این آیه شریفه، حجتى را از مشرکین حکایت مىکند که بر نبود بعث و قیامت اقامه کردهاند و اساس آن بر استبعاد است و حاصلش این است که: چگونه ممکن است ما از دل زمین به صورت انسانى تام الخلقه درآییم، همانطور که الآن هستیم، با اینکه بعد از مردن مىدانیم که همه خاک مىشویم و پدرانمان نیز همه خاک شدند؟
و جمله «لَقَدْ وُعِدْنا هذا نَحْنُ وَ آباؤُنا مِنْ قَبْلُ» (نمل/68) حجتى دیگر است از ایشان، که اساس آن نیز بر استبعاد است و آن این است که: این بعث را قبلا هم انبیاى گذشته به ما و به پدران ما وعده دادند و چیز نو ظهورى نیست، بلکه خیلى قدیمى است و اگر درست بود و خبرى صادق بود تا به امروز اتفاق مىافتاد و مردم گذشته از قبرهایشان برمىخاستند، و چون برنخاستند، مىفهمیم که جزو خرافاتى است که گذشتگان آن را درست کردهاند، چون آنان خیلى در جعل اوهام و خرافات و شنیدن داستانهاى خرافى علاقهمند و حریص بودند.
[ نظرات / امتیازها ]