع کند و این کار بر خلاف حکمت نیست تا انجام آن از خداوند قبیح باشد، زیرا مقدمات آن را خود انسان ها با اختیار خود انجام داده اند. پس در نسبت دادن آن به خدا هیچ محذورى ندارد.
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج2، ص: 684 و 685 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : تکلیف |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● سخن مؤمنین در اظهار عجز به درگاه خداوند
بعد از آنکه مومنین در مقام اجابت دعوت خداى تعالى به طور مطلق و بدون هیچ قیدى گفتند: «سمعنا و اطعنا» و سپس از یک سو متوجه ضعف و فتور و سستى خود شدند و از سوى دیگر متوجه سرنوشت اقوام و امت هایى شدند که قبل از ایشان مى زیستند، ناچار از خداى تعالى خواستند تا به ایشان رحم کند و با ایشان آن معامله را نکند که با امت هاى گذشته کرد. {رَبَّنا لا تُؤاخِذْنا إِنْ نَسِینا أَوْ أَخْطَأْنا}
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : با این بیان پاسخ از سؤالى که ممکن است بشود روشن مى گردد و آن این است که رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) با اینکه معصوم است چطور درخواست مصونیت از خطا و نسیان مى کند؟ جوابش این شد که اگر آن جناب معصوم است به عصمت او معصوم است نه از ناحیه خودش، پس صحیح است که از خدا مصونیتى درخواست کند که از ناحیه خود ضمانتى نسبت به آن ندارد و خود را در این درخواست هم آواز مؤمنین سازد.
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج2، ص: 685 و 686 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : مومنین |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● معنای کلمه «اصر»
کلمه (اصر) به طورى که گفته اند به معناى ثقل و سنگینى است. بعضى هم گفته اند: «به معناى آن است که چیزى را به قهر و غلبه حبس کنى». برگشت آن به همان معناى اول است، چون حبس شدن نیز نوعى سنگینى است و بر موجود حبس شده گران است.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج2، ص: 686 |
قالب : لغوی |
موضوع اصلی : بدون موضوع |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● اهل کتاب، مصداق «الَّذِینَ مِنْ قَبْلِنا»
مراد از «الَّذِینَ مِنْ قَبْلِنا» اهل کتاب و مخصوصا یهود است.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : چون در این سوره به بسیارى از داستان هاى ایشان اشاره شده است. مخصوصا در سوره اعراف آیه 157 (اصر) و (اغلال) را به ایشان نسبت داده و مى فرماید: «وَ یَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الْأَغْلالَ الَّتِی کانَتْ عَلَیْهِمْ».
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج2، ص: 686 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : اهل کتاب |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● تکلیف کردن احکام طاقت فرسا به عنوان عذاب
مراد از «ما لا طاقَةَ لَنا بِه» آن جزا و کیفر بدى هایى است که ممکن است به ایشان برسد؛ حال یا به صورت تکالیف دشوار (نظیر آنچه در بنى اسرائیل واقع شد) باشد و یا به صورت عذاب هایى که ممکن است نازل شود و یا به صورت مسخ شدن و امثال آن باشد.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج2، ص: 686 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : عذاب دنیوی |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● معنای کلمه «عفو»
منبع : ترجمه المیزان، ج2، ص: 686 |
قالب : لغوی |
موضوع اصلی : بدون موضوع |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● معنای کلمه «مغفرت»
منبع : ترجمه المیزان، ج2، ص: 686 |
قالب : لغوی |
موضوع اصلی : بدون موضوع |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● دعای مؤمنین در حق خود
سه جمله «واعف عنا واغفرلنا وارحمنا» و ترتیب آن ها به این صورت از قبیل پرداختن تدریجى از فرع به اصل است و به عبارتى دیگر منتقل شدن از چیزى که فائده اش خصوصى است به سوى چیزى که فائده اش عمومى تر است و بنابراین عفو خدا عبارت است از محو و از بین بردن اثر گناه که همان عقابى است که براى هر گناهى معین فرموده است و مغفرت عبارت است از پوشاندن و محو اثرى که گناه در نفس به جاى گذاشته است و رحمت عبارت است از عطیه اى الهى که گناه و اثر حاصل آن نفس را مى پوشاند.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : عطف این سه جمله بر جمله «رَبَّنا لا تُؤاخِذْنا إِنْ نَسِینا أَوْ أَخْطَأْنا» با در نظر گرفتن سیاق و نظمى که در همه آن ها است، اشعار دارد بر اینکه مراد از عفو و مغفرت و رحمت، امورى است مربوط به گناهان بندگان از جهت خطا و نسیان و امثال آن. از این معنا روشن مى شود که مراد از این مغفرت که در اینجا درخواست شده است، غیر مغفرت در جمله (غُفْرانَکَ رَبَّنا) است. مغفرت در آنجا مغفرت مطلقه در مقابل اجابت مطلقه است که بیانش گذشت ولى این مغفرت، مغفرت خاصه است در مقابل گناه ناشى از فراموشى و خطا. پس سؤال مغفرت در آیه شریفه تکرار نشده است.
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج2، ص: 686 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : مومنین |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● علت ذکر ربوبیت خداوند در دعاهای مذکور
در این چهار دعا، لفظ ربّ چهار بار تکرار شده است تا از راه اشاره به صفت عبودیت خود، صفت رحمت خداى تعالى را برانگیزاند. چون نام ربوبیت بردن، صفت عبودیت و مذلت بندگى را به یاد مى آورد.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج2، ص: 687 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : صفات خداوند |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● معنای کلمه «مولی»
کلمه (مولى) به معناى ناصر و یارى کننده است ولیکن نه هر ناصر، بلکه ناصرى که تمامى امور منصور به عهده او است. چون کلمه (مولى) از ماده ولایت است که به معناى عهده دارى و تصدّى امر است.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج2، ص: 687 |
قالب : لغوی |
موضوع اصلی : بدون موضوع |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● معنای ولیّ بودن خداوند بر انسان ها
کلمه«مولى» به معناى ناصر و یارى کننده است، و لیکن نه هر ناصر بلکه ناصرى که تمامى امور منصور به عهده او است چون کلمه «مولى» از ماده ولایت است که به معناى عهدهدارى و تصدى امر است، و از آنجا که خدا ولىّ مؤمنین است، پس مولایشان نیز هست و آنان را در آنچه که محتاج به یارى وى باشند یارى مى کند همچنانکه فرمود: «وَ اللَّهُ وَلِیُّ الْمُؤْمِنِینَ» (آل عمران/68) و «ذلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ مَوْلَى الَّذِینَ آمَنُوا وَ أَنَّ الْکافِرِینَ لا مَوْلى لَهُمْ» (محمد/11).
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج2، ص: 687 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : صفات خداوند |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● نشر دین توسط مؤمنین
اینکه در آیه مورد بحث مومنین گفتند: «تو مولاى مایى، پس ما را یارى کن» دلالت مى کند بر اینکه بعد از گفتن «سَمِعْنا وَ أَطَعْنا» و پذیرفتن دین، اولین وظیفه اى که به ذهنشان رسید، همین بود که با دعوتى عمومى دین خدا را در میان نوع بشر گسترش دهند (و خدا داناتر است).
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : از این دعاى مؤمنین برمى آید که بعد از گفتن (سَمِعْنا وَ أَطَعْنا) و پذیرفتن اصل دین، هیچ همّى به جز اقامه دین و نشر آن و جهاد در راه اعلاى آن و بلند کردن آوازه کلمه حق و به دست آوردن اتفاق کلمه همه امت ها بر مساله دین ندارند همچنانکه همین معنا از آیه زیر استفاده مى شود که مى فرماید: «قُلْ هذِهِ سَبِیلِی أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ عَلى بَصِیرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنِی وَ سُبْحانَ اللَّهِ وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِکِینَ» (یوسف/108). پس دعوت به سوى توحید، راه دین است؛ راهى که البته جهاد و قتال و امر به معروف و نهى از منکر و سایر اقسام دعوت و انذار، همه از مصادیق آن هستند. براى اینکه هدف از همه این ها یکى است و آن ریشه کن ساختن ماده اختلاف در میان نوع بشر. آیه زیر به اهمیت آن در نظر شارع دین اشاره نموده و مى فرماید: «شَرَعَ لَکُمْ مِنَ الدِّینِ ما وَصَّى بِهِ نُوحاً وَ الَّذِی أَوْحَیْنا إِلَیْکَ وَ ما وَصَّیْنا بِهِ إِبْراهِیمَ وَ مُوسى وَ عِیسى، أَنْ أَقِیمُوا الدِّینَ وَ لا تَتَفَرَّقُوا فِیهِ» (شوری/13).
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج2، ص: 687 و 688 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : مومنین |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● ربنا -
مسعود ورزيده
از آنجا که در این دو آیه خلاصه اى از تمام سوره بقره آمده است ، و روح تسلیم در برابر آفریدگار جهان را به ما مى آموزد، این نکته خاطرنشان شده که اگر مومنان از خدا مى خواهند که از لغزشهاى آنان درگذرد و در برابر دشمنان گوناگون پیروزشان گرداند باید برنامه ((سمعنا و اطعنا)) را انجام دهند و بگویند: ما نداى منادیان را از جان و دل پذیرفتیم و در صدد پیروى از آن بر آمدیم و در این راه از هر گونه تلاش و کوشش باز نایستند و سپس از خداوند خواستار پیروزى بر موانع و دشمنان گردند.
تکرار نام خدا به عنوان ((ربنا)) و کسى که لطف خاصى در پرورش آنان دارد این حقیقت را تکمیل مى کند.
لذا رهبران اسلام در ضمن احادیث متعددى ، مسلمین را به خواندن این دو آیه ترغیب کرده و ثوابهاى گوناگونى براى آن بیان داشته اند که اگر زبان و دل در تلاوت این آیات هماهنگ گردند و تنها سخن نباشد بلکه برنامه زندگى گردد، خواندن همین دو آیه مى تواند کانون دل را با آفریدگار جهان پیوند دهد و روح و روان را صفا بخشد و عامل تحرک و فعالیت گردد.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : تکرار نام خدا به عنوان ((ربنا)) و کسى که لطف خاصى در پرورش آنان دارد این حقیقت را تکمیل مى کند.
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیرنمونه |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : دعا |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● تکلیف ما لا یطاق -
مسعود ورزيده
از این آیه به خوبى استفاده مى شود که ((تکلیف ما لا یطاق )) وجود ندارد،
نه در اسلام و نه در ادیان دیگر و اصل آزادى اراده است ، زیرا مى گوید: هر کس در گرو اعمال نیک و بد خویش است هر کار نیکى انجام دهد براى خود انجام داده و هر کار بدى انجام دهد به زیان خود کرده است ، تقاضاى عفو و بخشش و مغفرت نیز شاهد این مدعا است .
و این امر هماهنگ با منطق عقل و مسئله حسن و قبح است ، چرا که خداوند حکیم هرگز چنین کارى را نمى کند و این خود دلیلى است بر نفى مساله جبر، چگونه ممکن است خداوند بندگان را مجبور بر گناه سازد و در عین حال نهى از گناه کند؟ ولى تکالیف شاق و مشکل ، امر محالى نیست همانند تکالیف شاقى که در مورد بنى اسرائیل وجود داشته و آن هم مولود اعمال خودشان و کیفر خیره سریهاى آنها بوده است .
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : هر کس در گرو اعمال نیک و بد خویش است هر کار نیکى انجام دهد براى خود انجام داده و هر کار بدى انجام دهد به زیان خود کرده است
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیرنمونه |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : آزادی |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.