کلمه «ذِکْری» بنا بر آنچه راغب گفته به معناى کثرت ذکر است، که در حقیقت مبالغه در ذکر است.
معناى جمله این است که: تو از یادآورى بسیار قیامت در چه هستى؟ یعنى از اینکه بوسیله کثرت ذکر از تاریخ آن آگاه شوى چه چیز بدست مىآورى؟ و خلاصه تو با کثرت ذکر قیامت علم به تاریخ آن نمىیابى.
ممکن هم هست کلمه «ذِکْری» در مورد قیامت به معناى حضور حقیقت معناى قیامت در قلب باشد، و معنا بنا بر اینکه استفهام انکارى باشد این است که تو علمى به حقیقت قیامت و خصوصیات آن پیدا نمىکنى، مگر وقتى که به زمان آن احاطه یابى و این از معناى قبلى مناسبتر است.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : بعضى از مفسرین (مجمع البیان، ج 10، ص 435) گفتهاند: معناى آیه این است که: ذکراى قیامت، از مسائل مربوط به بعثت تو نیست، تو تنها مبعوث شدهاى که افراد ترسنده از قیامت را انذار کنى.
بعضى دیگر (روح المعانى، ج 30، ص 37) گفتهاند: کلمه «فِیمَ» انکارى است از سؤال سائلین، و جمله «أَنْتَ مِنْ ذِکْراها» هم جملهاى است استینافى و هم تعلیلى است براى نادرست بودن سؤال آنان، و معناى آیه این است که: این سؤال در چیست؟ (خلاصه چه سؤال بیهودهاى است)، وظیفه تو اى پیامبر تنها ذکراى ساعت است، چون بعثت تو متصل به آن است، و تو خاتم انبیایى، و همین مقدار علم از مساله قیامت براى ایشان کافى است، در نتیجه این آیه همان را مىگوید که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) به روایتى فرمود: «بعثت انا و الساعة کهاتین ان کادت لتسبقنى- بعثت من با قیامت مثل این دو انگشت پشت سر همند، به هیچ وجه ممکن نبود قیامت جلوتر از بعثت من بیاید» (سنن ترمذى، ج 4، ص 496).
بعضى دیگر (روح المعانى، ج 30، ص 38) گفتهاند: این آیه تتمه سؤال مشرکین است، که در آن به رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) خطاب مىکنند، و معناى آن این است که: از علم به قیامت و به وقت آن نزد تو چه مقدار هست؟ و یا این است که: تو که این همه بیاد قیامت هستى خودت از آن چه فهمیدهاى؟
و خواننده محترم مىداند که سیاق آیات با هیچ یک از این معانى آن طور که باید نمىسازد، علاوه بر این هیچ یک از آنها خالى از تکلف نیست.
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]