عیسی به دست یهودیان از دنیا نرفته، نه به کشتن و نه به دار آویخته شدن، بلکه امر بر یهود مشتبه شد و غیر مسیح را به خیال اینکه مسیح است گرفتند. و در روایات آمده که خدای تعالی قیافه و شکل مسیح (علیهالسلام) را بر شخص دیگر انداخت و این باعث شد که (اشتباها) او را بگیرند و به جای عیسی (علیهالسلام) به قتل برسانند.
توضیح : در سابق یعنی در سوره آل عمران آنجا که سخن از داستان عیسی (علیهالسلام) بود گفتیم که یهودیان اختلاف کردهاند در اینکه عیسی (علیهالسلام) را به چه شکلی کشتند، آیا او را به دار آویختند؟ و یا کشتند و به دار نزدند؟ شاید اینکه در آیه مورد بحث اول فرموده که گفتند: ما او را کشتیم و سپس از کشتن و به دار زدن او سخن گفته و فرموده: نه او را کشتند و نه به دارش زدند، برای این بوده که چون مقام، مقام رد دعوی آنان بوده، خواسته همه اقسام دعوی آنان را رد کند، بطوری که دیگر هیچ تردیدی نماند.
آری از آنجا که دار زدن نوع خاصی از شکنجه دادن به مجرمین بوده و در همه موارد ملازم با قتل نبوده، لذا اگر این کلمه بیان نداشته باشد کشتن به ذهن تبادر نمیکند بلکه شنونده احتمال میدهد که او را زنده به دار زده و زنده هم پائین آورده باشند و چون خود یهودیان در کیفیت کشتن عیسی (علیهالسلام) اختلاف کردهاند، لذا در آیه شریفه کافی نبود بفرماید: او را نکشتند، چون ممکن بود یهودیان این کلام خدا را تاویل نموده، بگویند: بله او را بطور عادی نکشتیم بلکه به دارش آویختیم، به همین جهت خدای سبحان بعد از آنکه فرمود: او را نکشتند اضافه کرد که: و به دارش نیاویختند تا کلام حق صراحت را اداء کرده باشد و بطور نص صریح فهمانده باشد که عیسی به دست یهودیان از دنیا نرفته، نه به کشتن و نه به دار آویخته شدن، بلکه امر بر یهود مشتبه شد و غیر مسیح را به خیال اینکه مسیح است گرفتند و کشتند و یا به دار زدند و این واقعه خیلی هم بعید نیست بلکه امری عادی است، چون در جوامع وحشی و همجی و مخصوصا در موقعی که اجتماع هجوم میآورند تا شخص مورد نظرشان را به قتل برسانند بسیار میشود که در اثر غوغا مجرم حقیقی گم میشود و غیر مجرم به جای مجرم کشته میشود و اتفاقا در داستان عیسی (علیهالسلام) مباشرین قتل اطرافیان آن جناب نبودند تا او را به خوبی بشناسند بلکه لشگریان روم مباشر این عمل شدهاند و معلوم است که رومیان معرفتی کامل به حال و وضع آن جناب نداشتهاند پس ممکن است که شخص دیگری را دستگیر کرده و به قتل رسانده باشند و با این حال در روایات آمده که خدای تعالی قیافه و شکل مسیح (علیهالسلام) را بر شخص دیگر انداخت و این باعث شد که او را بگیرند و به جای عیسی (علیهالسلام) به قتل برسانند.
و بسا از محققین تاریخ گفتهاند: داستانهای تاریخی که در این مساله ضبط شده و حوادثی که با دعوت آن جناب ارتباط داشته و داستانهائی که تاریخ از حکام و داعیان معاصر عیسی (علیهالسلام) ضبط کرده، همه با دو تن انطباق دارند که نام هر دو مسیح بوده و بین آن دو بیش از پانصد سال فاصله بوده است، مسیح اول مسیح حقیقی و پیامبر خدا بوده که کشته نشده و مسیح دوم مردی باطل گو بوده که به دار آویخته شده و از نظر این محقق به همین دلیل تاریخ میلادی که فعلا در بین مسیحیان معروف است، مورد تردید و شک قرار گرفته.
و بنا بر این نظریه پس آنچه قرآن کریم در این باره فرموده یعنی مساله تشبیه، منظور از آن، تشبیه مسیح بن مریم با مسیح مصلوب و به دار آویخته شده است -و خدا داناتر است-.
[ بستن توضیحات ]