قالَ بَصُرْتُ بِما لَمْ یَبْصُرُوا بِهِ فَقَبَضْتُ قَبْضَةً مِنْ أَثَرِ الرَّسُولِ فَنَبَذْتُها وَ کَذلِکَ سَوَّلَتْ لِی نَفْسِی (96)
قالَ بَصُرْتُ بِما لَمْ یَبْصُرُوا بِهِ: گفت سامرى: بینا شدم به آن چیزى که بینا نشدند به آن بنى اسرائیل. یا دانستم آنچه را که ندانستند از بینائى. حاصل آنکه متفطن شدم به آنچه قوم از آن خبر نداشتند، و آن این بود که رسولى که آمد به تو در وقت غرق شدن فرعون، روحانى محض بود و اثر پاى اسب او به هیچ محلى و به هیچ چیز نمىرسید مگر آنکه زنده مىشد. فَقَبَضْتُ قَبْضَةً مِنْ أَثَرِ الرَّسُولِ:
پس قبض کردم و گرفتم به کف دست خود مقدار یک قبضه از نشانه آن رسول.
فَنَبَذْتُها: پس افکندم آن خاک را در میان گوسالهاى که از طلا ساخته بودم و به آن جهت گوساله به صدا آمد و بنى اسرائیل را به پرستش آن دعوت نمودم.
وَ کَذلِکَ سَوَّلَتْ لِی نَفْسِی: و چنانچه گفتم بیاراست براى من و فریفته ساخت مرا نفس من.
مفسرین خاصه و عامه گفتهاند: مراد رسول در این آیه، جبرئیل علیه السلام است، و سامرى قبض کرده بود از جاى پاى رمکه جبرئیل «1». و توجه سامرى به آن در میان بنى اسرائیل، ممکن است که مصادف شده نظرش به زمین و جنبش خاک را دیده، به فطانت دریافته که تأثیر حرکت روحانى و ملکى باشد، اگر چه خود او را ندیده باشد، به محض احساس حرکت، قبضهاى از جاى آن را گرفته و نگاهداشته، در این قضیه به کار برد.
تنبیه: یکى از حالات نفس انسانى تسویل است، که نفس را به این اعتبار «مسوله» نامند که آرایش و زینت کند و جلوه دهد گناهان را براى شخص و فریب دهد انسان را. زنهار از پیروى نفس مسوله، که بسا شود هلاکت ابدى و عذاب دائمى را براى خویش فراهم سازد، چنانچه سامرى به اقرار خود گوسالهپرستى و گمراهى ششصد هزار نفر بنى اسرائیلى را از تسویلات نفس خود شمارد.
تبصره: در مجمع- از حضرت صادق علیه السلام مروى است که فرمود: انّ موسى همّ بقتل السّامرىّ فاوحى اللّه سبحانه الیه یا موسى لا تقتله فانّه سخىّ «2».
بدرستیکه حضرت موسى خواست سامرى را بکشد، خطاب شد از جانب الهى:
مکش او را به جهت آنکه او سخى مىباشد.
این اشعار است به آنکه صفت سخا و بخشش چقدر در درگاه الهى پسندیده است که سامرى با آنکه سبب گمراهى این عده نفوس شده بود، بخشش او، او را از کشتن نگاهداشت.و نیز حضرت پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله به «عدى» پسر حاتم طائى فرمود.
دفع شد از پدر تو عذاب شدید به سبب سخاوت او «1».
و حضرت صادق علیه السلام فرمود: جاهل سخى افضل من ناسک بخیل:
نادان سخى افضل است از عابد بخیل
[ نظرات / امتیازها ]
قالَ فَما خَطبُکَ یا سامِرِیُّ (95) قالَ بَصُرتُ بِما لَم یَبصُرُوا بِهِ فَقَبَضتُ قَبضَةً مِن أَثَرِ الرَّسُولِ فَنَبَذتُها وَ کَذلِکَ سَوَّلَت لِی نَفسِی (96)
فرمود: بسامری پس چه باعث شد و اینکه امر عظیم را احداث کردی ای سامری گفت: سامری بینا شدم بآنچه که دیگران بینا نشدند باو پس گرفتم یک قبضه خاک از زیر قدم فرستاده خدا پس ریختم در گوساله طلا که ساخته بودم و اینکه نحو نفس من مرا وادار کرد و فریب داد مرا از اثر رسول اثر سمّ مادیان جبرئیل بود که مشاهده کرد که حرکت دارد برداشت (سؤال) سامری از قوم موسی بود و از دریا گذشته بود و فرعون اینکه طرف دریا بود که جبرئیل آمد مقابل اسب فرعون بشرحی که گذشت کجا دست رسی پیدا کرد بخاک زیر سمّ مادیان جبرئیل!
(جواب) مادیان جبرئیل مقابل اسب فرعون همین نحو میرفت تا آخر دریا و مادیان از دریا خارج شد و اسب فرعون رسید بما قبل آخر دریا که آبها بهم وصل شد و تمام غرق شدند و بنی اسرائیل آمدند کنار دریا تماشا میکردند اینکه قسمت که مادیان جبرئیل بیرون دریا آمده بود چشم سامری دید خاک جنبش دارد گفت: بی اثر نیست و اینکه خاک دائما متحرک بود و چون گوساله را ساخت و اینکه خاک را در جوف آن ریخت هوای داخل جوف را بحرکت درآورد و چون میخواست اینکه هوا خارج شود آن صدای خوار از او ظاهر میشد اینکه وسیله شد برای سامری و آن دعوی را نمود، لذا حضرت موسی علیه السلام.
(قالَ فَما خَطبُکَ یا سامِرِیُّ) خطب شأن و فعل عظیم را گویند و پرسش موسی نه از اینکه بود که عمل تو چه بوده چون معلوم بود و مشاهد بود سؤال از اینکه بود که چه باعث شد که اینکه فساد عظیم را در بنی اسرائیل ایجاد کردی.
(قالَ بَصُرتُ بِما لَم یَبصُرُوا بِهِ) بر حسب اتفاق چشمش افتاد دید اینکه خاک متحرک است.
(فَقَبَضتُ قَبضَةً مِن أَثَرِ الرَّسُولِ) که شرحش گذشت.
(فَنَبَذتُها وَ کَذلِکَ سَوَّلَت لِی نَفسِی).
[ نظرات / امتیازها ]