1)
رمضانی (داور) : مقید کردن جمله" فَیَکْشِفُ ما تَدْعُونَ إِلَیْهِ" به جمله" إِنْ شاءَ" براى این بود که قدرت مطلقه خداى سبحان را برساند، و بفهماند که براى خداى متعال چنین قدرتى هست که حتى گرفتاریهاى اخروى را هم که در آن تردیدى نیست رفع کند، زیرا درست است که قضاى حتمى خدا، وقتى امرى را واجب نمود حتمى مىشود، و لیکن آن طور هم نیست که قدرت بر ترک را هم از خود سلب نماید، پس قدرت او در هر چیز، چه مورد قضایش باشد و چه نباشد مطلقه است، گر چه عملا همیشه ایجاد و آوردن چیزهایى را مىخواهد که قضاى حتمى بر آنها کرده و وعده جزمى به آوردن آنها داده و هرگز خلف وعده نمىکند، و لیکن در عین حال قدرت بر نخواستن هم دارد (دقت بفرمائید).
فساد اشکالى که بر آیه شده است، این است که: از آیه مورد بحث استفاده مىشود که خدا اگر بخواهد دعاى کفار را مستجاب نموده و عذاب را از آن برمىدارد، و حال آنکه این سخن مخالف است با مطلبى که نصوص کتاب و سنت بر آن دلالت دارد، و آن این است که تردیدى در قیامت نبوده و چارهاى جز وقوعش نیست، و همچنین چیزى از عذاب استیصال جلوگیرى نمىکند، چنان که آیه" وَ ما دُعاءُ الْکافِرِینَ إِلَّا فِی ضَلالٍ- و دعاى کفار جز در ضلالت نیست" «غافر/50» بر آن دلالت دارد.
و اما آیه" وَ ما دُعاءُ الْکافِرِینَ إِلَّا فِی ضَلالٍ"؟ مراد از آن دعائى است که کفار در
جهنم به منظور رفع عذاب و تخفیف آن مىکنند، و معلوم است که با قطعى بودن حکم و حتمى بودن قضا دیگر دعاى واقعى محقق نمىشود، زیرا از خدا خواهش کردن اینکه:" خدایا مخلوقات را از قبرها مبعوث مکن و یا اهل جهنم را در جهنم عذاب مفرما" به منزله این است که از خدا خواهش شود که:" اى خدا تو خدا مباش" براى اینکه معناى الوهیت خدا همین است که خلق بر طبق اعمالشان به سوى او بازگشت کنند. بنا بر این چنین دعاهایى فقط صورت دعا را داشته و از حقیقت معناى آن خالى است.
از این روى دعائى که در جمله" وَ ما دُعاءُ الْکافِرِینَ إِلَّا فِی ضَلالٍ" است، دعائى است که کفار در عین کفر کردهاند. آرى، گر چه ممکن است در دنیا با توبه و ایمان به خدا ملکه کفر را از دل پاک کنند، و لیکن روز قیامت ممکن نیست بتوانند آن را از دلها زایل گردانند. پس اینکه در قیامت و یا در جهنم از خدا مىخواهند که عذاب را از آنان بر طرف سازد این دعایشان نظیر همان دروغهایى است که در قیامت به خداى خود مىگویند و خداوند از آنان چنین حکایت کرده:" وَ اللَّهِ رَبِّنا ما کُنَّا مُشْرِکِینَ". همانطورى که چنین دروغهایى را در عین اینکه مىدانند فایده ندارد، مىگویند، و نمىتوانند نگویند، زیرا رذیله دروغ در دنیا ملکه آنان شده، و در دلهایشان رسوخ کرده، و لذا در قیامت هم که روز افشاء و بیرون ریختن اسرار درونى است، از آن چشم نمىپوشند، همچنین است درخواست رفع عذابشان، و همچنین خوردن و آشامیدن و سر و صدایى که در جهنم با یکدیگر دارند و نمىتوانند نداشته باشند.