● معنای کلمه «حلی»
کلمه «حلى» که در اصل بر وزن فعول بوده جمع «حلى»- به فتح حاء و سکون لام- است مانند «ثدى» که جمع «ثدى» است، و این کلمه به معناى چیزهایى است که آدمى خود را با آن زینت مىدهد از قبیل طلا، نقره و امثال آن.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج8، ص: 318 |
قالب : لغوی |
موضوع اصلی : بدون موضوع |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● معنای کلمه «عجل»
منبع : ترجمه المیزان، ج8، ص: 318 |
قالب : لغوی |
موضوع اصلی : بدون موضوع |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● معنای کلمه «خوار»
«خوار» به معناى آواز مخصوصى است که گاوها دارند، و اینکه در بیان خصوصیات گوساله سامرى فرمود: «جَسَداً لَهُ خُوارٌ» دلالت دارد بر اینکه گوساله مزبور جاندار نبوده بلکه تنها صداى گوساله را داشته است.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج8، ص: 318 |
قالب : روایی |
موضوع اصلی : بدون موضوع |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● گوساله پرستی بین اسرائیل
این آیه داستان گوسالهپرستى بنى اسرائیل را ذکر مىکند، و تفصیل آن بطورى که در سوره طه آمده این است که: بعد از رفتن موسى (علیه السّلام) به میقات پروردگار، بنى اسرائیل از دیر آمدنش به تنگ آمدند و سامرى از ناشکیبایى ایشان استفاده نمود و آنان را بفریفت، به این طریق که زینت آلات ایشان را گرفت و از آن مجسمه گوسالهاى ریخت که مانند سایر گوسالهها صدا مىکرد، و آن را معبود ایشان خواند و گفت: این است اله شما و اله موسى. بنى اسرائیل هم گفته او را پذیرفته و در برابر آن به سجده درآمدند و آن را معبود خود پنداشتند. البته در سوره مورد بحث این جزئیات ذکر نشده، و آنچه هم که ذکر شده بىنیاز از جزئیات مذکور در سوره طه نیست. و این خود دلیل روشنى است بر اینکه سوره طه قبل از سوره مورد بحث نازل شده است.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : به هر حال اینکه فرمود: «وَ اتَّخَذَ قَوْمُ مُوسى مِنْ بَعْدِهِ مِنْ حُلِیِّهِمْ عِجْلًا جَسَداً» معنایش این است که: قوم موسى بعد از رفتن وى به میقات پروردگار خود و قبل از آنکه برگردد- چون بعد از ذکر این داستان مراجعت موسى را بیان مىکند- گوسالهاى را براى خود معبود گرفتند، و این گوساله مجسمهاى بود داراى آواز.
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج8، ص: 319 |
قالب : تاریخی |
موضوع اصلی : داستان قوم بنی اسرائیل |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● استدلال بر بطلان بت پرستی
جمله «أَ لَمْ یَرَوْا أَنَّهُ لا یُکَلِّمُهُمْ وَ لا یَهْدِیهِمْ سَبِیلًا» ایشان را مذمت مىکند به اینکه چطور یک مطلب روشن و واضحى را که عقل هر کس در اولین نظر آن را درک مىکند درک نکردند و هیچ به خود نگفتند: اگر این گوساله خداى ما بود لا بد و لا جرم با ما حرفى مىزد و ما را به راه راست هدایت مىکرد.
و اگر از میان همه صفاتى که منافى با الوهیت گوساله است، خصوص حرف نزدن و هدایت نکردن آن را ذکر نمود و از سایر صفات آن از قبیل جسمیت، مصنوع بودن، محدودیت و گنجیدنش در مکان و زمان و امثال اینها سکوت کرد، با اینکه اینها نیز منافات با الوهیت آن دارد، براى این بود که این دو صفت یعنى تکلم و هدایت از روشنترین صفاتى است که الوهیت مستلزم آن است، زیرا هر کس هر چیزى را اله و معبود خود مىداند ناگزیر است از اینکه آن اله را به آن نحوى که خود او دوست مىدارد پرستش کند، لا جرم آن اله مىبایستى راه پرستش مورد علاقه خود را به بندگان خود معرفى کند و این خود مستلزم تکلم و تفهیم است، و بنى اسرائیل با اینکه مىدیدند گوساله حرف نمىزند و آنان را هدایت نمىکند با این همه پیشنهاد الوهیت آن را از سامرى پذیرفتند.
جهت دیگرى که باعث شد از میان همه صفات گوساله مزبور این دو صفت ذکر شود این بود که در ذهن بنى اسرائیل این مشخصه از موسى (علیه السّلام) مرکوز و معهود بود که او با خداوند حرف مىزند و مردم را به راه او هدایت مىکند و خداوند با او حرف مىزند و او را به راه خود دلالت مىنماید و چون چنین ارتکازى را داشتند مىبایست این معنا را فهمیده باشند که اگر گوساله مزبور خداى ایشان و خداى موسى بود، قدرت بر سخن گفتن مىداشت و مردم را هدایت مىکرد، و چون این سؤال بود که چطور بنى اسرائیل مطلبى به این روشنى را نفهمیدند لذا فرمود: «اتَّخَذُوهُ وَ کانُوا ظالِمِینَ».
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج8، ص: 319 و 320 |
قالب : فلسفی |
موضوع اصلی : بت و بت پرستی |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● تلفظ کلمه «خوار»
در کتاب روح المعانى (ج 9 ص 63) مىگوید: از على بن ابى طالب (کرم اللَّه وجهه) روایت شده که آن جناب کلمه «خوار» را «جؤار»- با جیم به صداى پیش و با همزه- قرائت نموده و معناى آن آواز و صوت شدید است.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج8، ص: 337 |
قالب : روایی |
موضوع اصلی : بدون موضوع |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.