إِنَّا قَدْ أُوحِیَ إِلَیْنا أَنَّ الْعَذابَ عَلى مَنْ کَذَّبَ وَ تَوَلَّى (48)
إِنَّا قَدْ أُوحِیَ إِلَیْنا: بدرستى که ما بتحقیق وحى کرده شد به ما، یعنى پروردگار ما حکم فرموده. أَنَّ الْعَذابَ عَلى مَنْ کَذَّبَ وَ تَوَلَّى: بدرستى که عذاب دنیا و آخرت بر کسى است که تکذیب نماید پیغمبران خدا را و پشت نماید و اعراض کند از آن، پس کسى که پیروى کند سالم خواهد ماند از
عذاب.
نکته: تغییر نظم و تصریح به وعید و تأکید در آن؛ به جهت آنست که تهدید، اهمیت و عظمت امر را ثابت، و منکر و مخالف را آگاه سازد: بر فرض حاصل نشدن قطع و یقین به اثبات عذاب براى مکذبین با این همه تأکیدات قرآن مبین لااقل احتمال وقوع آن عقلائى؛ و البته عاقل دفع ضرر محتمل را اندیشه نماید، چنانکه طعامى را که احتمال ضرر آن دهد از ترس جان ترک نماید، هر چند لذیذ و میل داشته باشد.
[ نظرات / امتیازها ]
إِنّا قَد أُوحِیَ إِلَینا أَنَّ العَذابَ عَلی مَن کَذَّبَ وَ تَوَلّی (48)
بدرستی بما بتحقیق وحی شد اینکه عذاب آخرت بر کسی است که تکذیب کند و اعتراض نماید و قبول ایمان نکند.
(إِنّا قَد أُوحِیَ إِلَینا) ممکن است در همان موقع که مأمور بدعوت شدند اینکه وحی بآنها رسیده باشد و ممکن است پس از اینکه بوده که مورد وحی شدند که پس از مقام رسالت و دعوت و تبلیغ دستور رسید.
(أَنَّ العَذابَ) ممکن است الف و لام عهد باشد که عذاب قیامت باشد که غیر مؤمن هر که باشد و هر چه باشد از مشرک و کافر و ضال و معاند مخلّد در عذاب ابدیست و نجاتی از برای او نیست و ممکن است الف و لام جنس باشد تا شامل بلاهای دنیوی هم بشود که بر امم سابقه نازل شده مثل غرق و صاعقه و امطار حجاره و صیحه و خسف و امثال اینها و اینها بنظر اقرب میآید.
(عَلی مَن کَذَّبَ) تکذیب انبیاء باعث کفر میشود چه تکذیب در دعوت بتوحید که اوّلین وظیفه انبیاء بوده یا تکذیب رسالت آنها یا تکذیب کتاب آنها یا احکام آنها و لو یک حکم و بدعت در دین یا انکار ضروری دین بلکه شکّ در آنها یا ظنّ بر خلاف یا ظنّ بر صدق تمام اینها مورد عذاب میشوند زیرا در ایمان یقین قطعی لازم است بآنچه مدخلیّت در ایمان دارد.
(وَ تَوَلّی) تولّی پشت کردن و اعراض نمودن است و بی اعتنایی و اهمیّت بدین ندادن که امروز در سر تا سر دنیا حتّی کسانی که دعوی اسلام و ایمان میکنند چه بسیاری هستند که بجهت هوای نفس و زخارف دنیوی و رسیدن بمقامی و منصبی دست از دین و ایمان بر میدارند.
(باع دینه بدنیاه) بلکه بدنیای غیر دست بر میدارد (أَ فَرَأَیتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُهَواهُ وَ أَضَلَّهُ اللّهُ عَلی عِلمٍ وَ خَتَمَ عَلی سَمعِهِ وَ قَلبِهِ وَ جَعَلَ عَلی بَصَرِهِ غِشاوَةً فَمَن یَهدِیهِ مِن بَعدِ اللّهِ أَ فَلا تَذَکَّرُونَ) جاثیه آیه 22.
[ نظرات / امتیازها ]