از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، شما هم می توانید تفسیر ای در سايت ثبت کنید، تا با نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود.
 » تفسیر المیزان - خلاصه
(انی انا ربک فاخلع نعلیک انک بالواد المقدس طوی ): (همانا من ، خودپروردگار تو هستم ، کفشهای خود را بیرون آور، که تو در سرزمین مقدس طوی هستی )، (طوی ) نام جلگه ایست که در دامه کوه طور واقع است و آنجا را خداوند وادی مقدس نامیده و دستور در آوردن کفش نیز به جهت احترام آن وادیست و تقدیس واحترام آن وادی به جهت آن بوده که محل حضور وقرب به خدا و مناجات به درگاه اوست . لذا معنای آیه آنست که چون موسی به آتش رسید به موسی ندا شد که : این منم €پروردگار تو که با تو سخن می گویم و تو در محضر من هستی و این وادی طوی به همین دلیل تقدس پیدا کرده ، پس شرط ادب و احترام را بجا بیاور و کفشت را بکن ، و آن محل نزدیک طور سینا بود. و این کلام عین وحی خداوند بود، بگونه ای که واسطه ای میان وحی و موسی قرارنداشت ، به همین دلیل هم آن را مکالمه می نامند، (و کلم الله موسی تکلیما)(43)، (وخداوند با موسی سخن گفت ، سخن گفتنی €). [ نظرات / امتیازها ]
نظرات کاربران :
1) : اینجا مقصود از کندن کفش جداشدن از تعلقات دنیوی وتمایلات نفسانی ست انسان تا زمانی که صافی و خالص نشود نمی تواند خدای بین شود
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  عبدالله عبداللهي - اثنی عشری
إِنِّی أَنَا رَبُّکَ فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ إِنَّکَ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُوىً «12»
إِنِّی أَنَا رَبُّکَ‌: بدرستى که من پروردگار توام.
على بن ابراهیم قمى (رحمه اللّه) روایت نموده از حضرت باقر علیه السلام بدین مضمون: پس رو آورد موسى به طرف آتش تا شعله اى گیرد، دید درختى آتش آن را فراگرفته؛ چون رفت تا اقتباس کند، آتش میل کرد به طرفش. موسى ترسید، منصرف گردید، آتش برگشت به درخت. مرتبه دوم موسى خواست اقتباس کند، آتش میل کرد به او، حضرت موسى علیه السلام برگردید و واگذارد آن را، پس برگشت آتش به درخت. مرتبه سوم آتش رو آورد به سوى او، موسى علیه السلام برگردید و دیگر بازنگشت. پس ندا فرمود او را خداوند عز و جل: بدرستى که من خداوند عالمیانم. موسى عرض کرد: چیست دلیل بر آن؟ خداوند عزّ و جلّ فرمود: چیست در دست راست تو. عرض کرد:
عصاى من. خطاب شد بیانداز؛ انداخت آن را، پس مارى شد سرکش. موسى ترسید و برگردید، پس خطاب شد: بگیر آن را و نترس، بدرستى که تو از آمنین هستى‌ «1».
بدین معجزه، حضرت موسى دانست که ندا از جانب خداوند عالمیان است و دیگر آنکه هر گاه نزدیک درخت مى‌آمد یا دور مى‌شد، آن صدا مختلف نمى‌شد، بلکه به یک طریق بود. حق تعالى خلق کلام در درخت فرمود به قدرت کامله خود، و موسى از تمام جوانب به یک طریق آن را مى‌شنید. خطاب شد:
فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ‌: پس بیفکن نعلین خود را و بیرون کن آن را از پاى. إِنَّکَ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُوىً‌: بدرستى که تو به وادى پاکیزه مبارک ستوده‌اى که «طوى» نام آنست یعنى قدم در وادى پاک و پاکیزه نهاده‌اى، چون این خطاب رسید، موسى‌نعلین از پاى درآورد در پس وادى به چند ذرع دور انداخت. مفسرین عامه گفته‌اند چون از پوست خر مرده بود لذا امر به خلع شد. این قول باطل و مردود است.
در اکمال الدین صدوق- از حضرت ولى عصر حجة بن الحسن عجل اللّه تعالى فرجه در حدیثى سعد بن عبد اللّه قمى عرض کرد: خبر ده مرا یابن رسول اللّه از امر الهى به پیغمبر خود موسى‌ (فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ ...) بدرستى که فقهاء فریقین گمان کنند که از پوست مرده بوده؟
حضرت فرمود: هر که این را گوید افترا نموده بر موسى علیه السلام و نادان دانسته او را در نبوتش، زیرا امر از دو قسم خالى نیست: یا نماز موسى در آن جایز بوده یا جایز نبوده، اگر جایز بوده، جایز بوده براى او پوشیدن در آن بقعه هر گاه بقعه مقدسه نباشد، و اگر بقعه مقدسه مطهره باشد، اقدس و اطهر از نماز نباشد. و اگر نماز موسى در آن جایز نبوده، لازم آید موسى نشناخته باشد حلال را از حرام و نداند آنچه نماز در آن جایز باشد یا نباشد؛ و این کفر است.
عرض شد: خبر ده مرا اى مولاى من از تأویل در آن؟
فرمود: موسى مناجات نمود با پروردگار خود در وادى مقدس، عرض کرد:
اى پروردگار، بتحقیق خالص نمودم براى تو محبت خود را و شستم قلب خود را از غیر تو. و به اهلش محبت شدید داشت، پس خداى تعالى فرمود: «فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ» یعنى بیفکن محبت اهل را از قلب خود اگر محبت تو براى من خالص و قلب تو از میل به غیر من شسته است‌ «1». [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » اطیب البیان
إِنِّی‌ أَنَا رَبُّک‌َ فَاخلَع‌ نَعلَیک‌َ إِنَّک‌َ بِالوادِ المُقَدَّس‌ِ طُوی‌ً «12»
محققا ‌من‌ ‌خود‌ پروردگار تو هستم‌ ‌پس‌ بیرون‌ کن‌ نعلین‌ ‌خود‌ ‌را‌ بدرستی‌ ‌که‌ تو بوادی‌ مقدّسی‌ هستی‌ ‌که‌ نام‌ ‌او‌ طوی‌ ‌است‌.
(إِنِّی‌ أَنَا رَبُّک‌َ) ‌با‌ سه‌ تاکید ‌ان‌ و تکرار متکلم‌ انّی‌ انا و جمله‌ اسمیه‌ ربک‌ رب‌ تربیت‌ کننده‌ ‌که‌ مربی‌ بکسر ‌باشد‌ ترا ‌که‌ مربی‌ بفتح‌ ‌باشد‌ و اطلاق‌ ‌بر‌ مالک‌ ‌هم‌ میشود می‌گویی‌ رب‌ّ الدار و رب‌ الاهل‌ خداوند مالک‌ ‌کل‌ ‌است‌ (لِلّه‌ِ مُلک‌ُ السَّماوات‌ِ وَ الأَرض‌ِ) خالق‌ ‌آنها‌ موجد ‌آنها‌ نگهبان‌ ‌آنها‌ تربیت‌ کننده‌ ‌آنها‌ ‌است‌.
(فَاخلَع‌ نَعلَیک‌َ) یک‌ نوع‌ تواضع‌ ‌است‌ ‌که‌ انسان‌ ‌در‌ اماکن‌ متبرکه‌ مثل‌ مساجد و اعتاب‌ ائمه‌ اطهار و حضور بزرگان‌ خلع‌ نعلین‌ کند و حافیا برود ماشیا و شاید تأویلش‌ قطع‌ علاقه‌ زن‌ و فرزند ‌باشد‌.
(إِنَّک‌َ بِالوادِ المُقَدَّس‌ِ) قدس‌ خالی‌ ‌از‌ عیب‌ و نقص‌ ‌است‌ می‌گویی‌ سبوح‌ قدوس‌ و انسان‌ تارک‌ معاصی‌ ‌را‌ مقدّس‌ میشماری‌ و اراضی‌ ‌که‌ خالی‌ ‌از‌ کثافات‌ ‌باشد‌ و روی‌ ‌او‌ معاصی‌ نشده‌ ‌باشد‌ و خار و خس‌ ‌در‌ ‌او‌ روئیده‌ نشده‌ ‌باشد‌ و برکات‌ الهی‌ ‌در‌ ‌او‌ نازل‌ ‌شده‌ ‌باشد‌ مقدس‌ ‌است‌.
(طُوی‌ً) وادی‌ ‌است‌ ‌که‌ فعلا بیت‌ المقدس‌ نام‌ نهاده‌اند. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 12)- «من پروردگار توام، کفشهایت را بیرون آر، که تو در سرزمین مقدس طوی هستی» (إِنِّی أَنَا رَبُّکَ فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ إِنَّکَ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُویً).
موسی با شنیدن این ندای روحپرور: «من پروردگار توام» هیجان زده شد و لذت غیر قابل توصیفی سر تا پایش را احاطه کرد.
او مأمور شد تا کفش خود را از پای در آورد، چرا که در سر زمین مقدسی گام نهاده، سر زمینی که نور الهی بر آن جلوه‌گر است، پیام خدا را در آن می‌شنود و پذیرای مسؤولیت رسالت می‌شود، باید با نهایت خضوع و تواضع در این سر زمین گام نهد، این است دلیل بیرون آوردن کفش از پا [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
1) : بنام خدا
نظریه در باب ( فاخلع نعلیک) .
می دانیم که کل کاینات محضر خداوندست. کفشهای حضرت موسی چه در پای او باشند و چه خلع شده باشند در هر حال در محضر خداوند هستند.یعنی اینگونه نبوده که یک نقطه ای باشد که خارج از محضر خداوند باشد و مثلا خداوند خواسته باشد موسی علیه‌السلام کفشها را در یک جایی بگذارد و بدون کفش به محضر ایشان وارد شود و نکته بعدی اینکه کفش های حضرت موسی سبب بی احترامی به خداوند نمی شوند زیرا هیچ چیزی قدرت ندارد که تقدس خداوندی را بشکند.
بنابراین چون خداوند میهمانی خاصی را برای حضرت موسی تدارک دیده بود برای تفهیم آنکه( ای موسی تو در مقام میهمانی هستی) امر به خلع نعلین نمود.
نتیجه کلام اینکه منظور خداوند حرمت کردن پیامبرش بوده نه حرمت کردن خودش.زیرا خودش بی نیاز از چنین احترام است.
جاوید یوسف پور امیدیه
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.