از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، شما هم می توانید نکته ای در سايت ثبت کنید، تا با نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود.
  داستان عمار در جنگ صفین - داريوش بيضايي
روزی رسول اکرم ﷺبه عمار فرمود: غیبت حضرت ولی عصر طولانی است و از آنحضرت طایفه ای دیگر از مردم آخر الزمان ثابت و برقرار بر حضرتش میمانند و خارج و ظاهر گردد و دنیا را پر از عدل و داد کند پس از آنکه دنیا مملو از جور و ستم بوده و جهاد میکند بر تاویل قرآن چنانکه من بر تنزیل قرآن جهاد نمودم و نام او نام من است و شباهت تام بمن دارد.
سپس فرمود: ای عمار بزودی پس از من فتنه هائی برپا شود, هر گاه فتنه ای برخاست از عـــلی پیروی کن, عـــلی با حق است و حق با عـــلی است.
ای عمار بهمین زودی پس از من در رکاب عـــلی با ناکثین و مارقین جهاد میکنی و آن فرقه گمراه و یاغی تو را میکشند. عمار میگوید عرض کردم ای رسول خـــدا آیا این جهاد با رضای خـــدا و شما است فرمود بلی با رضای خـــدا و رضای من است.
ای عمار آخرزاد تو از دنیا شربتی از شیر میباشد.
عمار میگوید در جنگ صفین از امیرالمؤمنین ع اجازه خاستم تا بمیدان کارزار بروم فرمود: تامل کن خـــدا تو را رحمت کند, بعد از ساعتی مجدداً اجازه خواستم باز فرمود: اندکی تامل کن, عاقبت مرتبه سوم اجازه داد ولی گریه بسیاری نمود, حضورش عرض کردم مگر امروز همان روز موعود که پیغمبر اکرم ﷺ بمن وعده داده بود نیست؟ دیدم امیرالمؤمنین ع از اسب خود فرود آمد دست بگردن من انداخت و با من وداع کرد و فرمود: ای عمار خـــداوند از جانب پیغمبرش و از طرف من جزای خیر بتو عطا بفرماید تو خوب اصحاب و برادری بودی, من از گریه آنحضرت متاثر شدم و بگریه افتادم و حضورش عرض کردم ای امیرالمؤمنین ع سوگند به خـــدا پیروی نکردم از شما مــگر از روی معرفت و بینائی و شنیدم از پیغمبر خـــدا که بمن فرمود بعد از من فتنه هائی بر پا خواهد شد هرگاه ان فتنه ها را مشاهده نمودی ملازم با علی و از حزب او باش و بدان عـــلی با حق و حق با عـــلی است و بزودی پس از من در رکاب عـــلی با ناکثین و مارقین جهاد میکنی و ای امیر المؤمنین ع خــداوند از طرف اسلام بشما جزای خیر عطا فرماید بهترین جزائی که به این مردم امر و نواهی و احکام خـــدا و دین اسلام امر فرمودید عطا فرماید. پس از آن سوار اسبم شدم و آنحضرت هم سوار شد و عمار به میدان مبارزه رفت و بر اصحاب معاویه ملعون حمله کرد و هیجده نفر از آنها را به جهنم واصل کرد و در این میان شربت آبی طلبید, اما آب نبود در عوض باو شیر دادند گفت این همان عهدیست که پیغمبر اکرم ﷺ بمن فرموده بود که آخرزاد تو از دنیا شربتی از شیر است, عاقبت دو نفر از اهل شام نیزه ای باو زدند و شهیدش کردند, چون شب شد امیرالمؤمنین ع در میان کشتگان قدم میزد به بالین عمار رسید سر او را بدامن گرفت و گریه بسیاری نمود و اشعار ذیل را در بالین او سرود:
الا ایها الموت الذی لیس تارکی
ارحنی فقد افنیت کل خلیلی
ایا موت کم هذا لتفرق عنوه
فلست تبقی خله لخلیل
اراک بصیرا بالذین احبهم
کانک تمضی نحوهم بدلیل
ای مرگی که رها نخواهد کرد مرا, نابود کردی تمام دوستان مرا, بیا و مرا هم از این زندگی راحت نما, ای مرگ تا چه اندازه به قهر و غلبه تفرقه و جدائی میافکنی و باقی نگذاشتی هیچ دوستی و حبیبی را برای محبوبش و میبینم تو آگاه و بینائی به دوستان من گویا دلیل و راهنمائی تو را بدوستداران من هدایت میکند. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر هفت جلدی جامع قرآن بقلم و جمع آوری مرحوم علامه سید ابراهیم بروجردی قالب : روایی موضوع اصلی : اصحاب پیامبر گوینده : بیضائی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.