وَ وَرِثَ سُلَیْمانُ داوُدَ وَ قالَ یا أَیُّهَا النَّاسُ عُلِّمْنا مَنْطِقَ الطَّیْرِ وَ أُوتِینا مِنْ کُلِّ شَیْءٍ إِنَّ هذا لَهُوَ الْفَضْلُ الْمُبِینُ «16»
وَ وَرِثَ سُلَیْمانُ داوُدَ: و میراث گرفت سلیمان از داود مال و ملک و پادشاهى را.
تبصره: آیه شریفه دال است بر آنکه پیغمبران، مورّث مال بودهاند مانند توریث غیر ایشان؛ پس حدیث منقول از ابى بکر که پیغمبر فرموده است نحن معاشر الانبیاء لا نورّث مجعول و مناقض آیه شریفه و از درجه اعتبار ساقط است؛ زیرا وقتى حدیث مجعوله، مقابله با قرآن نموده، مردودیت آن ثابت مىشود. چه آنکه مىبینیم در قرآن مجید آیات بسیارى راجع به ارث انبیاء موجود است، و این مىرساند که انبیاء عظام همگى ارث داشتند و وارث آنها بعد از فوت، تصرف در ارث مىکردند، پس مردودیت حدیث ثابت مىشود؛ و لذا حضرت زهرا علیها السّلام در احتجاج خود فرمود: اگر این حدیث صحیح است و انبیا ارث نداشتند، پس این همه آیات ارث در قرآن چیست، از جمله:
وَ وَرِثَ سُلَیْمانُ داوُدَ و در قصه زکریا علیه السّلام فرمود: فَهَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ وَلِیًّا یَرِثُنِی وَ یَرِثُ مِنْ آلِ یَعْقُوبَ و آیات دیگر؛ آنگاه فرمود یا بن ابى قحافة! أ فى کتاب اللّه آن ترث اباک و لا ارث أبى؟ لقد جئت شیئا فریّا! افعلى عمد ترکتم
جلد 10 - صفحه 22
کتاب اللّه و نبذتموه وراء ظهورکم؟
پسر ابى قحافه، آیا در کتاب خداست که تو از پدرت ارث مىبرى و من از پدرم ارث نبرم! عجب افتراء بزرگى بر خدا بستهاید، آیا با علم و دانائى و از روى عمد عمل به کتاب خدا را ترک و قرآن را پشت سر انداختید؟ «1» و لذا عالم محدث ابو بکر احمد بن عبد العزیز جوهرى در کتاب سقیفه، و ابن اثیر در نهایه، و مسعودى در اخبار الزمان و اوسط، و ابن ابى الحدید در جلد چهارم شرح نهج البلاغه و دیگران، خطبه و خطابه حضرت زهراى مظلومه را میان مسجد مجمع عمومى مسلمانان مقابل مهاجر و انصار نقل نموده «2». که مخالفین خود را مجاب، به قسمى که نتوانستند جواب گویند.
تنبیه: حضرت داود علیه السّلام نوزده پسر داشت، هر یک لیاقت نبوت و وراثت داشتند؛ حق تعالى کتابتى از آسمان نازل و چند مسئله در آن ذکر نموده و فرمود:
هر که از اولاد تو این مسائل را جواب دهد بعد از تو وارث ملک باشد. حضرت داود فرزندان و احبار و اشراف را جمع و مسائل را بر فرزندان عرض فرمود: 1- نزدیکترین چیزها کدام است؟ 2- دورترین اشیاء چیست؟ 3- کدام است آنکه انس به او بیشتر است؟ 4- چیست آنکه وحشت از او فزونتر است؟ 5- کدامند آن دو که قائمند؟ 6- کدامند دو مختلف؟ 7- کدامند دو دشمن؟ 8- کدام کار است که عاقبت آن ستوده مىباشد؟ 9- کدام امر است که آخر آن نکوهیده است؟
اولادان از جواب عاجز شدند، سلیمان گفت: اگر اجازه باشد من عرض کنم.
داود علیه السّلام اجازه فرمود، حضرت سلیمان گفت: نزدیکترین چیزها به آدمى آخرت؛ دورترین اشیاء آنچه مىگذرد از دنیا؛ مأنوسترین اشیاء جسد انسان است با روح؛ وحشتناکترین اشیاء بدن خالى از روح؛ قائمان، زمین و آسمان؛ مختلفان، شب و روز؛ دو دشمن، موت و حیات؛ کارى که آخرش نیکو باشد حلماست در وقت غضب؛ و امرى که عاقبتش مذموم است حدّت باشد در وقت غضب.
چون جواب مسائل موافق کتاب منزل بود، اکابر بنى اسرائیل همه به فضل و کمال سلیمان معترف شدند، حضرت داود علیه السّلام ملک به او تسلیم نمود؛ روز دیگر وفات کرد و سلیمان بر تخت نشست.
وَ قالَ یا أَیُّهَا النَّاسُ: و گفت بر شکر نعمت و نشر احسان و کرامت و دعوت مردمان به تصدیق نبوت خود: اى گروه مردمان: عُلِّمْنا مَنْطِقَ الطَّیْرِ: آموخته شدهایم گفتار مرغان را.
تنبیه: نطق و منطق متعارف، هر لفظى است که تعبیر کرده مىشود به آواز ما فى الضمیر، خواه مفرد باشد خواه مرکب؛ و گاهى اطلاق کنند بر مطلق اصوات بر سبیل تشبیه یا بالتبع مثل نطقت الحمامة زیرا اصوات حیوانیه از حیثیت آنکه تابع تخیلات است نازل منزله عبارات است خصوصا صوتى که متفاوت اختلاف اغراض بر وجهى که از آن مفهوم شود آنچه تمنا و غرض حیوان است، و یا اطلاق منطق بر اصوات طیور به اعتبار این باشد که هر جمعى از آنها را آوازى است که انسان از آن فهم معانى و اغراض مىکند. یا به اعتبار آنکه حضرت سلیمان علیه السّلام به عطاى الهى آواز آنها را مىفهمید مانند کلام آدمیان، چنانکه تفسیر منهج نقل نموده از جمله:
بلبلى بر شاخى صدائى نمود، سلیمان فرمود مىگوید: اکلت [نصف] تمرة فعلى الدّنیا العفا خوردم نصف خرما، خاک بر سر دنیا! فاخته آواز نمود، فرمود مىگوید: لیت هذا الخلق لم یخلقوا کاشکى این خلایق خلق نشدى.
طاوس به فریاد آمد، فرمود: مىگوید کما تدین تدان هر چه بکنى مکافات آن بیابى.
هدهد آواز داد، فرمود مىگوید: استغفروا اللّه یا مذنبون اى گناهکاران طلب آمرزش کنید از خدا.
خطاف «1» صدا کرد، فرمود مىگوید: قدّموا خیرا تجدوه نیکوئى را از پیش فرستید تا آن را یابید.
لاشخور مىگوید: سبحان ربّى الاعلى ملأ سمائه و ارضه.
حدأه «1» گوید: کلّ شىء هالک الّا اللّه هر چیزى فنا شود مگر خداى تعالى.
قطا «2» گوید: من سکت سلم هر که سکوت کرد سالم ماند.
ببغاء «3» گوید: «ویل لمن الدنیا همّه» واى بر کسى که همت او دنیا باشد.
خروس گوید: «اذکروا اللّه یا غافلین» «4» یاد خدا کنید اى غافلان.
نسر «5» گوید: «یابن ادم عش ما شئت آخرک الموت» اى پسر آدم زندگانى کن هر چه خواهى که آخرت مرگ است.
عقاب گوید: «فى البعد من النّاس انس» دورى از مردمان آرمیدن حواس است.
ضفدع گوید: «سبحان ربّى القدّوس».
باز گوید: «سبحان ربّى العظیم و بحمده».
هزار دستان گوید: «سبحان الخالق الدّائم».
غراب، نفرین نماید بر گمرکچى «6».
وَ أُوتِینا مِنْ کُلِّ شَیْءٍ: و داده شدیم یعنى من و پدرم، یا مرا عطا کردهاند از هر چیز. مراد کثرت علم باشد، یا هر چیزى که انبیا و ملوک را مىباشد از علم و مملکت. إِنَّ هذا لَهُوَ الْفَضْلُ الْمُبِینُ: بدرستى که این عطا هر آینه افزونى است آشکارا و تفضّلى هویدا که بر هیچکس مخفى نیست.
على بن ابراهیم قمى از حضرت صادق علیه السّلام روایت نموده که عطا نمود خداى تعالى سلیمان بن داود را با علم او معرفت منطق به هر زبان و معرفت لغات و منطق پرندگان و چهارپایان و درندگان، و هر گاه در جنگ بود تکلم مىنمود به فارسى، زمانى که مىنشست براى حکام و لشکر و اهل مملکت خود تکلم مىنمود به رومى، وقتى با زنان خود خلوت مىکرد تکلم مىنمود به سریانى و نبطى، هرگاه در محراب مىشد براى مناجات پروردگار تکلم مىنمود به عربى،
و هرگاه مىنشست براى وفود و خصماء تکلم مىنمود به عبرانى
[ نظرات / امتیازها ]
وَ وَرِثَ سُلَیمانُ داوُدَ وَ قالَ یا أَیُّهَا النّاسُ عُلِّمنا مَنطِقَ الطَّیرِ وَ أُوتِینا مِن کُلِّ شَیءٍ إِنَّ هذا لَهُوَ الفَضلُ المُبِینُ «16»
وارث برد سلیمان داود را و گفت یا ایها النّاس- خطاب به تمام افراد بشر- خداوند به ما تعلیم فرمود زبان پرندگان را و عنایت فرمود از هر چیزی محققا در اینکه تعلیم و عنایت هر آینه او فضل آشکار است.
(وَ وَرِثَ سُلَیمانُ داوُدَ) اینکه جمله سنگی است که به دهان کسانی میخورد که صدیقه طاهره را ممنوع از فدک کردند و متمسک به حدیث مجعول خود شدند که پیغمبر فرمود «نحن معاشر الأنبیاء لا نورث درهما و دینارا و کلما ترکناه صدقه» و همچنین آیه زکریا که دعاء کرد فَهَب لِی مِن لَدُنکَ وَلِیًّا یَرِثُنِی وَ یَرِثُ مِن آلِ یَعقُوبَ (مریم آیه 5 و 6) و حضرت سلیمان آنچه داود داشت از مال و دولت و ملک و نبوت و علم به میراث باو رسید و مطلب دیگر اینکه که بعضی از عامه و سایر فرق شیعه اشکال کردند در امامت حضرت جواد و حضرت هادی و حضرت بقیة اللّه که اینها در سن طفولیت به مقام امامت نائل شدند بلکه در اولیت ایمان امیر المؤمنین که سیزده ساله بود که پیغمبر مبعوث شد جواب: آنها اینکه که حضرت سلیمان و یحیی و عیسی در سن طفولیت و صباوت بلکه در گهواره مقام نبوت پیدا کردند و در کافی مسندا از حضرت صادق (ع) روایت کرده فرمود
«ان داود ورث علم الانبیاء و ان سلیمان ورث داود و ان محمدا (ص) ورث سلیمان و انا ورثنا محمدا (ص) و ان عندنا صحف ابراهیم و الواح موسی الحدیث»
بلکه در باب زیارات متواتر است که اینها وارث آدم و نوح و ابراهیم و موسی و عیسی و محمّد (ص) بودند.
(وَ قالَ یا أَیُّهَا النّاسُ عُلِّمنا مَنطِقَ الطَّیرِ) مجرد طیر نبود بلکه زبان تمام حیوانات و نباتات و جمادات را میدانست چنانچه در حق داود گذشت که خطاب به جبال و طیور شد که با داود تسبیح بگویند و به آهن که نرم شود وَ سَخَّرنا مَعَ داوُدَ الجِبالَ یُسَبِّحنَ وَ الطَّیرَ (انبیاء آیه 79) و اینکه آیه و بسیاری از آیات صریح در اینکه است که تمام موجودات عقل و شعور و معرفت دارند و تسبیح و تقدیس حق میکنند وَ إِن مِن شَیءٍ إِلّا یُسَبِّحُ بِحَمدِهِ وَ لکِن لا تَفقَهُونَ تَسبِیحَهُم (اسراء آیه 46) بلی متمردین از جن و انس خارج هستند چنانچه میفرماید:
أَ لَم تَرَ أَنَّ اللّهَ یَسجُدُ لَهُ مَن فِی السَّماواتِ وَ مَن فِی الأَرضِ وَ الشَّمسُ وَ القَمَرُ وَ النُّجُومُ وَ الجِبالُ، وَ الشَّجَرُ وَ الدَّوَابُّ وَ کَثِیرٌ مِنَ النّاسِ وَ کَثِیرٌ حَقَّ عَلَیهِ العَذابُ (حج آیه 18) تفسیرش گذشت.
(وَ أُوتِینا مِن کُلِّ شَیءٍ) هر چه طلب کردیم و درخواست نمودیم بما عنایت فرمود.
(إِنَّ هذا لَهُوَ الفَضلُ المُبِینُ) بنده هیچ گونه استحقاق نعمتی ندارد آنچه باو عطا
میشود از راه تفضل است چه در دنیا و چه در آخرت فقط قابلیت میخواهد خداوند در محل غیر قابل تفضل نمیکند بلی در بلاهای الهی و عذاب استحقاق میخواهد غیر مستحق را خردلی عذاب نمیکند.
فذلکه: شب جمعهای بود در چندی قبل در عالم رؤیا خدمت حضرت سلیمان مشرف شدم عرض کردم یا نبی اللّه یک نفر از علماء در مقام افضلیت حضرت خاتم بر تمام انبیاء بیاناتی دارد از آدم و من دونه تا باسم مبارک شما میرسد میگوید (کم فرق بین من عرض علیه مفاتیح الدنیا فلم یقبلها و بین من قال وَ هَب لِی مُلکاً لا یَنبَغِی لِأَحَدٍ مِن بَعدِی (ص آیه 34) فرمود ما هم برای دنیا نخواستیم عرض کردم چرا لا ینبغی لاحد من بعدی به دیگران هم تفضل فرماید فرمود اینکه معنی نیست که به دیگران ندهی بهر که هر چه اراده کنی تفضل کن بمن بیشتر و بالاتر مرحمت فرما چنانچه شما در دعاء کمیل میگوئید
«و اجعلنی من احسن عبادک نصیبا عندک و اقربهم منزلة منک و اخصهم زلفة لدیک»
عرض کردم در قرآن دارد شما شیاطین را غل و زنجیر میکردید وَ آخَرِینَ مُقَرَّنِینَ فِی الأَصفادِ (ص آیه 37) فرمود:
غلهای آنها غیر از اینکه غلها است.
[ نظرات / امتیازها ]