● مراد از قضاى خدا و رسول (صلیاللهعلیهوآلهوسلم)
سیاق، شهادت مىدهد بر اینکه مراد از قضاء، قضاء تشریعى، و گذراندن قانون است، نه قضاء تکوینى، پس مراد از قضاى خدا، حکم شرعى او است که در هر مسالهاى که مربوط به اعمال بندگان است مقرر داشته، و بدان وسیله در شؤونات آنان دخل و تصرف مىنماید، و البته این احکام را به وسیله یکى از فرستادگان خود بیان مىکند.
و اما قضاى رسول او، به معناى دومى از قضاء است، و آن عبارت است از اینکه رسول او به خاطر ولایتى که خدا برایش قرار داده، در شانى از شؤون بندگان، دخل و تصرف کند، هم چنان که امثال آیه «النَّبِیُّ أَوْلى بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ» (احزاب/6) از این ولایت که خدا براى رسول گرامى اسلام قرار داده خبر مىدهد.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : و به حکم آیه مذکور، قضاى رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) قضاى خدا نیز هست، چون خدا قرار دهنده ولایت براى رسول خویش است، و او است که امر رسول را در بندگانش نافذ کرده.
و سیاق جمله «إِذا قَضَى اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَمْراً»، از آنجایى که یک مساله را هم مورد قضاى خدا دانسته و هم مورد قضاى رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم)، شهادت مىدهد بر اینکه مراد از قضاء، تصرف در شانى از شؤون مردم است، نه جعل حکم تشریعى که مختص به خداى تعالى است، (آرى رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) جاعل و قانونگذار قوانین دین نیست، این شان مختص به خدا است، و رسول او، تنها بیان کننده وحى او است، پس معلوم شد که مراد از قضاى رسول، تصرف در شؤون مردم است).
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان: ج16، ص: 480 و 481 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : حکم |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● ولایت خدا و رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) بر مؤمنین
این آیات یعنى آیه «وَ إِذْ تَقُولُ لِلَّذِی أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِ -تا آیه- وَ کانَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیماً» (احزاب/37-40) درباره داستان ازدواج رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) با همسر زید است همان زیدى که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) او را به عنوان فرزند خود پذیرفته بود، و بعید نیست که آیه اولى هم که مىفرماید: «وَ ما کانَ لِمُؤْمِنٍ وَ لا مُؤْمِنَةٍ ...» از باب مقدمه و توطئه براى آیات بعدش باشد.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان: ج16، ص: 481 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : اطاعت صحیح- پیروی صحیح |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● وجوب تبعیت از امر خدا و رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم)
ضمیر جمع در جمله «لَهُمُ الْخِیَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ»، به مؤمن و مؤمنه بر مىگردد، و مراد از آن دو کلمه، همه مؤمنین و مؤمنات هستند، چون در سیاق نفى قرار گرفتهاند، و اگر نفرمود: «ان یکون لهم الخیرة فیه»، بلکه کلمه «من امرهم» را اضافه کرد با اینکه قبلا کلمه «امرا» را آورده بود، و حاجتى به ذکر دومى نبود، براى این است که بفهماند منشا توهم اینکه اختیار دارند، این است که امر، امر ایشان، و کار، کار ایشان است، و این توهم را رد نموده مىفرماید: با اینکه کار، کار خود ایشان است، در عین حال اختیارى در آن ندارند.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : معناى آیه این است: احدى از مؤمنین و مؤمنات حق ندارند در جایى که خدا و رسول او در کارى از کارهاى ایشان دخالت مىکنند، خود ایشان باز خود را صاحب اختیار بدانند، و فکر کنند که آخر کار مال ماست، و منسوب به ما، و امرى از امور زندگى ماست، چرا اختیار نداشته باشیم؟ آن وقت چیزى را اختیار کنند، که مخالف اختیار و حکم خدا و رسول او باشد، بلکه بر همه آنان واجب است پیرو خواست خدا و رسول باشند، و از خواست خود صرفنظر کنند.
این آیه شریفه هر چند عمومیت دارد، و همه مواردى را که خدا و رسول حکمی بر خلاف خواسته مردم دارند شامل مىشود، اما به خاطر اینکه در سیاق آیات بعدى قرار دارد، که داستان ازدواج رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) با همسر پسر خواندهاش زید را بیان مىکند، مىتوان گفت به منزله مقدمه براى بیان همین داستان است، و مىخواهد به کسانى که به آن جناب اعتراض و سرزنش مىکردند، که داستانش در بحث روایتى این فصل خواهد آمد، پاسخ دهد، که این مساله ربطى به شما ندارد، و شما نمىتوانید در آنچه خدا و رسول حکم مىکند مداخله کنید.
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان: ج16، ص: 481 و 482 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : اطاعت صحیح- پیروی صحیح |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● امتناع زید از ازدواج با زینب بنت جحش و یا ام کلثوم از ازدواج با زید
1-رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) زینب دختر جحش را براى زید بن حارثه خواستگارى کرد، و او قبول نمىکرد، و مىگفت: حسب و نسب من آبرومندتر، و بهتر از حسب و نسب اوست، و این حرف را بر حسب طبیعت تندى که داشت با خشونت گفت: لذا آیه شریفه نازل شد که «وَ ما کانَ لِمُؤْمِنٍ وَ لا مُؤْمِنَةٍ ...».
2- از ابن زید روایت شده که گفت: این آیه در شان ام کلثوم، دختر عقبة بن ابى معیط نازل شده، وى اولین زنى بوده که در راه خدا مهاجرت کرد، و خود را به رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) بخشید، و رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) او را به زید بن حارثه تزویج کرد، و او و برادرش خشمناک شده، و ام کلثوم گفت ما خود رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) را مىخواستیم، او ما را به غلامش تزویج کرد، و آیه شریفه در پاسخ او نازل شد.
علامه طباطبایی: این دو روایت به تطبیق شبیهتر است تا به سبب نزول.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : 1-این روایت را الدر المنثور (ج 5، ص 200) از ابن جریر از ابن عباس نقل کرده است.
2-این روایت را الدر المنثور (ج 5، ص201 ) از ابن ابى حاتم از ابن زید نقل کرده است.
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان: ج16، ص: 488 |
قالب : روایی |
موضوع اصلی : ازدواج- نکاح- زناشویی |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.