[ همه تفسیر ها ]
تفسیر های داريوش بيضايي (31 مورد)
● سوره لیل آیه 1 - تفسیر هفت جلدی جامع قرآن بقلم و جمع آوری مرحوم علامه آیت الله حاج سید ابراهیم بروجردی
قوله تعالی (وَ اللَّیْلِ إِذا یَغْشی وَ النَّهارِ إِذا تَجَلَّی وَ ما خَلَقَ الذَّکَرَ وَ الْأُنْثی إِنَّ سَعْیَکُمْ لَشَتَّی)
پروردگار در این آیات سوگند یاد کرد بشب تار چون روز را فرا گیرد و جهانرا در پرده سیاه بپوشاند و بروز چون روشن شود و نیز قسم یاد کرد بذات مقدس خود و مخلوقات عالم را نر و ماده آفرید برای تناسل و توالد و سعی و کوشش مکلفین و مردم مختلف است بعضی سعی میکنند که خود را از آتش دوزخ آزاد کنند و یعض دیگر سعی میکنند گردن خود را به ببندند به طایفه ای کوشش میکنند در نجات خود و طایفه دیگر در هلاک خویش.
پیغمبر اکرم (ص) فرمود مردم دو طایفه هستند یکی آنکه سعی مینماید خوذ را بخرند و آزاد نمایند و دیگر آنکه خود را بفروشد و هلاک کند.
علی بن ابراهیم از محمد بن مسلم روایت کرده که از حضرت باقر (ع) تاُویل آیه فوق سوال نمودم فرمود مراد از لیل اولی و دومی است که پوشید تاریکی جهل و ستم آنها روشنایی امیرالمومنین (ع) را در خلافتیکه برای خودشان تشکیل دادند و حق آن بزرگوار را غصب نمودند و آن حضرت صبر کرد تا دولت آنها بپایان رسید و مقصود از نهار وجود مقدس جضرت قائم آل محمد(ص) است چون ظاهر شود باطل را محو نماید و از بین ببرد و در قرآن خداوند مثلهایی زده برای مردم و مخاطب قرآن پیغمبر اکرم(ص) و ما ائمه هستیم و مثلهای قرآن را جز ما ائمه کسی نمیداند و نمیفهمد و مراد آن است که خداوند لیل را مثال زده بمنافقین و دشمنان آل محمد (ص) و نهار را مثل زده به امیرالمومنین (ع) و اولاد گرام آن حضرت.
● سوره عنکبوت آیه 1 - تفسیر هفت جلدی جامع قرآن بقلم و جمع آوری مرحوم علامه آیت الله حاج سید ابراهیم بروجردی
الم حرفی از حروف اسم اعظم پروردگار است پیغمبر آن را ترکیب نموده اسم اعظم از آن حاصل میشود..
● سوره تکاثر آیه 1 - تفسیر هفت جلدی جامع قرآن بقلم و جمع آوری مرحوم علامه آیت الله حاج سید ابراهیم بروجردی
أَلْهاکُمُ التَّکاثُرُ حَتَّی زُرْتُمُ الْمَقابِرَ کَلاَّ سَوْفَ تَعْلَمُونَ ثُمَّ کَلاَّ سَوْفَ تَعْلَمُونَ کَلاَّ لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْیَقینِ لَتَرَوُنَّ الْجَحیمَ ثُمَّ لَتَرَوُنَّها عَیْنَ الْیَقینِ ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعیمِ
مشغول کرد شما را بسیاری اموال و فرزند و قبیله و از یاد خدا و مرگ غافل داشته است تا اینکه بزیارت اهل قبور رفتید و بجای آنکه عبرت بگیرید به قبرهای مردگان خود با هم فخر و مباهات میکردید.
این آیات نازل شده در باره دو قبیله از قریش بنی عبد مناف و بنی سهیل بن عمر و بن مصیص بن کعب آنها با یکدیگر فخر و مباهات میکردند و هر یکی از اینان میگفت اشراف و بزرگان ما بیشترند بنی عبد مناف اشراف حود را شماره کردند و غالب شدند بنی سهیل بآنها گفتند بیایید نت بگورستان برویم و گورها را بشماریم تا بدانید گورهای اشراف ما بیشتر است یا گوره های اشراف شما.
نه چنین است شما از یاد خدا و مرگ غافل هستید بزودی خواهید دانست در گور پس از مرگ چه سختیها در پیش دارید بازهم در قیامت خواهید دانست با چه عذابی روربرو میشوید تکرار آیه برای تاکید است و دیگر اشاره بعذاب و قبر و عذاب و دوزخ است.
امیرالمومنین(ع) فرمود پیش از نزول آیه جماعنی شک داشتند در عذاب قبر چون آیه نازل شد یقین پیدا کردند که در قبر هم انسان را عذاب خواهند کرد آنگاه فرمود اگر بطوریقین میدانستند چه حادثه بزرگی در پیش دارید هرگز در اثر بازیچه دنیا از عالم آخرت غافل نمی شدید البته پس از مرگ دوزخ را مشاهده خواهید کرد آنگاه آنرا بعین یقین یعنی به رای العین خواهید دید.
لطیفه از برای یقین سه مرتبه است علم الیقین و عین الیقین و حق الیقین در این سوره دو مرتبه بیان فرموده یکی علم الیقین چنانکه فرمود لو تعلمون علم الیقین لترون الجحیم و فرمود ثم لترونها عین الیقین و مرتبه سوم را در سوره واقعه بیان نموده در آیه 94 و 95 میفرماید و تسلیه جحیم ان هذا لهو حق الیقین برای توضیح و فرق مراتب سه گانه مثل زدند آنها را بآتش, گفته اند هر چه بتوسط نور آتش دیده میشود بمنزله علم الیقین است و معاینه و دیدن جرم آتش که نوردهنده است بمثابت عین الیقین باشد و تاثیر آتش در آنچه میرسد و میسوزاند و محو میکند و آتش صرف میماند بمثل حق الیقین است و عذاب دوزخ چون از دور دیده میشود بعلم الیقین آنرا دیده و چنانکه از نزدیک ببیند آنرا بعین الیقین دیده و چون داخل دوزخ شود و سوخته گردد بمرتبه حق الیقین دوزخ را مشاهده نموده و روز قیامت باز میپرسند از نعمتهای خداوند که باو عطا فرموده.
ابن بابویه از ابراهیم بن عباس روایت کرده که روزی حضور حضرت رضا(ع) شرفیاب شدم و آنحضرت میفرمود نعمت حقیقی در دنیا وجود ندارد بعضی از فقها حضورش عرض کردند پس معنای آیه ثم لتسئلن یومئذ عن النعیم چیست؟ مگر مراد از این نعمت اظعمه و آب سرد گوارا نیست؟ حضرت رضا(ع) حالش تغییر پیدا کرد و فرمود شما مردم از نزد خود چنین تفسیر میکنید در محضر پدرم مذاکره تفسیر آیه شد بعضی از مردم گفتند مراد آب سرد است و بعض دیگر گفتند خواب گوارا است و طایفه ای عقیده داشتند عیال نیکو و صاحب جمال است, پدرم در غضب شد و فرمود هرگز خداوند از بندگان خود سوال نمیکند آنچه به آنها عطا نموده و منت بر ایشان نمیگذارد منت گذاشتن از مخلوق قبیح است چه رسد بخالق و پروردگار دانا و توانا.
نعیم در این آیه دوستی و ولایت ما اهل بیت پیغمبر است که خداوند را پرستش میکنند از آن پس از سوال کردن توحید و نبوت و هر بنده ای وفات کرد و مراعات نمود موالات بهشتی پیغمبر اکرم(ص) به امیرالمومنین(ع) فرمود یا علی (ع) نخست چیزیکه از انسان پس از مرگش سوال میکنند شهادت لااله الاالله و محمد رسول الله و علی ولی المومنین میباشد هر کس اعتقاد به اینها داشته و اقراربه این سه شهادت کرد اقرار و اعتقاد او میکشاند او را بسوی نعمتهای بهشتی که هرگز نابودی و زوال پذیر برای آنها نیست و از مخالفین ابو نعیم حافظ از صحابه پیغمبر اکرم(ص) معنای نعیم را سوال نمودیم فرمود ولایت علی بن ابیطالب است و حضرت رضا(ع) فرمود شاهد بر اینکه مراد از نعیم ولایت و محبت ما اهل بیت است آیه وقفوهم انهم مسئولون میباشد.
عیاشی از حضرت صادق(ع) روایت کرده که ابوحنیفه از حضرتش سوال کرد معنای آیه را باو فرمود نزد تو چه مراد است عرض کرد قوت طعام و آب, فرمود اگر خداوند موفق کند تو را تا توقف نمایی در قیامت حضور او آیا از تو سوال میکند هر لقمه ایکه خورده ای و چنانچه بخواهد این سوالات را بنماید بطول انجامد, ابوحنیفه گفت پس چیست معنای نعیم فرمود ما اهل بیت همان نعیمی هستیم که خداوند عطا کرد به بندگانش و بسبب ما الفت میگیرند با یکدیگر بعد از اختلافشان و بوسیله ما مهربان کرد مردم را بعد از آنکه با هم دشمن بودند و هدایت کرد آنها را بسوی اسلام و ما نعمتی هستیم که خداوند پرستش میکند از او.
و در حدیثی دیگر آنحضرت فرمود به ابو حنیفه شنیدم که تفسیر کرده ای نعیم را بطعام و شراب نیکو و گوارا عرض کرد بلی و حضرت فرمود اگر کسی تو را دعوت کند بمهمانی و طعام و شراب نیکو وو گوارا بتو بدهد آیا خداوند بخل میکند و از این نعمت از تو سوال میکند؟ عرض کرد پس نعیم چیست؟ فرمود ولایت و محبت ائمه معصومین است از خاصه و عامه.
و بسیار است احادیث اما بهمین چند حدیث اکتفا نمودیم.